آرشیو پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۹، شماره ۶۹۹۵
صفحه آخر
۲۴

صدای دوست

حاج محمد اسماعیل دولابی(ره)

الان دلتان را نگاه کنید، وقتی آیه قرآن را می خوانند چقدر کیف می کنید. سواد نداری، عربی هم بلد نیستی، اصل کاری هم دل است که باید گوش بدهد. من اگر آیه عذاب را بخوانم همه تان گریه می افتید؛ اگر بتوانم بخوانم! و اگر آیه رحمت را بخوانم باز همه تان از شوق گریه می کنید. چرا؟ چون دل می فهمد که دوست چه می گوید. همین که دوست لبش را باز کرد، محب می فهمد که محبوب چه می گوید. همین که لب به قرآن باز می شود، دوست اهل بیت(ع) می فهمد. این جور نیست؟! هیچ درس نخوانده ای، عربی نخوانده ای، با این وجود برو و ببین که وقتی آیه رحمت را می خوانی چه می کنند. ضجه می زنند. آیا بی خودی ضجه می زنند؟ نه خیر! دلش از شوق پر می شود. صدای دوست را که می شنود جانش را می دهد. آن صدا را می شناسد. نمی داند خدا کیست، نمی داند پیغمبر کیست، اما صدا را آشنا می بیند. الان اگر یک صدایی در کوچه بیاید که به نظر یک کدامتان آشنا باشد، بلند می شود و دنبال آن می رود. نمی تواند اینجا بنشیند. آشنا مگر می گذارد که آدم بنشیند. آیا قرآن با شما آشنا نیست؟! در حالی که خلقتان کرده است، فطرت است، با هم تنزیل شده اید.

کتاب طوبای محبت- جلد پنجم