فهرست مطالب

مطالعات جامعه شناختی شهری - پیاپی 14 (بهار 1394)

فصلنامه مطالعات جامعه شناختی شهری
پیاپی 14 (بهار 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/01/31
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمد تقی ایمان، علی گلی، اسماء زارع صفحات 1-28
    زمان وقوع ازدواج تاثیر بلافصل و بدون واسطه ای را بر باروری اعمال می کند. در چند سال اخیر، سن ازدواج زنان بویژه در مناطق شهری کشور افزایش یافته است اما با این حال باز شاهد ازدواج دختران شهری در سنین پایین هستیم. به طوری که بر طبق آمارهای سرشماری 1385، حدود 432 هزار نفر از زنان 19-10 ساله مناطق شهری حداقل یکبار ازدواج کرده اند. از آنجا که ازدواج های زودرس یا سنین پایین شروع ازدواج، با میزان باروری ارتباط مستقیم دارد، مقاله ی حاضر به مساله ی شیوع ازدواج در بین زنان شهری کمتر از 20 سال و فرزندآوری آنان در سطح شهرستانی از بعد فضایی نظر افکنده است. این مطالعه با استفاده از داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 انجام گرفته است. برای بررسی رابطه ی معناداری بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است؛ سپس از شاخص خودهمبستگی فضایی (موران) و شاخص محلی پیوند فضایی (لیسا) برای نشان دادن تغییرات و گرایش و عدم گرایش شهرستان ها به تشکیل خوشه های هم جوار، استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین درصد شهرنشینی و نرخ ازدواج دختران نوجوان شهری و فرزندآوری آنان رابطه و همبستگی منفی وجود دارد و توزیع فضایی آن ها در سطح کشور یک توزیع تصادفی است. نتایج ضریب همبستگی نشانگر آن است که با افزایش درصد سطح تحصیلات و اشتغال زنان از نرخ ازدواج دختران نوجوان شهری و فرزندآوری آنان کاسته می شود. بین نرخ ازدواج دختران نوجوان و میزان فرزندآوری آنان در مناطق شهری رابطه و همبستگی مثبتی وجود دارد و شاهد گرایش شهرستان ها به تشکیل خوشه های نیمه متمرکز در زمینه ی این دو متغیر هستیم. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای نرخ ازدواج دختران نوجوان شهری، درصد شهرنشینی و درصد زنان بی سواد مجموعا 43 درصد از تغییرات میزان فرزندآوری زنان نوجوان شهری را تبیین می کند.
    کلیدواژگان: ازدواج دختران نوجوان، فرزندآوری، توزیع فضایی، اشتغال زنان، تحصیل
  • محمد اجزاء شکوهی، محسن کمانداری صفحه 25
    درچنددهه یاخیر با توجه رشد شتابان شهری و تجمع هرچه بیشتر منابع و امکانات در شهرها،شناخت، اندازه گیریوبهبودکیفیتزندگیبه عنوان یک مساله ی مهمازاهدافعمده یافراد، محققان،برنامه ریزانودولت هابودهاست. مساله وقتی حل می شود که وضع موجود به وضع مطلوب تبدیل شده باشد. اگر ادراکات شهروندان منطقه ی 4 شهر کرمان را به عنوان وضع موجود در یک فضای جغرافیایی، و سطح انتظارات آنان را از کیفیت زندگی به عنوان یک وضع مطلوب در نظر گرفته شود، تنها میزان شکاف بین مساله شناخته شده است؛ پس برای رسیدن به وضع مطلوب باید گام های اساسی تری برداشت؛ از این رو این تحقیق درصدد است تا به سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقه ی 4 شهر کرمان بپردازد. علت انتخاب این منطقه سطح برخورداری آن نسبت به سایر مناطق دیگر بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مقطعی و از نظر هدف در زمره ی تحقیقات کاربردی جای می گیرد. با توجه به موضوع تحقیق و منطقه ی مورد مطالعه روش گردآوری داده ها زمینه یابی(تحقیق پیمایشی) انتخاب شده است و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سروکوال انجام گرفته است. جامعه ی آماری تعداد افرادی است که در منظقه ی چهار کرمان ساکن هستند و حجم نمونه ی اقتباس شده از فرمول کوکران 384 پرسشنامه است. نتایج تحقیق که در قالب آزمون های ناپارامتری، ویلکاکسون، کروسکال والیس، یومن ویتنی و همبستگی اسپیرمن انجام گرفت نشان می دهددر تمامی ابعاد پنج گانه کیفیت زندگی(حوزه مسکن، امنیت، روابط اجتماعی و حس تعلق، امکانات و تسهیلات شهری و حمل و نقل) شکافمنفیاز کیفیتوجود دارد. بیشترینمیانگینشکافکیفیتدرحوزه ی حمل و نقلوکمترینمیانگینشکافمربوطبهبعدروابط اجتماعی و حس تعلق مکانی است. نتایج تحقیق در فرضیه ی دوم نشان داد که بینسن مراجعانونمره یشکافکیفیتهمبستگیمثبتیوجودداشتیعنی با افزایش سن پاسخگویان میزان رضایت آنان افزایش می یابد. آزمون کروسکال والیس نیز نشان داد که بیشترین میزان رضایت از کیفیت زندگی در بین افراد زیر دیپلم بوده است یعنی افراد با تحصیلات کمتر از رضایت بیشتری برخوردار بوده اند(0.008 وsig= 0.034).
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، سنجش، برنامه ریزی شهری، منطقه ی چهار شهر کرمان
  • منصور حقیقتیان، رضا اسماعیلی، سمیه کریمی زاده اردکانی صفحه 53
    اداره ی کلان شهرها امروز به موضوعی مهم برای مدیران شهری تبدیل شده است. از مهم ترین مفاهیم در این زمینه، مفاهیم «مشارکت اجتماعی» و «احساس تعلق محله ای»شهروندان هستند که امروزه مدیران کلان شهرها در قالب دو نهاد سرای محله و شوراهای شهر سعی نموده اند تا به بارور شدن این دو مفهوم بپردازند. مطالعه ی حاضر به بررسی نقش محله محوری در ارتقای سطح تعلق شهروندان به محله ی زندگی شان پرداخته است. این پژوهش به صورت پیمایشی در چهار محله ی تهران و با 400 نمونه –مستخرج از فرمول کوکران –انجام شده است. نظریه ی غالب استفاده شده در این پژوهش دورکیم و پارسونز و پاتنام است. نتایج نشان می دهد با نشات گیری این طرح- محله محوری – از اخلاق مدنی، در اداره ی کلان شهر تهران موثر عمل نموده و با کنترل گرایش به رفتار نابهنجار در هویت محله تاثیرگذار بوده است وبا القای حس تعلق و هویت محله ای موفق عمل نموده است و رضایتمندی اجتماعی مردم رابطه ی محکمی با محله محوری نشان داده است. میزان همبستگی محله محوری با احساس تعلق 0.802 بوده و محله محوری با رضایتمندی اجتماعی به میزان 0.963 و محله محوری با احساس مسوولیت به میزان 0.693 همبستگی نشان داده است.
    کلیدواژگان: محله محوری، احساس تعلق، احساس مسوولیت، مشارکت اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی
  • محمد عباس زاده، حسین میرزایی، لورا علیاری صفحه 75
    ازدیاد جمعیت و پیشرفت تکنولوژی و تغییر الگوی مصرف، تولید زباله ی حاصل از فعالیتهای بشر را افزایش داده است. تولید این مواد اثرات نامطلوبی بر محیط زیست دارد. مسلما تفکیک زباله ها می تواند از ضررهای زیست محیطی و بهداشتی آن بکاهد، به همین دلیل پژوهش حاضر ضمن سنجش میزان مشارکت خانوارهای شهر ارومیه در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی، به تاثیر سرمایه فرهنگی و اجتماعی بر آن پرداخته است. روش این پژوهش، پیمایشی و اطلاعات آن از طریق پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شده است. جامعه ی آماری، شامل خانوارهای ساکن شهر ارومیه است که از بین آنها، 612 نفر به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطلاعات لازم توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد بین سرمایه ی اجتماعی در مجموع و ابعاد آن (احساس تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، اعتماد نهادی) با میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی در سطح اطمینان 99 %(r=0/401)و سرمایه ی فرهنگی در مجموع و ابعاد آن (بعد ذهنی و عینی) با میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی در سطح اطمینان 99% (r=0/334) رابطه معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد در مجموع، ابعاد احساس تعلق اجتماعی و اعتماد نهادی و انسجام اجتماعی سرمایه ی اجتماعی و ابعاد ذهنی و عینی سرمایه ی فرهنگی توان پیش بینی میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی را داشتند. این متغیرها 9/23 درصد از واریانس متغیر میزان مشارکت در تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی را تبیین نمودند.
    کلیدواژگان: مشارکت، تفکیک و جمع آوری زباله های خانگی، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی
  • اسدالله نقدی، اسماعیل بلالی، نسیمه خسروی صفحه 103
    ایده و سیاست احداث شهرهای جدید با هدف کاهش مشکلات کلان شهرها، توزیع متعادل جمعیت و آمایش سرزمین و تمرکززدایی در دنیا مطرح شد. پس از گذشت حدود سه دهه از تصویب و اجرای این ایده در ایران؛ مطالعات و ارزیابی های انجام شده درباره ی عملکرد شهرهای جدید بیانگر عدم موفقیت یا موفقیت کم این شهرهاست. در این مقاله، شهر جدید عالیشهر با استفاده از تکنیک SWOT مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس این روش، مهم ترین نقاط ضعف و قوت(محیط داخلی) و همچنین فرصت ها و تهدیدات(محیط خارجی) عالیشهر با استفاده از نظرات 50 نفر از شهروندان و 10 نفر از کارشناسان به دست آمد. براساس نتایج به دست آمده، عالیشهر نقاط قوتی چون تعدد راه های ورودی به شهر، ارتفاع از سطح دریا و فرصت هایی چون فرودگاه جدید بوشهر، پروژه ی پارس شمالی، اراضی شرقی برای احداث پارک جنگلی، دارد و نقاط ضعفی چون تعلق و مشارکت پایین شهروندان، تفاوت های فرهنگی، عدم تحقق چشم انداز جمعیتی و تهدیداتی چون تصفیه خانه ی فاضلاب بوشهر، حضور نیروهای نظامی در حریم شهر و فقدان همکاری میان سازمان ها و گروه های دولتی، را در محیط داخلی و خارجی دارد. بنابراین با تقویت نقاط قوت و بهره گیری از فرصت ها و نیز کاهش نقاط ضعف و جلوگیری از تهدیدات می توان به توسعه ی پایدار شهری دراین شهر کمک کرد.
    کلیدواژگان: شهر جدید، فرصت ها، تهدیدات، نقاط ضعف، نقاط قوت، توسعه ی پایدار شهری
  • ابوعلی ودادهیر، عاطفه محمدی صفحه 123
    بازار از گذشته های دور کارکردهای بسیاری در زندگی مردم جوامع اسلامی خاورمیانه داشته است، ولی با رواج مدرنیسم، به عنوان یک واحد اقتصادی -اجتماعی دچار اختلال کارکردی شده و نسبت به قبل از رونق اقتصادی کمتری برخوردار است و از نظر فرهنگی نیز شاهد رعایت نکردن ارزشهای اخلاقی در بازار و معامله هستیم. این پژوهش با هدف بررسیجامعه شناختیتغییرات ارزشهایاجتماعی و فرهنگی در میان بازاریان بازار تبریز انجام شده استومصاحبه نامه ای طراحی شد و با 55 نفر از آنها مصاحبه عمیق انجام گرفت. جامعه ی آماری این تحقیق بازاریان بازار سرپوشیده تبریز است. یافته های تحقیق با تحلیل محتوا و نرم افزار spssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق در بعد تغییرات اجتماعی و فرهنگی ارائه شد و از مهمترین تغییرات اجتماعی می توان به تغییر ساخت هنجاری و کاهش رعایت هنجارهای اخلاقی و از مهمترین تغییرات فرهنگی می توان به کاهش پایبندی دینی و عدم رعایت هنجارهای دینی، کاهش رابطه با علمای دینی در بین بازاریان اشاره کرد.
    کلیدواژگان تغییرات اجتماعی؛ بازار؛ هنجارهای فرهنگی؛ هنجارهای مذهبی
  • محمد تقی سبزهای، گل مراد مرادی صفحه 161
    این مقاله تاثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد فاصله ی اجتماعی و تاثیر آن ها با واسطه ی فاصله ی اجتماعی و بدون واسطه بر ایجاد ترس از جرم و نابهنجاری اجتماعی را بین دو قوم کرد (اکثریت) و لک (اقلیت) در شهر کرمانشاه بررسی می کند. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های کنترل اجتماعی هیرشی، روابط جماعتی فردیناند تونیس، فاصله ی اجتماعی پارک و بی سازمانی اجتماعی استوار است. روش این مقاله توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. به این منظور تعداد 367[1] نفر از شهروندان کرد و لک 20 سال به بالای ساکن شهر کرمانشاه مورد مصاحبه و پرسش قرار گرفتند. برای استخراج داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS و از آمارهای توصیفی و استنباطی برای توصیف و تحلیل نتایج استفاده شد.
    نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد متغیرهای میزان تعلق به محله (25/0- =r)، ترس از جرم (34/0=r)، احساس ناامنی (24/0=r) و باورهای دینی (37/0-=r) با فاصله ی اجتماعی رابطه ی معنادار و مستقیمی دارند. بین احساس تعلق به محله(33/0- =r)، احساس ترس از ناامنی (27/0=r) و باورهای دینی(44/0-=r) با ترس از جرم در جامعه رابطه ی معنادار غیرمستقیم وجود دارد.
    نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد باورهای دینی با ضریب مسیر()،احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله ()به صورت مستقیم بر روی متغیر فاصله ی اجتماعی و باورهای دینی ()، احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله () هرکدام به صورت مستقیم و غیرمستقیم با واسطه ی فاصله اجتماعی بر روی ترس از جرم تاثیر دارند. نتایج کلی عبارت است از اینکه هرچه فاصله ی اجتماعی ساکنان یک محله بیش تر باشد، ناهنجاری های بیشتری را تجربه می کنند و فاصله ی کلی اجتماعی در یک محله رابطه ای معنا داری با ترس از جرم و ناهنجاری دارد.
    کلیدواژگان: فاصله ی اجتماعی، بی هنجاری اجتماعی، جرم، شهروندان