آرشیو شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۹، شماره ۴۷۲۲
صفحه آخر
۳۲

حافظ امروز

عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی

ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی

چه شکرهاست درین شهر که قانع شده اند

شاهبازان طریقت به مقام مگسی

دوش در خیل غلامان درش می رفتم

گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی

با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود

هرکه مشهور جهان گشت به مشکین نفسی

لمع البرق من الطورو آنست به

فلعلی لک آت بشهاب قبس

کاروان رفت و تو در راه کمینگاه به خواب

وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی

چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ

یسرالله طریقا بک یا ملتمسی