سخن بلند پایه (1)
راز
گویند راز، سخنی است مگو در باب آنچه نمی خواهیم احد الناسی از آن با خبر شود و در این راستا این اسرار را با کس در میان نمی نهیم تا مبادا پخش گردد میان عالم وآدم و در افواه دنیا بپیچد این رازهای مگو.
اما لغت نامه را که می گردیم لغتی می بابیم که گویی گفته است محرم اسرار، و ما به دنبال این محرم می گردیم... رازمان را در بقچه ای پیچید وبا اندکی آب و تاب تعریفش کرد و از دوست عزیزتر از جان خویش تمنا کرده جان عزیزت این راز باشد میان من و تو و دیگری در این شنیده های ارزشمند شریک نباشد.
اما روزها می گذرد و از دیگرانی رازت را می شنوی و انگشت حیرت بر دندان می گزی همچون دهقانی که به تعجب سرانگشت گزان است!
و ایمان می آوری به سخن بلند پایه سعدی علیه الرحمه که اگر گفت سخن را ملکی است. سعدی را مسلم دروغ نگفته و آن سخن با مسمی این است: رازی که نهان خواهی با کسی در میان منه اگر چه دوست مخلص باشد، اما آن دوست را دوستان بسیارند.