آرشیو شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۰، شماره ۴۹۵۴
ایران شوک
۲۱
شوک واقعی

آدرسی برای دزدی

پسرک پس از سال ها کار و تلاش توانسته بود با حقوق کمی که از محل کار خود دریافت می کرد گوشی تلفن همراهی را که مدت ها از پشت ویترین مغازه، با حسرت به آن نگاه می کرد بخرد.

آن روز عصر با وجود خستگی از کار روزانه قدم زنان به سمت خانه در حرکت بود. در یک دست کیف اداری داشت و تلفن همراهش را در دست دیگر محکم نگه داشته بود. همین طور که در حال فکر کردن با خود بود یک موتورسوار که جعبه غذا پشت موتورش بسته شده بود کنار او آمد و توقف کرد.

با حالت ملتمسانه گفت: من آدرس خانه ای را که باید به آنجا غذا برسانم پیدا نکردم، الان غذاها سرد می شود و باید خسارت نارضایتی مشتری را هم بدهم، موبایل ندارم ممکنه شما به این شماره که روی جعبه نوشته شده است زنگ بزنی و به همکارم که صاحب رستوران است بگویی که من آدرس را پیدا نکردم.

پسرک شماره را گرفت و بلافاصله از پشت خط یک خانم که خیلی هم تند حرف می زد تلفن را جواب داد، وقتی که پسر به او گفت که همکارتان آدرس را پیدا نمی کند زن عصبانی گفت: یعنی چی که پیدا نکرد. اگر ممکنه یک دقیقه گوشی رو بدهید بهش تا من آدرس رو دوباره باهاش چک کنم. پسرک در حالت تردید بود که آن زن از پشت خط حرفش را تندتند تکرار کرد تا اینکه پسر گوشی را به مرد موتورسوار داد تا آدرس را چک کند.

در آن لحظه ثانیه ای نگذشت و پسرک نفهمید که چه شد که ناگهان موتورسوار به محض اینکه گوشی را گرفت گاز داد و به سرعت از آنجا فرار کرد و اینگونه بود که پسر جوان تلفن همراهی را که با سختی خریده بود از دست داد.