شعر
(1)
[به یاد فتح الله بی نیاز / چهره نامدار ادبیات معاصر]
نام سطری بلند و
نگاهی پیوسته از درون
رد پای شقایقی
از پی همه واژه هایش
سخت و صبور / شبیه شانه های باد
می گفت و/ می نوشت
بی نیاز همه بهانه های نبودن و/ بودنش
این دریا
این خانه
این خیابان
نشانه ای از حس جهان خوبش
هنوز / می وزد و/ هرگز تمام نمی شود
کولی وار با انگشتانی / از صدای کوچه و/ باران!
(2)
پیدا کردنت آسان نیست
چنانکه صدای رفتنت
خیالت را / به هنر واقعیت بسپار!
از همین جا /هم می توان دوستت داشت
(3)
آرزوهای دیگری / در سر داری
رویاهای نگفته ای
واژه هایت را / صیقل بده
سطری دوباره / بر پا کن
تو جهان شکفته یک فصلی!
نترس / سرنوشت توست
شعری عاشقانه بخوان!