گفت: روحم زخم خورد و ساکت شد. قبل تر از این جمله داشت تعریف می کرد که روی تردمیل بیمارستان بوده برای چک آپ که یک جایی از نفس می افتد و پایش کم می آورد و می خورد زمین. مردی همان حوالی بوده، یک بیمار دیگر شبیه به خودش. مرد جلو می آید، موبایلش را روی دوربین می گذارد و از صحنه فیلم می گیرد: از صحنه زمین خوردن یک بازیگر که چهره یی آشنا دارد و احتمالافیلم جذابی می شود که بعدا می تواند به آدم ها نشانش دهد یا بگذارد در سایتی و از میزان لایک ها و توجه ها، لذت ببرد. بازیگر هم همان جا روی تردمیل می ماند و مرد را می بیند که چون حسابی سرگرم ثبت لحظه یی از ناتوانی و درد چهره یی قابل توجه است، دستی برای کمک