آرشیو چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۷، شماره ۶۴۵۵
شعر و ادب
۱۹

کوچه های حادثه

تا بسته شد به حلقه زنجیر پای ما

نشنید کس ز وسعت غم ها صدای ما

در کوچه های حادثه اذن عبور نیست

وقتی شکست در گذر عشق پای ما

خواندیم سال ها به حضورت ترانه ها

امشب بخوان تو مطلع شعری برای ما

تنهاترین درخت کویریم ای دریغ

دور از مسیر قافله دادند جای ما

شب با تمام سنگدلی تا ظهور صبح

بوده است در سرودن غم هم نوای ما

در لحظه های پوچی در غم فنا شدن

جز شبنم نگاه نبود آشنای ما

بیهوده راز دست به دامان کس مزن

حتی زیاد برده تو را هم خدای ما