آرشیو چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۳۱۳۲
ادبیات
۸

خیابان های یک طرفه

بورخس اسلاو

«قاموس خزران» عنوان رمانی است از میلوراد پاویچ که به تازگی با ترجمه کورش نوروزی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. میلوراد پاویچ نویسنده و شاعر قرن بیستمی صربی است که به عنوان مورخ ادبیات صربی و متخصص شعر باروک شناخته می شود. او در سال 1928 در بلگراد متولد شد و در سال 2009 در همین شهر از دنیا رفت. «قاموس خزران» در سال 1984 در بلگراد و به زبان صربی منتشر شد. ترجمه فرانسه این رمان در سال 1988 در پاریس منتشر شد و با اقبال زیادی روبرو شد و باعث شهرت جهانی این اثر شد. ترجمه فارسی «قاموس خزران» نیز بر اساس نسخه فرانسه آن انجام شده و به توضیح مترجم با نسخه انگلیسی آن هم مقایسه شده است. مترجم همچنین توضیح داده که پاویچ به زبان فرانسه مسلط بوده و خودش از ترجمه فرانسه رمانش رضایت داشته است. پاویچ نویسنده ای است که هم میراث دار تمدن یونان باستان و سنت ادبی و معنوی بیزانس و باروک بود و هم به خوبی بر ادبیات کلاسیک صرب تسلط داشت و به نوشته مترجم فرانسه «قاموس خزران»، پاویچ نویسنده ای است که «شعر و خیال، افسانه و تاریخ، استعارات سوررئالیستی و تمثیل های مذهبی، علوم خفیه و رویا، طنز لطیف و طنز نیش دار را ماهرانه در هم می آمیخت و هرگز از این حقیقت ساده غافل نمی ماند که وظیفه اصلی نویسنده، پیش از هرچیز، قصه گفتن است». پاویچ در رمان هایش در پی «نوکردن هنر روایت و تغییر بنیادین شیوه معمول مطالعه رمان» بود. ازاین حیث، رمان های او روایت هایی رمزآلود با ساختارهایی هزارتویی اند که در آنها عرفان و فلسفه و اسطوره و تاریخ در هم آمیخته اند و به این اعتبار او را بورخس اسلاو نامیده اند. پاویچ درباره رمان هایش و به طورکلی ایده اش درباره هنر و ادبیات نوشته: «به نظر من، هنرها را می توان به دو دسته تقسیم کرد: هنرهای بازگشت پذیر و هنرهای بازگشت ناپذیر. درواقع، برخی هنرها هستند که به مخاطب امکان می دهند دور محصول هنری بگردد و آن را از چندین وچند زاویه بررسی و مشاهده کند، مثل هنر معماری یا مجسمه سازی. اینها هنرهای بازگشت پذیر هستند. اما، هنرهایی هم هستند بازگشت ناپذیر، مثل موسیقی یا ادبیات که به خیابان های یک طرفه شبیه اند، خیابان هایی که در آنها هرچیزی از آغازش حرکت می کند تا به پایانش برسد، یعنی از تولدش به مرگش. من از دیرباز می خواستم از ادبیات، که هنری بازگشت ناپذیر است، هنری بازگشت پذیر بسازم. به همین دلیل رمان های من به معنای جاافتاده کلمه نه آغازی دارند، نه میانه ای و نه پایانی. آنها به شیوه روایت غیرخطی خلق شده اند.» به این منظور، آن طور که مترجم کتاب در مقدمه توضیح داده، پاویچ «قاموس خزران» را در دو نسخه مذکر و مونث ارایه داد که البته تفاوت این دو نسخه فقط در یک پاراگراف است. با توضیحاتی که داده شد، می توان گفت که «قاموس خزران» رمان راحت خوانی نیست و اثری است پر از رمزوراز که یادآور جهان بورخسی اند. درعین حال، این رمان اثری عاشقانه، هولناک و غمناک است. عنوان فرعی این اثر رمان- واژه نامه است و می توان گفت که شیوه روایت و سبک آن کاملا متفاوت از رمان های مرسوم است. در یادداشت مترجم، بخشی از توضیح پاویچ درباره نسخه های مونث و مذکر رمان آمده که در آن می خوانیم: «اغلب از من می پرسند که جوهر تفاوت میان نسخه مذکر و نسخه مونث قاموس خزران در چیست. پاسخ به این سوال در این نکته نهفته است که: مرد را بیرون از جسم خود درک می کند، درحالی که زن جهان را درون خود حمل می کند. این تفاوت هم در نسخه مونث و هم در نسخه مذکر رمانم منعکس است؛ یعنی تصویری ست از گسیختگی زمان به دو شاخه زمان جمعی مذکر و زمان فردی مونث...».

اقتباس، ژانرها و رسانه ها

«نظریه ای در باب اقتباس»، کتابی است از لیندا هاچن که اخیرا با ترجمه مهسا خداکرمی در نشر مرکز به چاپ رسیده است. آن طور که از عنوان اثر هم برمی آید، این کتاب به اقتباس پرداخته و فراگیربودن آن را در تمام اشکال رسانه ای بررسی کرده است. آنچه در کتاب لیندا هاچن متفاوت می نماید، حوزه گسترده ای است که نویسنده در انواع رسانه ها و ژانرها مدنظر داشته و اقتباس را در آنها بررسی کرده است. در پیشگفتار کتاب در این مورد آمده که: «این تصور که تنها با استفاده از رمان ها و فیلم ها می توان به فهم اقتباس رسید، تصوری اشتباه است. هنرمندان عصر ویکتوریا عادت داشتند که هرچیزی را به همه صور ممکن اقتباس کنند؛ داستان های اشعار، رمان ها، نمایشنامه ها، اپراها، نقاشی ها، آوازها، حرکات موزون، و تابلوهای زنده دائما از رسانه ای به رسانه دیگر و سپس دوباره به همان رسانه اول اقتباس می شدند. بی تردید ما پسامدرن ها نیز چنین عادتی را به ارث برده ایم، با این تفاوت که ما مطالب تازه تر بسیاری در اختیار داریم- نه تنها فیلم، تلویزیون، رادیو و انواع گوناگون رسانه های الکترونیکی، بلکه شهربازی ها، نمایش های تاریخی و آزمایش هایی که در حوزه واقعیت مجازی انجام می شود. نتیجه این فرایند چه بوده؟ اقتباس افسارگسیخته شده است. به همین دلیل است که اگر فقط رمان ها و فیلم ها را مدنظر قرار دهیم، نمی توانیم جاذبه اقتباس و حتی ماهیت آن را درک کنیم.» «نظریه ای در باب اقتباس» را می توان تلاشی برای حلاجی کردن محبوبیت مداوم اقتباس و همچنین بررسی تحقیر انتقادی همیشگی آن در همه اشکال مختلفش در رسانه های مختلف دانست. چراکه اقتباس به قول نویسنده، «چه در قالب بازی رایانه ای باشد چه به صورت نمایش یا فیلم موزیکال، احتمال دارد به عنوان اثری کم اهمیت تر، فرعی و نه به خوبی اثر اصلی به حساب بیاید.» بررسی این نگاه انتقادی، یکی از انگیزه های نوشتن این کتاب بوده است. همچنین تعداد زیاد و انواع مختلف اقتباس ها در میان انواع ادبی و رسانه ها یکی دیگر از انگیزه های نویسنده در نوشتن این کتاب بوده است. برخلاف غالب آثاری که به اقتباس سینمایی از ادبیات پرداخته اند، این کتاب به دنبال نظریه پردازی وسیع تری بر اساس تنوع و رواج پدیده اقتباس است. «نظریه ای در باب اقتباس» در شش بخش نوشته شده و به وجوه مختلف پدیده اقتباس پرداخته است.