آرشیو سه‌شنبه ۲۰‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۴۲۱
تاریخ و اقتصاد
۳۰

واکاوی

آغازین تحرکات انقلاب مشروطه

نفوذ روز افزون بیگانگان که ایران را تا حد کشوری نیم مستعمره در آورده بود؛ دادن امتیازهای اسارت بار به بیگانگان، ستم و زورگویی حکومتگران و اعیان و اشراف در سراسر ایران، سرکوب جنبش های مردمی و آزادی خواهانه، مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور و آگاه شدن از تحولات آن کشورها... و سرانجام وضع اسفبار زندگی مردم از نظر معیشت، بهداشت، آموزش، ارتباطات و... روشنگران داخلی و خارجی را واداشت تا بر ضدحکومت مستبدانه ناصرالدین شاه به راه های گوناگونی بشورند.

در خارج از کشور، روزنامه ها مقاله های افشاگرانه آتشینی می نوشتند و در داخل نیز گروه های مذهبی و غیرمذهبی و در اکثر موارد به رهبری علمای دینی به روش های گوناگون از سیاست های نابکارانه هیات های حاکمه پرده برمی داشتند. نخستین جنبش عمومی مردمی یعنی تحریم تنباکو، بر ضدناصرالدین شاه به رهبری روحانیان به راه افتاد که پایه های حکومت را سخت لرزاند و ناصرالدین شاه را وادار به عقب نشینی کرد. این جنبش حداقل دو نکته را معلوم داشت: یکی میزان نفوذ علمای روحانی در مردم و اهمیت آنان در جنبش و دیگری ایستادگی مردم در مقابل مستبدترین حاکمان. این حرکت سرآغازی شد برای جنبش های بعدی، مثل قیام بر ضدامین السلطان و عین الدوله در زمان مظفرالدین شاه.

روشنگران و نقادان اجتماعی که در سپیده دم سده بیستم/ چهاردهم ه.ق راه مبارزان بعدی را روشن ساختند از لحاظ اندیشه و وابستگی طبقاتی و شیوه برخورد با حکومتگران مستبد عهد ناصری بسیار متفاوت بودند. کلا می توان گفت که سه گروه عمده در این جنبش موثر بودند: روحانیون و روشنفکران (با دیدگاه ها و ایدئولوژی های متفاوت) و تجار. دستگاه حکومتی ناصرالدین شاه چنان فاسد شده بود که کمتر گروهی را می شد سراغ داشت که دل پری از آن دستگاه حکومتی نداشته باشد. بسیاری از متنفذان آن روزگار چندان توافقی با سیاست های وی نداشتند. ناصرالدین شاه می کوشید برای سرپوش گذاشتن روی اعمال خویش گروهی از روشنفکران را جذب کند و گاهی به اصلاحی تن دهد، ولی سرانجام به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی یکی از هواداران سیدجمال الدین اسدآبادی از پای درآمد.

منبع: اقبال قاسمی پویا، مدارس جدید در دوره قاجاریه بانیان و پیشروان، مرکز نشر دانشگاهی، 1377.

شیلات به نام ایران به کام روس ها

شیلات شمال گیلان، مازندران و استرآباد در اجاره و اختیار افراد روسی و ایرانی به ویژه روسی بوده است. بنابر اسناد و مدارک موجود از دوره مربوطه، روس ها وسایل و امکانات صیادی خوبی داشتند و افزون بر این مبلغ اجاره بالای آنها نسبت به افراد ایرانی سبب شد بیشتر مستاجران از اتباع روسی باشند. این مساله منجر به اختلافاتی میان مستاجران روسی و ایرانی و حتی بین اجاره دهندگان و مستاجران شد. برخی اوقات حاکمان مناطق مختلف بدون اجازه دولت و خودسرانه و بی اطلاع قبلی شیلات را به مستاجران واگذار کردند و این خود معضلاتی را به وجود آورد.

از مستاجران معروفی که با دولت ایران قرارداد امضا کردند و شیلات شمال ایران را اجاره کردند، می توان به: حاج میرباقر حاجی ترخانی و فرزندان او، برخی افراد روسی نظیر قراسیموف ارمنی، استپان سوجایوف و کافثانیکوف اشاره کرد. مشخص کردن وضعیت شیلات شمال ایران و قراردادهای منعقدشده در فاصله سال های 1828 تا 1876م دشوار است. یکی از این اسناد نامه حاجی میرزا آقاسی به وزیر مختار روس درباره ممنوعیت اجاره شیلات بدون اجازه دولت مرکزی است. برخی از اسناد به نوعی بازگوکننده اختلافات میان مستاجران شیلات شمال است. در برخی از موارد، میان مستاجران اختلافاتی به وجود می آمد که باعث دخالت دولت مردان روسی و ایرانی می شد. نظیر اختلاف میان میر ابوطالب و قراسیموف ارمنی که هر دو از اتباع روسی به شمار می آمدند. وزیر مختار روسیه (غراف ایوان سیمونیچ) نامه ای به میرزا مسعود، وزیر امورخارجه ایران، نوشت و نکته هایی را گوشزد کرد که به نوعی گویای حمایت از اتباع روسی بود. نظیر اقداماتی که میان میرابو طالب و قراسیموف با مستاجر روسی، سوجایف، از اجاره کنندگان شیلات رودخانه های مازندران، وجود داشته است. دولت ایران برای رفع اختلاف گام هایی را برداشت.

منبع: سیدرحمان حسنی، «جایگاه شیلات شمال در مناسبات ایران و روسیه»، تاریخ اسلام و ایران، 1392.