سلوک باران
دنیا به یک باشگاه می ماند، کسی که به باشگاه می رود برای همیشه در آنجا نمی ماند، کسی هم که می رود برای بازی و بازیگوشی و نمایش نباید برود، بلکه در آنجا و در آن فرصت کوتاه و محدود باید بکوشد از ابزار موجود بیشترین استفاده را جهت کسب نیرو و انرژی داشته باشد. در باشگاه برای پرورش اندام، ابزار گوناگونی است که استفاده درست و بجا و به اندازه از هر وسیله می تواند از انسان یک دنیا نیرو و توان و انرژی بسازد. البته به اسف برخی فقط برای تماشا به باشگاه می آیند، بیچاره ها تخمه می شکنند و برای این و آن سوت و کف می زنند. درست مثل خود ما که در این باشگاه دنیا به تماشای اولیای خدا نشسته ایم و آنها را تحسین کرده و آفرین می گوییم و پیوسته از کرامات و آقایی و بزرگواری آنان سخن می گوییم، بی آنکه از جای خود بلند شده و مثل آنها دست به کار شده و سعی کنیم که یکی مثل آنها شویم. راستی! وقتی تماشای اولیای خدا این همه لذت و عیش دارد، اگر خود جای آنها بودیم چه شادی و لذتی می بردیم. البته به یاد آوریم که در باشگاه، آنها که با وزنه ها درگیرند و پیوسته کار می کنند، درست است که رنج برده و عرق می ریزند، اما عیش و شادی آنها در پایان کار است، یعنی وقتی که از باشگاه بیرون می آیند. همانگونه که شادی و لذت تماشاچیان فقط همان لحظاتی است که در باشگاه حضور دارند اما وقتی بیرون می آیند، با تن های خسته و دل های نا امید به سراغ بدبختی ها و گرفتاری های خود می روند و تمامی اندرزها و نصیحت های پیامبران علیهم السلام هم این بود که در این باشگاه بزرگ دنیا تنها تماشاچی نباشیم