آرشیو سه‌شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۸، شماره ۱۸۴۰
نگاه سوم
۳۰

مرگ ایوان ایلیچ

شاید روزی که پیکر سرد و بی روح تولستوی را در یکی از ایستگاه های دور افتاده راه آهن پیدا کردند هیچ کس نمی دانست جنازه متعلق به مردی است که بی تردید یکی از مهم ترین روایتگران ادبیات روسیه است. او اشراف زاده بود و املاک زیادی داشت. در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و به همین خاطر سرپرستی اش را زنان فامیل برعهده گرفتند. زندگی کنت لئو نیکلایویچ تولستوی که در همه جای دنیا او را با نام تولستوی می شناسند پر از فراز و نشیب است.

او پس از گذراندن یک دوره سه ساله در دانشگاه قازان، به ارتش پیوست و در جنگ شرکت کرد. سپس به املاکش بازگشت و در آنجا مدرسه ای برای کودکان ساخت. بعد از یک دوره 15 ساله نسبت به تعالیم کلیسای ارتودکس احساس سرخوردگی کرد و این تناقض ها باعث شد تا قید زندگی آرام را بزند و راهی دیگر در پیش بگیرد؛ راهی که انتهایش به ایستگاهی متروک رسید. «مرگ ایوان ایلیچ» رمانی کوتاه از این نویسنده است که در سال 1886 منتشر شد. این رمان پایان تناقض های اعتقادی اوست که فصل زیادی از زندگیش را درگیر آنها بود. این کتاب برای علاقه مندان آثار تولستوی و اساسا دوستداران ادبیات روسیه، بسیار خواندنی است و در ایران برای دهمین بار توسط صالح حسینی به فارسی ترجمه و منتشر شده است. حسینی که دهمین مترجم این اثر است، برای تکرار ترجمه این کتاب، دلایل خاصی دارد.

«مرگ ایوان ایلیچ» توسط انتشارات نیلوفر در شمارگان 2200 نسخه و با قیمت 1800 تومان به نشر رسیده است.