آرشیو سه‌شنبه ۲۳‌شهریور ۱۳۸۹، شماره ۲۹۴۳
صفحه آخر
۲۰
مکث

تجربیاتی که نادیده گرفته می شوند

مهدی غلامحیدری

سینمای مستند ما به همان اندازه که مهجور و قدر ندیده است به همان اندازه هم سازندگان این آثار را در «سایه» قرار داده است. در جایی که دیده شدن مهم ترین خصیصه آثار تصویری است، سینمای مستند ما از این مهم کمترین بهره را می برد.

چند شب پیش وقتی محمدحسین جعفریان و محمدرضا عباسیان از مستندسازانی که بیشتر به خاطر ساخت آثار مستند در شرایط بحرانی درخارج از کشور شهره شده اند درباره وضعیت مستندسازان ایرانی در خارج از کشور و نگاه مدیران به کار آنها سخن گفتند مشخص شد که تا چه اندازه این آثار با «مظلومیت» و «زجر» توامان ساخته می شود. نکته مهمی که هیچ گاه دیده نمی شود یا به عمد کنار گذاشته می شود.

تجربه این دو مستندساز که تنها بخش کوچکی از جامعه نسبتا بزرگ مستند کشور ما را تشکیل می دهند نشان می دهد که چقدر این گونه هنری برای «زنده ماندن» و «دیده شدن» از حداقل امکانات هم بری است اگر چه حوزه ای که این دو مستندساز در آن آثارشان را خلق می کنند به لحاظ ذاتی کاملاویژه و متمایز از گونه های دیگر فیلمسازی مستند است چرا که مستقیما و بی واسطه از واقعیت جنگ می گویند اما به هرحال در بسیاری از امور، مشکلات مشترکی را با سایر مستندسازان تحمل می کنند.

دوربین این دو فیلمساز در مواقع حساس جنگ ها در کشورهای دیگر از جمله لبنان و افغانستان نظاره گر «واقعیت»هایی بوده است که در نوع خود کاملامنحصربه فرد و تکرار نشدنی هستند. اتفاقی که در فیلم مستند «قانا» توسط عباسیان تصویر شده، سندی غیرقابل انکار از هجوم هولناک رژیم اشغالگر قدس به مردم بی دفاع لبنان است یا مجموعه فیلم هایی که جعفریان از افغانستان ساخته و بخصوص مستند او از احمدشاه مسعود در بین همه آثاری که فیلمسازان مختلف جهان از این فرمانده بی بدیل افغانی ساخته اند، دیدنی تر و برجسته تر است. اما همه این تجربیات به دلایل گوناگون به عمد نادیده گرفته می شود و آن گونه که باید در سازمان ها و نهادهای مختلف ساخت «آثار مستند» آن گونه که باید جدی گرفته نمی شوند و به همین دلیل، تجربه این فیلمسازان نیز نه در حوزه دیپلماسی کشور به کار گرفته می شود و نه میدانی داده می شود تا جوان ترها از آموخته های این فیلمسازان بهره مند شوند.