آرشیو سه‌شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۴، شماره ۶۹۴
صفحه آخر
۲۸

ای اقیانوس وار...

سهیل محمودی

نیازی به آستان سرآمد جوانمردان:

حضرت عباس

دریا له له زنان، در عطش جوی تو

صحرا بی خانمان، در هوس کوی تو

نور تو: صبح ازل، شور تو: شام ابد

روز و شبم روز و شب، در طلب روی تو

وقت گل سرخ شد، فصل محرم شکفت

زمانه سرشار از عطر تو و بوی تو

وادی: مجنون تو، هامون: جیحون تو

علقمه: بی تاب تر از سر گیسوی تو

کعبه مشرف شده، در حرم چشمهات

خیمه زده کربلا، در خم ابروی تو

کوه، به دشت و کمر، برپا و مستقر

که تکیه داده ست بر، قوت بازوی تو

ناله خون ریز: ما، شکوه سرریز: ما

زخمی پاییز: ما، بهار ما روی تو

ای اقیانوس وار! بگیرمان در کنار

که سر نهد جویبار، به روی زانوی تو

رد نگاهت همان، آینه کهکشان

قبله ما بی گمان، قامت دلجوی تو

به خاک و خون خفته به، خسته وآشفته به

دلی که خورده گره، به حلقه موی تو

رنج من و گنج تو، کام من و نام تو

داغ من و باغ تو، روی من و سوی تو

خروش مردانگی ست، سروش فرزانگی ست

نغمه توحید چیست؟ های تو و هوی تو

خشم تو: خواب عدم، چشم تو عین کرم

معجزه دم به دم، نرگس جادوی تو

اسم تو: رسم وفا، رسم تو: مهر و ولا

حصن تو: شرم و حیا، فضل تو: با روی تو

تیغ تو در کارزار، مانند ذوالفقار

مثل علی استوار، پای ادب پوی تو

نام تو را برده است، قسم به تو خورده است

ادب کم آورده است، پیش ترازوی تو

ساقی تشنه لبا! برادر زینبا!

عقل، ثناخوان تو، عشق، دعا گوی تو

فرات و آیینگیش، دجله و دیرینگیش

این همه از خلق تو و آن همه از خوی تو

چشم تو میناترین، روح تو دریاترین

بلکه مسیحاترین، هوای مینوی تو

اینک، در اوج غم، رو به تو آورده ام

آنک، روی من و، خاک سر کوی تو.