آرشیو یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۶۲
صفحه آخر
۱۶
چسب و قیچی

وسط اقیانوس آرام

مهرداد احمدی شیخانی

در اقیانوس آرام جزیره ای به نام «ایستر» وجود دارد که از جزایر سرزمینی کشور شیلی است. این جزیره یکی از آن جاهایی است که آرزوی دیدنش را دارم هرچند می دانم که این فقط یک رویا است. آنقدر دلبسته این جزیره ام که وقتی کتاب «گزیده تاریخ هنر ایران و جهان» را می نوشتم، به مجسمه های عظیم و شگفت انگیز آن اشاره کردم. داستان این مجسمه ها و سازندگان آن، در پرده ای از راز و رمز مانده است و تا امروز هیچ راهی به شناخت سازندگان و دلایل این کار گشوده نشده است. مردمانی که یک زمانی این مجسمه ها را می ساختند و ناگهان همه چیز را رها کردند و تعداد زیادی مجسمه نیمه کاره به جای گذاشتند و در تاریخ گم شدند. جدا ماندگی از باقی جهان دلیل این بی خبری از سرنوشت ساکنان آن است. مردمانی که معلوم نیست از کجا آمدند به کجا رفتند.

گاهی نظرات برخی از آنهایی که می گویند «آنچه در کشورهای اطراف ما می گذرد، به ما چه مربوط است و چه لزومی به دخالت ما در آنجا است؟»، مرا به این تصور می اندازد که در دیدگاه اینان، ایران جزیره ای است تنها در میان اقیانوس، که آنچه در اطرافش می گذرد قرن ها و کیلومترها از آن دور است و آن همه جنگ و کشتار که در افغانستان و عراق و پاکستان و این همه سلاح و سخن و تهدید و تحدید هم، هیچ دخلی به این جزیره جدا افتاده از باقی جهان ندارد و انگار که اگر تصور کنیم که ایران همان جزیره جدا مانده از باقی جهان باشد و مفهومی به عنوان «عمق استراتژیک» در کشورهای اطراف شامل حالش نشود، برای دیگران هم چنین خواهد بود و برای آنها، ایران عمق استراتژیک نخواهد بود. اما چه سود که حتی اگر ما تصور کنیم جدای از کشورهای اطرافیم، کشورهای اطراف از ما جدا نیستند.