آرشیو یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۶۲
صفحه آخر
۱۶
به تماشای خویش

با خویشتن مدارا

امیرحسین کامیار

در روزگاری به سر می بریم که هر بحث ساده ای میان دو فرد چه در شبکه های اجتماعی و چه در فضای واقعی، قابلیت تبدیل به جنجال، تنش و آزردگی را دارد. به شکلی اغراق شده گویی مخالفت با نظر فردی درباره موضوعی خاص، در ذهن او به شکل زیر سوال بردن کلیت وجودش بازتاب می یابد پس واکنشی که نشان می دهد فقط متمرکز بر موضوع نقد یا گفت وگو نیست. در چنین احوالی سخت است که انکار کنیم ما با بحران نبود مدارا روبروییم. در نگاهی روان شناختی، مدارا محصول شنیدن صداهای گوناگون در جان خویش است. هر یک از ما در زندگی بارها با چهره های مختلف خویش روبرو شده ایم، با صداهایی در درون که خواست هایی متفاوت و گاه متناقض را مطرح می کنند. یکی در ما به جست وجوی برآوردن هوس های کودکانه خویش است، آن دیگری با شوق می خواهد از هر بایدی بگریزد، صدایی که اهمیت برنامه و قانون و هدف را مدام به ما یادآوری می کند و... کافی است کمی از هیاهوی زندگی بیرونی فاصله بگیریم تا به چندصدایی بودن درون خویش پی ببریم. نکته مهم اینکه هویت روانی ما از برآیند تمام این«من»های درونی تشکیل شده است و هر یک از این صداها بخشی از حقیقت جان ما را در خود دارند. باور به تکثر درونی ما نوعی رواداری برابر گستره خواسته ها و الزامات روان مان پدید می آورد که معمولا به مدارا و تساهل برابر جهان بیرون منجر می شود زیرا فرد پیش تر چندصدایی بودن درون خویش را پذیرفته است اما در شرایطی که آدمی احساس کند برای محبوب شدن میان جمع و طرد نشدن از میان مردمان، محتاج این است که برخی از آن صداهای ذهنی را سرکوب سازد، این تجربه در عالم مادی نیز تکرار خواهد شد. آن صدای درونی با مجموعه ای از باورها و نظرات که باعث پذیرفته شدن ما است به هویتی امنیت بخش بدل می شود پس هر مخالفتی با آن عقاید ترس طرد شدن و ناخواستنی بودن را زنده کرده، خروش پرخشم ما را نصیب کسی می سازد که بیرق مخالفت با نظر و عقیده مان را برافراشته است. از مردمانی ترسیده، توقع مدارا داشتن مروت نیست، به جایش کاش کسی روزی به رسمیت شناختن این چندصدایی بودن درونی را به ما می آموخت.