آرشیو سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۱، شماره ۲۶۲۷
تئاتر
۱۱

گلبرگ ابوترابیان| در نقش بگم سیاه

بازگشت به نمایش ایرانی

من 10 سال از تئاتر ایران به دلیل تحصیل در مسکو دور بودم. بالاخره دکترایم را گرفتم و برگشتم. این نخستین بازی ام بعد از 10 سال روی صحنه ایران است. این نقش را قبل از جشنواره تئاتر عروسکی، افسانه زمانی و همسرشان آقای شریعتی پیشنهاد کردند. وقتی متن را می خواندم با آنکه به من نگفته بودند کدام نقش را قرار است بازی کنم، می دانستم برای چه نقشی انتخاب شده ام. نقش را خیلی دوست داشتم، چون متن خیلی خوب بود. هنگامی که آمدم سر کار، فهمیدم یک گروه منسجم و حرفه یی هستیم و همه کارشان را می دانند. همه در حیطه کار خودشان حرف می زدند. اگر کنسه یی می دادند به کارگردان، ایشان خیلی مهربان و حرفه یی می پذیرفت یا قبول می کرد. خیلی خوشحالم که بعد از 10 سال با کاری به صحنه برگشتم که برای تماشاگران قابل‎ قبول است.

حضور در یک نمایش ایرانی پس از سال ها دوری از کشور و تجربه تحصیل و کار در نمایش های فرنگی دشواری هایی را به همراه داشت، چون آن صداسازی در بازی برایم عادی نبود و کاملابا حیطه یی که تحصیل و کار کرده بودم در خارج از ایران فرق می کرد. این نمایش دقیقا یک کار سنتی ایرانی است که تا به امروز چنین تجربه یی نداشتم. حتی اگر کمدی کار کرده بودم، کمدی های غربی بود. از آنجا که از قبل با اساتید نمایش های ایرانی مثل استادم آقای «فتحعلی بیگی» آشنا بودم، دنبال دیدن و الگوبرداری از نمایش های قبلی نبودم. دیده ها را دیده بودم و در ناخودآگاهم بود ولی از تعلیمات و دستورات استادم آقای فتحعلی بیگی خیلی استفاده کردم.