آرشیو سه‌شنبه ۳ آبان ۱۳۹۰، شماره ۲۰۰۵۷
مدرسه
۹

در باغ دوستی

بیژن غفاری

در مجلسی نشسته بودم. صحبت دوستی و رفاقت پیش آمد. یکی می گفت: دوست خوب آن است که آدمی را فراموش نکند. دومی گفت: دوست خوب آن است که طرف مقابلش را درک کند و دیگری می گفت: دوست خوب آن است که دلسوز ما باشد. در اینجا من به میان مجلسی پریدم و گفتم: حرف های شماها هر کدام به نوبه خود درست است. مضافا بر این که دوست آن است که رازدار باشد و تنها به مصلحت خود نیندیشد. راهنمای رفیقش باشد و در مشکلات او را یاری کند. مخصوصا در زمان سختی، دوستی بهتر مشخص می شود و مانند یک شی زیر ذره بین سوال می رود و چهره واقعی اش نمایان می گردد.

سخنم را پسندیدند. قرار گذاشتیم هر یک از ما آنچه از بزرگان اندیشه در باب دوست و دوستی در حافظه داریم مطرح کنیم. احمد گفت: لاروشفوکو می گوید: «همان طور که عشق های حقیقی کمیاب است دوستی های حقیقی نیز کمیاب است.» سعید از زبان آلبرت هوبارد نقل کرد که: «دوست کسی است که قدر مرا می داند و برای من ارزش قائل است.»

و من گفتم: به قول ولتر «دوست مثل درشکه در روز بارانی کمیاب است.»

با این سخن همه خندیدیم.