آرشیو پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵، شماره ۳۹۲۸
تاریخ و اقتصاد
۲۰
واکاوی

روباه و خارپشت

کتاب «روباه و خارپشت» در سال 1953 میلادی نوشته و به چاپ رسیده بود. در سال 1978 نسخه ای با تجدید نظر از طرف نویسنده اش، آیزایا برلین، در اختیار علاقه مندان قرار گرفت. در این کتاب برلین به تحلیل شخصیت تولستوی نویسنده معروف روس پرداخته است. برلین مقاله خود را با اشاره به سطری از شعری سروده آرخیلوخوس چنین آغار می کند:

«روباه بسیار چیزها می داند؛ اما خارپشت یک چیز بزرگ می داند.»

از نظرگاه برلین، اندیشمندان و نویسندگان در طرحی کلی به دو گروه تقسیم می شوند. گروهی که نماد آنها خارپشت و گروهی دیگر که نمادشان روباه است. خارپشت سمبل آنهایی است که سیستم واحدی را به عنوان شیوه تفکر بر می گزینند و تمام دانسته های خود را به بدنه این سیستم مربوط می سازند و در پرتو این بدنه واحد بسیاری از پدیده ها را توضیح و تبیین می کنند. برای روشن شدن این مفهوم- بسیاری از مارکسیست ها را به یاد بیاوریم که با استفاده از این تئوری تمام حوادث و اتفاقات جهان را توضیح می دادند و کمتر پدیده ای بود که در این تئوری نمی گنجاندند. مثال دیگر کار برد تئوری توطئه است که بسیاری از افراد همه وقایع و تحولات سیاسی جهان را با این تئوری تبیین می کنند. به عبارتی دیگر از نظر برلین، اندیشمندانی که سمبل آنها خارپشت است دل به ایدئولوژی می بندند و گروهی که سمبل آنها روباه است دل به «عقل و خرد» می بندند.

روباه سمبل آنهایی است که تنوع و کثرت را برمی گزینند و اجزای پراکنده حوزه تفکر خود را به سیستم فکری واحدی وصل نمی کنند و اصراری بر این ندارند که فقط یک مدل بزرگ را انتخاب کنند و همه چیز را در پرتو آن توضیح دهند. از نظر برلین اندیشمندان و نویسندگانی مانند افلاطون، پاسکال، نیچه، دانته، هگل، پروست و داستایوفسکی به درجات مختلف در دسته خارپشت ها قرار می گیرند و پوشکین، گوته، تورگنیف، شکسپیر، بالزاک و جویس در دسته روباهان. از نظر برلین تولستوی (نویسنده ای که موضوع اصلی کتاب خارپشت و روباه است) سمبل روباهی است که آرزوی خارپشت را در سر دارد. با استفاده از این طبقه بندی سمبلیک خود برلین را نیز می توان در دسته دوم قرار داد؛ زیرا او هیچ گاه تلاش نکرد تا با یک نگاه واحد به جهان بنگرد و آن را توضیح دهد.

- به نقل از مقاله آزادی و فلسفه سیاسی در اندیشه آیزایا برلین، نوشته هیبت الله باقی