آرشیو دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۳۳۴۸
ادبیات
۹
مرور

در حاشیه نمایشنامه «آتش سوزی ها»ی وجدی معود

فضاهای خالی اجرا

پیام حیدرقزوینی

وجدی معود در نمایشنامه «آتش سوزی ها» با احضار گذشته تاریخی روایتی معاصر از جهان کنونی به دست می دهد. «آتش سوزی ها» گرچه با روایت تاریخی و اساطیر باستانی پیوند خورده اما مواجهه معود با گذشته نه به خاطر یافتن پاسخی برای وقایع تاریخی بلکه بیش تر برای یافتن پاسخی به بحران های جهان معاصر است. به عبارتی معود در روایتش در پی نشان دادن این است که بخشی از بحران های امروز جهان ریشه در مسائل کهنه ای دارند که هنوز حل نشده باقی مانده اند. معود به عنوان نویسنده ای مهاجر، از زاویه ای خاص به مسئله هویت می پردازد و به توصیف وضعیتی می پردازد که احتمالا خودش هم با آن درگیر بوده است. «آتش سوزی ها» نمایشنامه ای بلند با سی وهشت صحنه است، مجموعه ای از اپیزودها که یکی پس از دیگری به روی صحنه می آیند و در کنار هم کلیت نمایش را می سازند. معود از این نظر به تئاتر برشت نزدیک شده است و البته ویژگی های دیگری نیز به اثرش اضافه کرده است. فرمی که معود برای ساختن این نمایشنامه به کار گرفته، به شکل ظریفی با ساختارهای اجرایی تئاتر مدرن پیوند خورده است و آن چه بیش از هرچیز در این متن نمایشی اهمیت دارد موضوع اجرا است. «آتش سوزی ها» را می توان فضایی خالی در نظر گرفت که در حین اجرا به میانجی عنصر تخیل پر می شود. از این رو متن این نمایشنامه این امکان را پیش روی کارگردان و بازیگر و حتی خواننده متن می گذارد که به واسطه تخیلش به شیوه ای متفاوت با آن مواجه شود. اگرچه این تخیل در چارچوب آن چه نوشته شده قابلیت شکل گیری دارد، اما توجه به آنچه خود معود درباره شیوه شکل گیری متن نمایش گفته نشان می دهد که او تا چه اندازه به ظهور تخیل بر روی صحنه توجه داشته است. معود شکل گیری «آتش سوزی ها» را به راه رفتن در تاریکی تشبیه می کند. یعنی قرارگرفتن در وضعیتی که از پیش مشخص نیست که به کدام سو باید حرکت کرد و چیزی از قبل روشن نیست. به قول خود معود: «این کار برایم، از همان ابتدا، مانند قدم نهادن در یک تونل بود. به راه افتادم. در تاریکی به راه افتادم. صدای بازیگرها مرا هدایت می کرد. یک روز این سوال پیش آمد: میل دارید که روی صحنه چه کنید؟ چه بگویید؟ چه عملی، چه رویایی، چه خیالی را می خواهید به اجرا درآورید؟ همه چیز امکان داشت. از بازیگوشانه ترین تا جدی ترین فکرها، از مسخره و نامتعارف ترین، تا معمولی و قراردادی ترین چیزها. همه چیز ممکن بود و هزینه ای هم نداشت.» معود می گوید که بخشی از آنچه شکل گرفته را خود بازیگران پیشنهاد داده اند. اینکه چه بگویند یا روی صحنه چه حرکتی را انجام دهند. به این ترتیب تئاتر معود به عرصه ای گشوده بدل شده که بازیگران و حتی تماشاگران می توانند رویاها و آرزوهای خود را به واسطه تخیل بازآفرینی کنند و روی صحنه خلق کنند. معود درباره اینکه ایده های بازیگران چگونه راه رفتن در تاریکی را برایش ممکن ساخته می نویسد: «…هر خیال و رویایی، در دل خود حکایت از حقیقتی انکارناپذیر دارد و همه آن خیال و رویاهایی که بازیگران در یک روز ماه مه، دور یک میز، به سادگی، بیان کردند، برای من راهنما و نشانگر مسیری شد که پیش تر از آن، هرگز، تنهایی به فکرم نرسیده بود. البته، اگرچه همه آن رویاها در نظر گرفته نشد، اما اغلب می توانستم برای بهترپیش بردن سیر روایی و چارچوب داستانی، به یافتن راه حل هایی از میان آن ها بپردازم». به این ترتیب معود چارچوب از پیش تعیین شده را از بین برده و تا جایی که ممکن بوده متن را به نفع اجرا تقلیل داده است. در این جا تخیل و خلاقیت جمعی مهم ترین نقش را در شکل گیری نمایش دارند و بازیگری که روی صحنه و پیش روی مخاطبانش قرار دارد، می تواند به واسطه رابطه ای دوسویه با آنها به شکل بداهه به خلق تئاتر بپردازد. در این شرایط انگار که بازیگری که روی صحنه قرار دارد، در میانه فضایی خالی قرار گرفته که بی نهایت امکان پیش رویش قرار دارد. این شیوه اجرا، نقش منفعل تماشاگران تئاتر را هم تغییر می دهد و تخیل تماشاگر نیز در این عرصه به شکل گیری نمایش کمک می کند. در «آتش سوزی ها»، جزئیات صحنه ها نوشته نشده و در بسیاری از موارد زبان و شیوه روایت است که فضاهای بصری نمایش را می سازد. چنین است که حتی هنگام خواندن متن «آتش سوزی ها»، می توانیم جزئیات صحنه و فضاهای موجود در آن را در ذهنمان بسازیم و ببینیم. «آتش سوزی ها» متنی رئالیستی است و این ویژگی در عناصر مختلف این نمایش مثل شخصیت ها، فضا، اشیاء و… دیده می شود. با این حال معود آگاهانه از بیان جزئیاتی که در نمایشنامه های رئالیستی مرسوم است استفاده نکرده و در اثر رئالیستی اش بیشترین امکان را به بروز تخیل داده است. معود «آتش سوزی ها» را حاصل مشارکتی جمعی می داند، مشارکتی که راه را برای نوشتن متن نمایش همواره کرده اند: «بدون این همنوایی، بدون این حضور، بدون این مشاکت فعال هریک از اعضای گروه، من نمی توانستم چیزی بنویسم. این مهم است که گفته شود، مهم است که شنیده شود: نمایش آتش سوزی ها حاصل یک کار گروهی است و من فقط کار نوشتن آن را انجام داده ام؛ قدم به قدم تا آخرین کلمه».