آرشیو پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰، شماره ۵۰۰۷
فرهنگ و هنر
۹
قاب

شاعر شهر فرهاد

حالامعلم ما، شاعر قابلی شده است؛ شاعری سرشناس، درست به وسعت رویای کودکی هایمان که دو کاج در کنار خطوط سیم پیام سر برمی افراشتند؛ تا پیامی اخلاقی را با مدادهایی بر دفترهای کاهی بنگارند. شعر دو کاج او نه تنها نوستالژی بچه های کرمانشاه، بلکه نوستالژی همه بچه های ایران شد. دو کاج، دو همسایه، درگیر با مدرنیته و پیامدهای آن (سیم مخابرات) بودند. یکی شل می شود و به ناگاه برگ های ستبرش بر دوش دیگری می افتاد، از او درخواست می کرد تا تحمل کند، کاج همسایه اما او را می راند؛ در نهایت، کاجی که رسم مهمان نوازی بلد نبود، خود قربانی مدرنیته می شد و باید به خاطر پیامدی شهری از کنار همسایه می رفت. مهمان نوازی نه تنها رسمی رایج در کرمانشاه بلکه فرهنگی نهادینه در تمام سلسله استان های مجاور غرب کشور است؛ مردمانی از سرزمین های سرد و کوهستانی که همواره در شعر و ادبیات و موسیقی برگی از تاریخ این قرن را به خود اختصاص داده اند؛ با این حال محمد جواد محبت شاعر «دو کاج» شاعر نوستالژیک کتاب های درسی، کلمه نواز سال های دبستان و درس و مشق همچون هنرمند کاشف دلی در گرو واژگان و فکری در خدمت آرمان ها داشته است. او همچون بسیاری از شاعران شهیر شهر فرهاد ساده و عمیق می گوید؛ اشعارش حسی و در عین حال پندآمیز و اخلاقی اند. با این حال زبان مدرن دارد؛ زبانی وامدار از نیما و ادبیات مدرن امروزین که در عین حال روحی عجین شده با تاریخ و ناخودآگاه زبانی این مرز و بوم دارد. محمد جواد محبت اگرچه همیشه ساده، ساکت و کم خبر است، اما این روزها خبرساز است، جشنواره ششم شعر فجر برای این شاعر معاصر مراسم بزرگداشتی برپا می کند.