آرشیو یکشنبه ۳ آذر ۱۳۸۷، شماره ۴۰۸۲
صفحه آخر
۲۸

سلوک باران

محمدرضا رنجبر

دنیا به یک باشگاه می ماند، کسی که به باشگاه می رود برای همیشه در آنجا نمی ماند، کسی هم که می رود برای بازی و بازیگوشی و نمایش نباید برود، بلکه در آنجا و در آن فرصت کوتاه و محدود باید بکوشد از ابزار موجود بیشترین استفاده را جهت کسب نیرو و انرژی داشته باشد. در باشگاه برای پرورش اندام، ابزار گوناگونی است که استفاده درست و بجا و به اندازه از هر وسیله می تواند از انسان یک دنیا نیرو و توان و انرژی بسازد. البته به اسف برخی فقط برای تماشا به باشگاه می آیند، بیچاره ها تخمه می شکنند و برای این و آن سوت و کف می زنند. درست مثل خود ما که در این باشگاه دنیا به تماشای اولیای خدا نشسته ایم و آنها را تحسین کرده و آفرین می گوییم و پیوسته از کرامات و آقایی و بزرگواری آنان سخن می گوییم، بی آنکه از جای خود بلند شده و مثل آنها دست به کار شده و سعی کنیم که یکی مثل آنها شویم. راستی! وقتی تماشای اولیای خدا این همه لذت و عیش دارد، اگر خود جای آنها بودیم چه شادی و لذتی می بردیم. البته به یاد آوریم که در باشگاه، آنها که با وزنه ها درگیرند و پیوسته کار می کنند، درست است که رنج برده و عرق می ریزند، اما عیش و شادی آنها در پایان کار است، یعنی وقتی که از باشگاه بیرون می آیند. همانگونه که شادی و لذت تماشاچیان فقط همان لحظاتی است که در باشگاه حضور دارند اما وقتی بیرون می آیند، با تن های خسته و دل های نا امید به سراغ بدبختی ها و گرفتاری های خود می روند و تمامی اندرزها و نصیحت های پیامبران علیهم السلام هم این بود که در این باشگاه بزرگ دنیا تنها تماشاچی نباشیم