آرشیو پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳، شماره ۳۰۸۴
نسل چهارم
۱۴

اگر ما ایرانی بودیم...

سارا رافضی

پیش از هر چیز گمان می کنم لازم باشد تا به سوالی پاسخ دهم که یکی از اهداف اصلی این پرونده است و کلماتی که بر محورش می چرخند در بیانات دبیران موکد و مشدد شده اند. «در بین موسیقی هایی که می شنویم کدام شان را راک می توان نامید و آیا پدیده یی به نام راک داشته ایم یا خیر؟» وجود مقوله یی به نام موسیقی آلترناتیو را نمی توان نادیده گرفت. بالاخره در هر کشوری با هر امکانات و سطحی چند جوان هستند که خلاقیت شان گل کند و بروند سراغ آوانگارد بازی و گلیم شان را از بدنه هنر کشورشان بیرون بکشند. اما موسیقی راک و متال چیزی است که درصد کتمانش بسیار بالاتر است و خیلی ها می توانند وجودش را انکار کنند اما با اندکی تامل می توان دریافت که چندین و چند گروه ایرانی پای در موسیقی راک گذاشته اند. برای مثال هادی پاکزاد که پروگرسیو راک بودنش در آهنگ مردم گل می کند یا کلسیک راک بودن یک تعدادی از کارهای بمرانی (البته امیدوارم با این تناسب به موجودیت متکامل و عظیم کلسیک راک خدشه یی وارد نشود.) مشکل اصلی بنده با بخشی از موسیقی راک ایران، خارجی بودن بسیاری از تکست هاست. بله... می دانم که هر کسی در هنگام ورودش چند ترک از ایرواسمیت و پینک فلوید و دیپ پرپل و لد زپلین کاور می کند- ما هم به خودی خود در عنفوان ورود از کیومرث صابری فومنی کاور می کردیم و دزدی بودیم برای خودمان-اما پس از مدتی باید تم شخصی فرد در درون موسیقی اش جاری شود و یک گروه به عنوان یک جمع موحد و متحد به سمت و سویی خاص پیش بروند. کلام و ادبیات فارسی در قابلیت های شخصی اش نشان داده که بسیار قابل انعطاف است و هیچگاه این طور نیست که بگویید سخن فارسی با موسیقی مان خوانایی ندارد و از پویایی کار می کاهد. یکی از علل عمده شکست بسیاری از گروه های راک جوان، ایرانی نبودن آنهاست و گرایش شان به سمت و سویی که آینده یی ندارد. مطمئن باشید اگر مخاطب موسیقی بخواهد راک خارجی خوب بشنود شما را نمی شنود و دوست دارد ملودی و ریتم های مورد علاقه اش را به زبان فارسی بشنود و ارتباطی که دوست دارد را با آن برقرار کند.