چراغ های شب
«صدای در آهنی را که از دور شنیدم، دست از تعریف حکایت کشیدم و نگاهی به دکتر انداختم. سلول سرد بود. من که برای دکتر قصه می گفتم، کاموی سلمانی زانوهایش را بغل زده و روی بتن لخت خوابیده بود. لحاف نداشتیم و عین توله سگ هایی تنگ هم می نشستیم تا گرم شویم. روزها بود زمان نمی گذشت و رد شب و روز را گم کرده بودیم. درد را می شناختیم اما هربار که یکی از ما را برای شکنجه می بردند وحشتی به دل مان می ریخت که برای مان تازگی داشت. در این فاصله کوتاه که آماده درد می شدیم، انسان و حیوان، عاقل و دیوانه، فرشته و شیطان یکی بودند. صدای در آهنی که در راهرو پیچید، کاموی سلمانی بلند شد نشست. گفت: اومدن منو ببرن. برخاستم
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.