یه حبه مرگ
اول- مادربزرگ از مردن می ترسد. در اوج پیری شبیه بچه هایی شده که تازه به راه رفتن افتاده اند. تاتی تاتی کنان و با احتیاط. هر قدم که برمی دارد، ردپای ترسش روی زمین جا می ماند. ترس از مردن، تنهایی مردن. از دیگر در دنیا نبودن، آدم ها را ندیدن (دخترها، پسرها، نوه ها، فامیل ها، همسایه ها، دوست ها...)، دیگر مالک صندوقچه گوشه خانه نبودن (پارچه ها، طلاها، ظرف ها، یادگاری ها...)، دیگر نخوردن، نخندیدن، محبت نکردن، نفس نکشیدن، لمس نکردن، نگاه نکردن، نبودن... مادر (پدر) بزرگ ها بیشتر از هر کسی مرگ را جلوی پلک های خود می بینند اما آقای/ خانم مرگ، کاری به سن و شناسنامه ندارد و همه را به یک چشم می بیند، مگر اینکه آرام و ملایم و بی حادثه بیاید تا دیگر کهنه سالی خانه آخرش باشد.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.