آرشیو دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۳۱۶۷
ادبیات
۹

جهان دوردست

«کودکی در دوردست» عنوان رمانی است از جودیت کر که مدتی پیش با ترجمه روح انگیز شریفیان توسط نشر مروارید منتشر شد. جودیت کر نویسنده ای شناخته شده در حوزه ادبیات کودکان است و این رمان او که به تازگی به فارسی ترجمه شده، آخرین جلد از سه جلد زندگی نامه اوست که با زبانی ساده و شیرین درباره خود و خانواده اش نوشته است. او در این رمان از پیوندهایی نوشته است که هیچ وقت گسسته نشدند و در موقعی بحرانی همچنان استوار باقی ماندند. آن طور که در توضیحات خود کتاب هم آمده، زندگی نامه او روایتی است از مقاومت انسان در برابر بی عدالتی ها و کمبودهای تحمل ناپذیر زندگی در جامعه ای که با بحران جنگ روبرو است. جلد اول و دوم این زندگی نامه با عناوین «وقتی هیتلر خرگوش صورتی مرا ربود» و «بمب روی خاله مامانی» پیش تر توسط نشر مروارید منتشر شده بودند. «کودکی در دوردست» این طور آغاز می شود: «قالیچه دقیقا همان رنگ قرمزی بود که دنبالش می گشت. نه نارنجی پررنگ و نه ارغوانی تند، رنگ زیبای درخشان بین آن دو که پیداکردنش آسان نبود چه جلوه ای در اتاق ناهارخوری شان خواهد داشت! آنا به فروشنده گفت: این را برمی دارم. معلوم بود آن روز، روز شانسش است. در حالی که به دنبال مرد فروشنده می رفت، نگاهی به انعکاس تصویر خودش در ویترین شیشه ای مغازه که پر از رومیزی بود، انداخت. پالتوی سبزش که عاریه نبود بلکه خودش خریده بود، بر تنش جلوه ای ساده و زیبا داشت. دستمال گردن ابریشمی طرح دار، موهای قشنگ کوتاه شده و حالت پراعتمادش به فروشگاهی که در آن بود می آمد. فکر کرد: این روزها درست مثل یک خانم متشخص انگلیسی که به خرید آمده، هستم. در حالی که چک را می نوشت و فروشنده اسم و آدرسش را برای فرستادن قالیچه یادداشت می کرد، ریچارد را در حال دیدن قالیچه تصور کرد...».

«مارتین درسلر» با عنوان فرعی «داستان یک خیال پرداز آمریکایی» عنوان رمانی است از استیون میلهاوزر که با ترجمه سیروس قهرمانی توسط نشر مروارید منتشر شده است. نویسنده کتاب در سال 1943 در نیویورک متولد شده و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده است و البته هیچ گاه پایان نامه دکترایش را کامل نکرد. او اولین رمانش را در سال 1996 با عنوان «ادوین مالهاوس» نوشت. «مارتین درسلر» که در سال 1972 نوشته شد از آثار مشهور استیون میلهاوزر است که برنده جایزه پولیتزر شده است. میلهاوزر به جز سه رمان، تعدادی مجموعه داستان نیز به چاپ رسانده است که برخی از آنها نیز جوایزی کسب کرده اند. مترجم کتاب در بخشی از مقدمه کوتاهش درباره این رمان نوشته: «درون مایه اصلی مارتین درسلر جاه طلبی بشر و رویای یک زندگی ایده آل (در اینجا ایده آل آمریکایی) است که برای خودش ساخته و یا برایش ساخته اند، و تلاشش برای تحقق آن. اما مارتین درسلر اثری است شکل گرفته بر تناقض نماها و دوگانگی ها. در سرتاسر کتاب این دوگانگی های ظاهرا آشتی ناپذیر چنان درهم تنیده می شوند و گاه جای یکدیگر را می گیرند که گویی تفکیک ناپذیرند. خیال و واقعیت، دنیای قدیم و دنیای جدید، صنعت و هنر، زندگی واقعی و زندگی ساختگی که بازیگران جلوه ای واقعی به آن می دهند، سبک معماری کلاسیک و مدرن، زندگی خصوصی و زندگی عمومی، و... دست مایه هایی است که استیون میلهاوزر داستانش را روی آن ها بنا کرده تا جایی که آن ها نه در تضاد با یکدیگر که کامل کننده و به وقت خود (همچون شخصیت های محوری داستان) جایگزینی مناسب برای یکدیگرند».

بخش اول رمان «مغازه سیگار برگ و توتون درسلر» نام دارد و در ابتدای آن می خوانیم: «روزی روزگاری مردی بود به نام مارتین درسلر، پسر یک مغازه دار، که با دست خالی شروع کرد و به ثروتی رویایی رسید. داستان زندگی او مربوط است به اواخر قرن نوزدهم که می شد نبش هر خیابانی در آمریکا، شهروندی معمولی را دید که عزمش را جزم کرده تا در بطری یا قوطی قلع جدیدی بسازد، فروشگاه زنجیره ای محصولات پنج سنتی دایر کند، آسانسوری سریع تر و بهتر بفروشد، یا فروشگاهی بزرگ و شگفت انگیز باز کند یا ویترین های بزرگی که حاصل پیشرفت در تولید ورق های شیشه ای بود. گرچه مارتین درسلر پسر یک مغازه دار بود اما رویاهایی برای خودش داشت و دست آخر به قدر کافی خوش اقبال بود تا دست به کاری بزند که کمتر آدمی جرئت فکر کردن به آن را داشت: آرزوهای قلبی اش را برآورده کرد. اما این سعادتی پرمخاطره است که خدایان با حسادت آن را زیر نظر دارند، و منتظر شکافی در آن هستند، شکافی کوچک، که در نهایت همه چیز را به ویرانی می کشد».