آرشیو دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، شماره ۵۹۲۰
فرهنگ و هنر
۲۳
حوالی فرهنگ

زندگی خرج دارد برادر!

یزدان سلحشور

همه می دانیم که تئاتر، خوب است اما چقدر برای این خوب بودن تئاتر، هزینه می کنیم؟ به شکل فردی نمی گویم، به شکل ردیف بودجه ای می گویم. در ایران هم، که قربانش بروم همه ما به سر و وضع طرف و آستین نو بخور پلو، توجه داریم. بحث علم بهتر است یا ثروت، به جاهای باریکی کشیده و در جای باریک هم، باید مواظب بود که سر نخوری و تا ته دره نروی. تئاتر ما، الان بدجایی گیر کرده. تئاتری های ما، کار مهم شان این است که فقط به روبه رو فکر کنند و به پایین نگاه نکنند. اگر غیر از این است، یک نفر بگوید نیست تا جملگی قبول کنیم اما لااقل با دلیل بگوید. سیاوش طهمورث را همه می شناسیم. از استخوان خردکرده های تئاتر است؛ در رسانه ها به او و همنسلان او می گویند پیشکسوت؛می گوید: «اگر از اول فکر می کردیم و برای این عرصه احترام قائل بودیم که ان شاءالله از این به بعد باشیم، ردیف بودجه برایش تعریف می کردیم، به عنوان یک عرصه هنری یا حتی یک حرفه قبولش می کردیم و برایش برنامه ریزی می کردیم. وقتی برنامه ریزی می کردیم تنها یک سالن به نام تئا ترشهر باقی نمی ماند. بقیه سالن نیستند بجز ایرانشهری که به کمک شهرداری تاسیس شده است و دستشان هم درد نکند اما سالن های دیگری که شهرداری ها تاسیس کردند سالن اجتماعات است، سالن تئا تر نیست. به درد نمی خورد. ما دو تا سالن مناسب بیشتر نداریم که یکی تئا تر شهر است و سالن های کوچکش و یکی هم تالار وحدت؛ تالار وحدت هم که به درد تئا تر نمی خورد.» تئاتر، خوب است حالا، مثل کتاب که خوب است با این همه، اغلب نمی خوانیمش. خیلی لطف کنیم، دو تا شاهنامه و دیوان حافظ می گذاریم روی میز، که مردم بدانند کتابخوانیم. زندگی پول می خواهد تئاتر پول می خواهد. زندگی، خرج دارد.