آرشیو دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۵۸
صفحه آخر
۲۴
یه چیز تو همین مایه ها

بدهکاران بانکی چگونه طلبکار می شوند؟!

فریور خراباتی

آقای محمود صادقی نماینده مجلس لیستی از بدهکاران دانه درشت بانکی منتشر کرده که البته قرار بود از جیب کاپشن یک بزرگوار دیگر بیرون بیایند اما قسمت نشد و آقای صادقی پیشدستی کردند. اساسا و اصولا ما در بحث پرداخت وام دو رویکرد و دو رویه مجزا داریم. اگر شما خودی باشید که یک جور با شما برخورد می کنند، اگر «غیرخودی» باشید همان «نخودی» محسوب می شوید (بنده و شما!). مثلا یک نفر به بانک می رود و می گوید:«1029 میلیارد تومان وام می خوام!» و مبلغ را می گیرد اما چگونه می گیرد؟! عرض می کنم!

یک«خودی» وارد شعبه می شود و بلافاصله روی صندلی مقابل رئیس شعبه می نشیند، رئیس شعبه خیلی اصرار می کند که ایشان اصلا بروند و روی صندلی ریاست شعبه بنشینند که با وساطت کارمندان بیخیال قضیه می شوند و مکالمه این دو بزرگوار با یکدیگر آغاز می شود؛

رئیس بانک: چه کمکی از دست من برمیاد هانی؟!

خودی: پول می خوام!

رئیس بانک: چقدر؟!

خودی: بانک!

رئیس بانک: سیزده شما برنده ست!

خودی: دست شما درد نکنه، همه رو بریز به این شماره کارت.

رئیس بانک: ضامن داری؟!

خودی: مگه نارنجکم؟! خودت سرشوخی رو باز کردی ها

رئیس بانک: خیلی بامزه بود! دلم درد گرفت از خنده... موش بخوره تو ر!

خودی: خب دیگه! تمومه؟!

رئیس بانک: بهره چقدر باشه راضی ای؟!

خودی: منفی چهارده!

رئیس بانک: یعنی چی؟!

خودی: یعنی یه سودی هم ماهانه بهم تعلق بگیره!

رئیس بانک: حله چشماته... بچه ها زود بند و بساط تون رو جمع کنید، چراغارو خاموش کنید، کلیدا رو هم بذارید زیر گلدون... آقا کریم یه زنگ بزن به ظریف بار ببین خاور کی میرسه پس؟!

خودی: موجودی بانک اونقدری نیست که کار من راه بیفته!

رئیس بانک: واااای! تو رو خدا ببخشید! چیکار کنیم؟

خودی: برو توی دیوار، وسایل بانک رو آگهی کن! ببین چقدر می خرن شون!

رئیس بانک: باشه باشه حتما!

خودی: توی کیف پولت چقدر داری؟!

رئیس بانک: هفتاد و سه هزار تومن

خودی: رد کن بیاد!

رئیس بانک: اندازه کرایه برگشت برام بذار؟!

خودی: پیاده گز کن، واسه سلامتیت هم خوبه!

شاید شما فکر کنید این یک داستان خیالی است، اما اگر نگاهی به لیست موردنظر بیندازید که متاسفانه در دولت دوازدهم که حامی سرمایه داران است هم منتشر شده(دولت پابرهنه ها قبلی بود!) متوجه می شوید که این متن براساس یک داستان واقعی نوشته شده است.