آرشیو چهارشنبه ۱۲‌شهریور ۱۳۹۳، شماره ۳۰۴۹
حقوق
۹

یاد استاد

دکتر عبدالله سمامی

خبری تلخ و جانکاه به سرعت در فضای جامعه منتشر شد. پدر علم حقوق بار سفر را بست و دنیای فانی را الی الابد وداع گفتند. خبر به قدری تکان دهنده بود که تا ساعت ها باورش برای هیچ کس امکان پذیر نبود. آری اسوه و خادم عدالت که همواره آرزو داشت تا او را در زمره عاشقانش پذیرا باشد و فیضی بخشد تا سیمای آن را در پرده هر پندار یاد باز شناسد آن گونه که در مقدمه کتاب وصیت خود نگاشت به دعوت خلاقی که هستی در فرمان اوست لبیک گفت و چقدر آرام رسم شیدایی را به جای آورد و همچون عاشق واله به تمام مظاهر معشوق خود دل بست و چه زیبا در کتاب گامی به سوی عدالت اشاره داشتند «ما در جهان هستی ذره یی ناچیزیم که در جذبه حق به سوی او می رویم» و متواضعانه حاصل عمر خود را گامی به سوی عدالت خواند. چه آرام به آسودگیت رسیدی استاد. آنجا که غباری بر چهره عدالت نمی دیدی و چه بی ریا از آرزویت گفتی که اگر به عدالت الهی دسترسی نداریم، چهره خاکی آن را از دست ندهیم، اگر چه به بهای فدا کردن آزادی و برابری ما باشد، چه صادقانه عهد بستی تا دم واپسین بر این گام استوار باشی. چقدر بی تکلیف و ساده و دوستانه سرگذشت عادی انسانی که پستی و بلندی بسیار دیده را در کتاب «از کجا آمده ام» برای مان شرح دادی: آری اسطوره و نماد عدالت پروری دیگر در میان مان نیست. جای او در جشن های استقلال مان خالی است، شاید هم استاد تحمل از دست رفتن استقلال کانون را نداشتند و پیش از آنکه او برود خود رفتند. اما یاد او همواره در دل های مان زنده و برقرار است تا رهروی راهی باشیم که برای سایر کاروانیان گشوده است. اینک در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی، جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد در سکونی، آغازی بی پایان را می سراید. همویی که عهد بست سراسر منطق را به پای عدالت بریزد و همه قوانین را به سوی او کشید. باشد که این معامله به هدایت اندیشه او و چیرگی عدالت به لشکر ظلم بینجامد.

عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز، استاد حقوق*