ازدواج باید برپایه احساس نیاز و تکامل عقلانی باشد و نه عاطفی، همچنین بیشتر علل طلاق به علت نداشتن شناخت کامل افراد از یکدیگر، انتخاب احساسی، دوستی‎های پیش از ازدواج و مداخلات اطرافیان است. با توجه به فرهنگ موجود که زنان و مردان کاملا از هم جدا هستند، جوانان نسبت به تفاوت‎های جنسیتی زنان و مردان آگاه نیستند که این موضوع برای افراد مشکلات فراوانی را به وجود می‎آورد، به عنوان نمونه زنان به زیبایی اهمیت می‎دهند و مردان به قدرت، از این رو زیبایی و قدرت طرف مقابل را نباید زیر سوال برد چون در این صورت بین دو طرف کینه به وجود می‎آید.

همان طور که بسیاری از ازدواج ها از روی احساس انجام می شود درصد قابل توجهی از طلاق‎ها نیز احساسی هستند و افراد پس از طلاق با بحران‎های زندگی پس از طلاق رو به رو می شوند، از این رو افراد باید دقت کنند که ازدواج مجدد برای فرار از بحران و محدودیت نباشد و زنانی که طلاق گرفته‎اند با وجود احساس خلاعاطفی شدید و نگاه اطرافیان، پس از طلاق تا 2 سال ازدواج مجدد نکنند. برای جلوگیری از بحران طلاق روش‎های متعددی وجود دارد که مهم ترین آن آموزش روش‎های ازدواج موفق به زوجین است تا از بروز مشکلات احتمالی بعدی نظیر طلاق جلوگیری شود، چون براساس مطالعات، زنان در پدیده طلاق نسبت به مردها آسیب پذیرتر هستند و برعکس نگاه کلی موجود در جامعه با وجود دریافت مهریه از سوی زنان، آن ها از لحاظ روانی، عاطفی و هیجانی در زندگی پس از طلاق بیشتر آسیب می‎بینند. نگاه اجتماعی موجود به زنان پس از طلاق و حتی ترحم به آنان آسیب‎زاست، از این رو برای جلوگیری از طلاق به زوجین پیشنهاد می شود که هنگام تصمیم‎گیری برای طلاق از یک مشاور کمک بگیرند؛ البته برخی فکر می‎کنند که با مدتی زندگی جداگانه، به مشکلات زندگی پس از طلاق آشنا می شوند و تصمیم عاقلانه‎تری در این زمینه می گیرند. البته این روش یکی از روش‎های مشاوران است اما برای برخی پاسخ عکس می‎دهد از این رو با در نظر گرفتن شرایطی مانند شرایط خانوادگی دو طرف از سوی مشاور این پیشنهاد داده می شود.