آرشیو یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶، شماره ۲۱۸۱۲
معارف
۶
پرسش و پاسخ

آثار بلاها (3)

پرسش:

بلاها و مصیبت ها را با چه منظری باید نگاه کرد و چگونه می توان آثار آن را برای افراد و طیف های مختلف تشخیص داد و از یکدیگر تفکیک نمود؟

پاسخ:در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال به منشا حسنات و سیئات و بلاها و مصیبت ها و فلسفه و حکمت بلاها را بیان کردیم. اینک در قسمت پایانی دنباله مطلب را پی می گیریم.

نحوه تشخیص نوع بلایا و شدائد

روشن است که بلایا و مصائب و شدائد وارد بر ما انسانهای عادی از سنخ سوم و چهارم نیست. لذا افراد متعارف اگر تردیدی داشته باشند بین قسم اول و دوم خواهد بود. حال اگر کسی در مراتب بالای ایمان باشد به نحوی که ملکه عدالت در او راسخ شده باشد باز تشخیص اینکه این بلایا از چه سنخی هستند تا حد بسیار زیادی آسان خواهد بود. همچنین اگر کسی معاذالله غرق در ظلم و گناه و فساد بوده باشد باز حدس قوی در مورد بلایای عارض بر او این خواهد بود که قسم بلایا و شدائد تنبیه کننده است. اما برای بسیاری از افراد که بین این دو مرتبه واقع شده اند حقیقتا راه تشخیص دشوار است. اینگونه افراد باید به پرونده اعمال گذشته خود رجوع نموده معاصی خاصی را که در روایات و آیات، برای آنها افزون بر عذاب اخروی وعده عذاب دنیایی نیز داده شده جست وجو کنند. و اگر به چنین موردی رسیدند کار عاقلانه این است که آن را نتیجه عمل خود دانسته در صدد جبران گناه خود برآیند. برای مثال اگر کسی دید دائما گرفتار مشکلات ریز و درشت می شود و هر کدام را چاره می کند مشکل دیگری جای آن را می گیرد و از طرفی ملتفت شد که والدینش را آزرده و عاق والدین است، بهتر آن است که مشکلات خود را نتیجه عاق والدین شدن خود دانسته آن را علاج نماید. چون در روایات ذکر شده که عاق والدین نه تنها در آخرت که در دنیا نیز روز خوش نمی بیند. یا اگر کسی مال خود را باخت و ورشکست شد و در کارنامه او رباخواری وجود دارد عاقلانه است که بازندگی خود را منتسب به رباخواری خود کند چون خدواند متعال فرموده است: «یمحق الله الربا و یربی الصدقات و الله لا یحب کل کفار اثیم: خداوند، ربا را نابود می کند؛ و صدقات را افزایش می دهد. و خداوند، هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست نمی دارد»(البقره: 276)

بنابراین، کار عاقلانه برای متوسطین مردم که گناه و ثواب را کما بیش به هم آمیخته اند این است هر چه از شدائد به آنها می رسد آن را به گناهان خود نسبت دهند حتی اگر محملی برای آن نیافتند چرا که این امر با بندگی خدا و تزکیه نفس سازگارتر و به جاده نجات نزدیک تر است. در آیات و روایات نیز بسیار توصیه و تاکید شده که انسانها چنین باوری را در خود پرورش دهند.

مطلب آخر اینکه حتما باید توجه داشت که شدائد و بلایا در هر حال امتحان خدا بوده ناشی از لطف خدا هستند، حتی اگر از روی قهر خدا بوده مجازات دنیوی باشند. چرا که قهر و عذاب خدا نیز داخل در رحمت عام است. اینگونه امتحانات در حقیقت چیزی مثل عمل جراحی نمودن روی کودکان است که کودک هیچگاه زیر بار آن نمی رود ولی والدین و پزشک دلسوز به زور هم شده او را جراحی می کنند. اما بلایایی که مومنان با آن مواجه می شوند مثل عمل جراحی بزرگسالان است که ناخوشایند ولی داوطلبانه است. اما بلایای انبیاء مثل جراحی زیبایی و بلکه رقیقتر از آن مثل رفتن به پیرایشگاه است.

لذا نه تنها از امتحانات نوع دوم بلکه باید از امتحانات نوع اول نیز استقبال نموده مثل کودکی عاقل و توجیه شده تن به آن داده معاذالله خدا را متهم به بی حکمتی و بی عدالتی نکرد. البته تن دادن به شدائد به این معنی نیست که انسان بنشیند و هیچ کاری برای رفع شدائد نکند. بلکه مقصود از تن دادن به بلایا این است که انسان به هنگام گرفتاری به بلا خود را نباخته از آن در مسیر رشد و تکامل خود بهره بگیرد، چرا که اساسا هدف از بلا نیز همین است که انسانها رشد نمایند و به حق رو کنند.