آرشیو سه‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۲، شماره ۲۰۵۴۳
نسل سوم
۸

چقدر شد؟ (ساعت 25)

صحرا علومی

گوینده رادیو، پیامک شنونده ای را می خواند در پاسخ به اینکه اگر بدانید تا دو روز دیگر خواهید مرد چه می کنید؟ شنونده می گوید: «حتما به سراغ پدر و مادرم می روم، به همه می گویم دوستشان دارم، دین هایم را ادا می کنم» راننده می گوید: «شاهکار می کنی این را که همه بلدند». کارشناس می گوید اما از نشانه های مومن همین به یاد مرگ بودن است. مسافر عقبی کرایه اش را می دهد. کارشناس می گوید با به یاد مرگ بودن دل از شقاوت دور می شود و مهربان، و انسان از سقوط در ورطه مادیات در امان می ماند. راننده 500 تومان به مسافر می دهد. «حاجی بقیه ما 700 می شه، نه 500». «نه خیر آقا درسته». «مگه شهر هرته هرروز 100 تومن، 200 تومن اضافه می کنید.» کارشناس از حق الناس می​گوید که بر دو نوع است، مالی و آبرویی. مسافر بغلی می گوید: «حالاشما کوتاه بیا». «د چرا کوتاه بیام. مگه من پولامو از رو زمین جم می کنم». راننده که دلش می خواهد مرگ را فراموش کند، صدای رادیو را کم می کند. «همینه که هست داداش. ناراحتی با اتوبوس برو» «به شما چه ربطی داره من با چی می رم...» حالادیگر صدای رادیو را هم شنیده نمی شود. با خودم فکر می کنم حتی اگر یک نفر و برای یک لحظه به یاد مرگ باشد چه اتفاق های خوبی خواهد افتاد.

شرافت مندانه دستم را در کیفم می کنم و درحالی که به پایان زندگی ام می اندیشم؛ در کیفم دنبال پول خرد می گردم تا کسی حقم را نخورد. شاید باید در رعایت حق الناس به دیگران هم کمک کنم!