یک مجری تلویزیون به اتهام حمایت از رئیس جمهور قبلی دستگیر شد.

زنگ زدم به بابای سوفیا و گفتم: شنیدی؟ رئیس جمهوری قبلی دستگیر شد؟

بابای سوفیا گفت: دددددستگگگگگیر؟

گفتم: اینکه چیزی نیست. حکمش هم آمد. 20 سال حبس.

بابای سوفیا گفت: بییییست سسسااااللل؟

گفتم: اینکه چیزی نیست. شبکه های انحرافی مرتبط با هم دادگاهی شدند.

بابای سوفیا گفت: شششبکککه؟ انننحححراااافی فی فی؟

گفتم: اینکه چیزی نیست. یک مجری معروف را هم به اتهام حمایت و سمپات او عزل و دستگیر کردند.

بابای سوفیا گفت: کی؟ کی؟ کدام یکی شان؟ مجری شبکه چند؟ داااارم سکته می کنم. بدو بگو...

گفتم: اینکه چیزی نیست. مجلس هم پشت این قضیه را گرفته.

بابای سوفیا گفت: مجلس؟ برو بابا. داری شوخی می کنی میدون دوم. خیلی هم شوخی بی مزه ای بود. تو داری درباره مصر و دستگیری محمد مرسی حرف می زنی. این مجریه هم «منی شکر» است. تا گفتی مجلس پیگیر قضیه است متوجه شدم ربطی به ما ندارد. تو این جوری خبر را گفتی که من سکته کنم از خوشحالی و راحت شوی؟

گفتم: نه والا. من دارم خبرنویسی یاد می گیرم. یک چیزی داریم به نام «هرم وارونه» که مهم ترین چیز را همان اول می گوید. خواستم ببینم اگر هرم وارونه را از سمت نوکش استفاده کنیم چی می شود.

بابای سوفیا گفت: حالاکه عمرا نذاشتم با سوفیا ازدواج کنی، هم به سرت نمی زند هرم وارونه را روی من امتحان کنی. هم یاد می گیری با رئیس جمهور پیشین مصر یا هرجای دیگری شوخی نکنی و هم بابای سوفیات را اذیت نمی کنی.

گفتم: اصلاقصد اذیت شما را نداشتم.... (بوق بوق بوق... تلفن را قطع کرد).