آرشیو شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵، شماره ۶۳۷۲
صفحه آخر
۲۴
خاطره  بازی

به انگیزه زادروز «جلال آل احمد»

تاریخ تاریک پر تاخیر

سید جواد میرهاشمی (پژوهشگر و مستندساز)

مهر ماه 1316 نخستین استاد شهید تاریخ (به دلیل فوت در سر کلاس، دانشکده ادبیات و علوم انسانی) رشید یاسمی در کتاب «آیین نگارش تاریخ» می نویسد: بعضی از ظرفا تاریخ را «تاریک» گفته اند... اگر تاریخ تاریک است فلسفه تاریخ تاریک در تاریک است. «ظلمات بعضها فوق بعض» سوره نور، آیه چهل. چندی دیگر (سه شهریور دیگر) نیم قرن از مرگ جلال آل احمد خواهد گذشت و امروز در زادروزش ساکنان ابرشهر تهران آل احمد را به بزرگراهی می شناسند و دیگرانی به تعداد سکه های بهار آزادی جایزه ادبی جلال آل احمد! با این همه آل احمد تاریخ ساز و ادیب ایران است؛ هر چند هستند کسانی که او را مصادره به مطلوب می کنند. کدامیک از اهالی محله سیدنصرالدین باور داشت فرزند نو رسیده سید احمد طالقانی، روحانی معروف و صاحب نفوذ تهران و پیش نماز مسجد پاچنار؛ پیشگام ساده نویسی در داستان بشود یا کتاب «غرب زدگی» نقطه عطف تاریخ معاصر بشود! آری، او حرمت قلم را به نانی نفروخت تا بزرگی کند و در یک بزرگراه یا جایزه ادبی خلاصه بشود! «قلم برای ما شده یک سلاح. و با تفنگ اگر بازی کنی بچه همسایه هم که با تیر اتفاقی اش مجروح نشود – کفترهای همسایه پر خواهند کشید... و بریده باد این دست اگر نداند که این سلاح را کجا به کار باید برد.» (کارنامه سه ساله، ص 10) حال آل احمد دستش از دنیا کوتاه است تا داد برآورد: «این هیولا(تاریخ) چه پیزوری است. و چه ناکسانی دست و پایش را به پوشال خزعبلات خویش می انبارند تا از آن مترسکی بسازند برای حمقا. من این انبان امید به تاریخ را دریده ام.»

تاریخ پایتخت ایران را بزرگانی نوشته اند که امروز فقط در یک نام کوی و گذر و بزرگراهی خلاصه شده اند و هر یک از ما، با ذره بین خود ایشان را تفسیر می کنیم. برای شناخت جلال آل احمد باید روزشماری کرد تا خانه سیمین و جلال در بن بست ارض (دزاشیب) بازگشایی شود و یادداشت های نویافته همسر سیمین دانشور زودتر چاپ گردد تا نگوییم: «ما دارای تاریخ تاریک پر تاخیری هستیم.»