آرشیو یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶، شماره ۲۱۸۱۲
ادب و هنر
۷

معرفی کتاب «او نگاهش را به ارث گذاشت»

چریکی که شیر صحرا بود

ناهید زندی پژوه

رشد و بالندگی نهال داستان- از نظر محتوا- بعد از انقلاب اسلامی حکایت از آن دارد که این قالب ادبی، توانایی بازنمایی حوادث بزرگ را دارد. بی اغراق می توان گفت در حوزه داستان نویسی صاحب سبک و شیوه جدیدی شدیم که قابلیت پرداختن به موضوعات و مفاهیم والای اعتقادی و ارزشی را دارد و مهم تر آنکه ایرانی و بومی نیز هست؛ البته این دستاورد کوچکی نیست. در این راستا نویسندگان متعهد و پایبند به نظام، کتب ارزشمندی خلق و تولید کردند. از جمله، گلستان جعفریان در تهیه مستند داستانی و به عنوان خاطره نگار در حوزه ادبیات دفاع مقدس تالیفات ارزنده ای به یادگار گذاشته است. آثاری همچون: چهار فصل کوچ، چه زود بزرگ شدیم، شیر صحرا، تیک تاک زندگی، از چنده لا تا جنگ، خانه ام همین جاست، روزهای بی آینه، همه سیزده سالگی ام خاطرات اسیر شده ایرانی مهدی طحانیان، او نگاهش را به ارث گذاشت.

کارنامه ادبی این خانم نویسنده موید این مطلب است که او بسیار فعال و پرکار است. جعفریان داستان نویس است و مشتاق به نگارش خاطره نگاری. به نظر می رسد او به دنبال یافتن سوالاتی است که در ذهن دارد؛ بنا به اظهاراتش: «حداقل پانزده سال خاطرات رزمندگان را می شنوم و از ابتدای ورودم به این حوزه سوال داشتم ذهنم درگیر بود... این همه نوجوانان که عکس هایشان در بهشت زهرا و یا ابتدای ورود به کوچه ها و خیابان ها میخکوبت می کند چطور به جنگ رفتند؟ چطور انتخاب کردند؟... البته گویی جعفریان بعد از پایان نگارش موضوعاتش پاسخ پرسش هایش را دریافت می کرد.

کتاب «او نگاهش را به ارث گذاشت» بر اساس زندگی سرلشکر شهید حسن آبشناسان تنظیم شده است. کتاب توسط انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنری در 139 صفحه در سال 1395 منتشر گردیده. این اثر از سری مجموعه قصه فرماندهان است که تاکنون بیش از یک و نیم میلیون نسخه آن به فروش رفته است.

سرلشکر شهید پس از شهادتش میراثی نداشت جز چهار هزار جلد کتاب و انبوهی از یادداشت های عرفانی که از روح زیبای او سخن می گفت. آبشناسان به پسرش افشین گفته بود: «پسرم، من برای تو، ملک و فرش به ارث نگذاشته ام. من در زندگی به دنبال بهتر کردن منزل وسایل زندگی یا پس انداز پول هایم در بانک نبوده ام. من در زندگی به دنبال ساختن شخصیت خودم بودم. به دنبال شکل گرفتن نگاه و دیدگاهم به دنیا و مسایل جاری در آن. امیدوارم آنچه در من نسبت به دین، اعتقادات و حس بندگی و تسلیم در مقابل پروردگارم محقق شده برای شما هم توشه ای باشد و چراغ راهی.»

می توان گفت انتخاب عنوان کتاب «او نگاهش را به ارث گذاشت» از همین امر ناشی شده است. گلستان جعفریان در این داستان واره بیشتر از آنکه به ابعاد نظامی شخصیت سرلشکر شهید حسن آبشناسان بپردازد؛ توجهش معطوف به نوع نگاه او به زندگی، عشق به خانواده و بهره بردن از لحظه های زندگی با تمام تلخ و شیرینی هایش است.

در این قصه، صاحب قلم نرم و راحت در صفحات محدود کتابش، زوایای فکری و روحی و احساسی و پنهانی ترین لایه های درونی شهید آبشناسان را مقابل مخاطب قرار داده است. در لابلای اوراق کتاب می خوانیم: به نظر او مطالعه تاثیر ناخودآگاه خودش را روی شخصیت آدمی می گذارد؛ اما صرف خواندن موجب اعتماد به نفس کاذب می شود. او به خواندن و تعمق کردن و اندیشیدن بعد از آن معتقد بود. سرلشکر شهید استدلالی درست و افکاری آزادمنشانه داشت و همواره در جست وجوی ساختن خویش بود و در ضمن مصمم و جدی در زمینه تعلیم و تربیت فرزندانش بود. چنانچه به فرزندانش می گفت: باید «با حس درونت صادق باشی و برایش حدو مرزی قایل باشی تا دچار هوای نفس نشوی؛ بهترین کار این است که درون خودت را بتوانی تحلیل کنی و رفتار و گفتاری را پیشه کنی که فکر می کنی بهترین است.»

گلستان جعفریان در مستند داستانی خود که البته بدون کتابنامه است سوابق نظامی سرلشکر شهید حسن آبشناسان را نیز گنجانیده است که به شرح مختصری از آن اکتفا می کنیم:

«سرلشکر شهید حسن آبشناسان در سال 1336 وارد دانشکده افسری شد و در سال 1340 دوره مقدماتی را به پایان رساند و جزء شاگردانی بود که نخستین دوره چتربازی و تکاوری را در داخل و خارج از کشور پشت سرگذاشت. او به کسب علوم و فنون نظامی علاقه بسیار داشت بطوری که تا سال 56 دوره های عالی و فرماندهی دافوس را با موفقیت به پایان رساند. با شروع انقلاب اسلامی به تعلیم نیروهای ارتش و سپاه پرداخت و شاگردان چریک زبده ای را تربیت کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به منطقه جنوب اعزام شد و در همان روزهای آغازین جنگ توانست اولین گروه اسرای عراقی را روانه اردوگاه های ایران کند. او برای نفوذ به پشت جبهه نیروهای عراقی، از افراد بومی دوره دیده مسلط به زبان عربی استفاده می کرد و با کمک آنها اطلاعات مهمی را از وضعیت نیروهای عراقی بدست می آورد. اهالی دشت عباس، لقب شیرصحرا به این فرمانده چریک داده بودند که رادیو عراق هم با همین لقب از او نام می برد.

شیر صحرا پیروزی های بزرگی در منطقه کردستان به دست آورد. آخرین مسئولیت آبشناسان، فرماندهی لشکر 23 نیروهای مخصوص بود که بیش از چهار سال طول کشید. این مرد بزرگ که چریک پیر هم لقب گرفته بود در تاریخ هشتم مهرماه سال 1364 طی عملیات قادر - که طراحی و فرماندهی آن را نیز خودش برعهده داشت - در منطقه سرسول به شهادت رسید.

می توان گفت سرلشکر شهید حسن آبشناسان استادی بود که در زندگی، مرحله به مرحله با آموزش و پیشرفت به تفکر و اعتقاداتش جهت داد و در نهایت توانست به انسان خودساخته ای بدل شود.»

بنا به گفته استاد شهید مرتضی مطهری: «علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس؛ علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح؛ علم ابزار می سازد و ایمان مقصد.»