آرشیو سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۵۱۰۶
پایداری
۱۲
روایت 1

سهم بزرگی برای خانواده

فعالیت های مستمر انقلابی از سال های جوانی، حضور در جبهه های مختلف از عراق تا سومالی و کنیا و مسئولیت های مختلف مدیریتی می توانست شهید شعبان نصیری را به عضوی دور از خانواده بدل کند اما حرف های خواهرش زهرا نصیری، حکایت دیگری دارد؛ گویا حاج شعبان نه تنها از خانواده دور نبود، بلکه بهانه ای بود برای دور هم جمع شدن ها و پیوند بیشتر و عمیق تر اعضای خانواده.

خواهری که 15 سال از حاج شعبان کوچک تر است و همیشه در سایه مهر برادر بوده، معتقد است: هر وقت از جبهه باز می گشت به همه اعضای خانواده سرکشی می کرد، برای حل مشکلات پا پیش می گذاشت و با وجود مسئولیت های متعددی که به عهده اش بود، دست یاری کسی را رد نمی کرد بخصوص اگر پدر و مادرمان مشکلی پیدا می کردند یا نیاز به رسیدگی بیشتر داشتند.

زهرا نصیری تاکید می کند خانواده برای شهید نصیری سهم بزرگی در مجموعه مسئولیت های او داشته و حالا که دیگر او را ندارند، بیشتر از همیشه متوجه رنگ و تاثیر حضور این شهید بزرگوار می شوند. خواهر شهید توضیح می دهد بعد از شهادتش فهمیدند رسیدگی و توجه حاج شعبان فقط به اعضای اصلی خانواده محدود نمی شد و بستگان و آشنایان هم از نظرها، مشاوره و کمک های او بهره مند می شدند. این خواهر شهید، شانس آن را داشت که یک برادر نمونه و متفاوت داشته باشد. زهرا نصیری درباره حاج شعبان به عنوان یک برادر می گوید: دلم به حضورش قرص بود؛ حتی وقتی کنارمان حضور نداشت، تماس ها و احوالپرسی های دلسوزانه اش را داشتیم. دو برادر دیگر هم دارم که هر سه در قلبم یک جایگاه دارند و به لحاظ عاطفی برابر هستند اما رسیدگی های حاج شعبان او را خاص می کرد. مثلا هر بار که به ماموریت می رفت و هر بار که باز می گشت با تک تک اعضای خانواده تماس می گرفت و از همه می خواست در خانه پدر و مادرمان جمع شویم.

زندگینامه ها و خاطرات بزرگان، تصویری از آدم های متفاوت در ذهن زهرا نصیری می ساخت و حالا او بعد از شهادت برادرش متوجه می شود یکی از این آدم های متفاوت همیشه کنارش بوده و خبر نداشته است.