آرشیو چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۳۳۷۱
ادبیات
۹

در قلمرو زبان شناسی

شرق: «زبان شناسی شناختی: یک مقدمه» کتابی است از دیوید لی که با ترجمه جهانشاه میرزابیگی در نشر آگاه منتشر شده است. در این کتاب، چنان که از عنوان آن پیداست، درباره زبان شناسی شناختی و وجوه مختلف آن بحث شده است. کتاب شامل سیزده فصل است. دیوید لی در آغاز پیشگفتار این کتاب از برخورد صورت گرایانه خشک و مرموز بیشتر نظریه های زبان شناسی با «غیرخودی ها» به عنوان مشکل عمده این نظریه ها سخن گفته و آن گاه اشاره کرده است که «زبان شناسی شناختی یک استثنا بر این قاعده است». لی آن گاه منظور خود را از استثنا بودن زبان شناسی شناختی این گونه توضیح می دهد: «این گفته به این معنا نیست که مدل شناختی فاقد ابزار نظری است. درست برعکس، برخی مطالعات پیش رفته در نظریه چالش فکری بزرگی را مطرح می کنند و مبتنی بر استدلال های ظریفی هستند که گستره ی وسیعی از مفاهیم را فرامی خوانند، مفاهیمی که به راه های پیچیده ای باهم برهم کنش می کنند. اما، دست کم، ماهیت نظریه به گونه ای است که هیچ مانع صوری بزرگی بر سر راه کسانی که خارج از این چارچوب کار می کنند و می خواهند با این رویکرد آشنا شوند، به این امید که بر دامنه ی بینش خود در مورد دانش زبان بیفزایند، قرار نمی دهد.» لی در این پیشگفتار اشاره می کند که تلاشش در این کتاب این بوده است که نظریه ای را که موضوع کتاب است بدون کاستن از ظرافت های آن برای گستره وسیعی از خوانندگان دسترس پذیر کند.

در بخشی دیگر از این پیشگفتار آمده است: «یکی از جذاب ترین ویژگی های زبان شناسی شناختی تمرکز آن بر معنی است. تحلیل نسبتا نارسای معنی در برخی نظریه ها مایه ی سردرگمی بسیاری از کسانی شده است که زبان شناس نیستند. اما پرداختن به این موضوع به یکی از جذابیت های زبان شناسی شناختی در دوران پسامدرن تبدیل شده است. به خصوص، در مرکز قرار دادن مفهوم تعبیر مدل را از رویکردهای پیشین به معنا متمایز ساخته است. زبان شناسان شناختی، در تاکید بر نقش تعبیر از بررسی های قبلی معنی در زبان شناسی فاصله گرفته اند، بررسی های قبلی معنی در زبان شناسی فاصله گرفته اند، بررسی های مبتنی بر این فرض که معنی از شناخت و ادراک انسان مستقل است و بنابراین می توان آن را عینی سازی و به صورت بالقوه صوری سازی کرد. آنچه زبان شناسان شناختی را وحدت می بخشد (با وجود اختلاف در زمینه های دیگر) تعهد آنها در مقابل این اصل است که عبارت های زبان شیوه ی خاصی از ادراک صحنه ی جاری زندگی روزمره را رمزگذاری می کنند. این بدان معنی است که رمزگذاری زبان شامل عواملی چون گزینش، دیدگاه، کانون توجه، چارچوب بندی، شیوه های مقوله بندی و جز اینهاست. آشکار است که این ویژگی مدل زبان شناختی را با گرایش های جدید در رشته های مجاور - مخصوصا نظریه ی ادبی و نظریه ی مطالعات فرهنگی - بیشتر از دیگر نظریه های زبان هماهنگ می سازد. به همین دلیل، مدل شناختی باید در دست رس محققان در سایر رشته ها قرار بگیرد.» لی در بخشی دیگر از پیشگفتار از علاقه اش به «تحلیل متن ها (اعم از گفتار و نوشتار) با توجه به رابطه ی میان زبان و دیدگاه یا چشم انداز» سخن می گوید. او زبان شناسی شناختی را رویکردی می داند که به این نوع تحلیل به خوبی راه می دهد. لی دراین باره می نویسد: «من از همان ابتدای زندگی حرفه ای خود تلاش کرده ام نظریه ی زبان شناسی را در مورد تحلیل گفتمان به کار ببرم، حتا زمانی که ماهیت نظریه کاملا با این وظیفه سازگار نبوده است. بنابراین، به نظر من، پیدایش زبان شناسی شناختی یک تحول مناسب است. اهمیت مفهوم تعبیر در مدل آن را به ابزاری پرتوان برای تحلیل راه هایی تبدیل کرد که در آنها انسان زبان را در برهم کنش های روزمره به کار می برد، با توجه به اینکه برهم کنش ها با تغییرات جاری شرکت کنندگان نسبت به هم دیگر تعریف می شوند، و با توجه به اینکه مشکلات و بدفهمی های (گاهی بسیار ظریف) گاه و بی گاه ارتباط در این محیط ها برمی خیزند».

کتاب شامل سیزده فصل است. در فصل اول با عنوان «مفاهیم پایه» به تعبیر، دیدگاه، پیش زمینه سازی، استعاره و چارچوب که مفاهیم پایه در زبان شناسی شناختی هستند پرداخته شده است. در فصل دوم با عنوان «فضا» رمزگذاری روابط فضایی بررسی شده است. کاربردهای استعاری و بسط یافته عبارت های فضایی موضوع فصل سوم کتاب با عنوان «بسط هایی از معناهای فضایی» است. در فصل چهارم با عنوان «مقوله های شعاعی» به ماهیت مقوله بندی پرداخته شده است. «ساخت ها»، «فضاهای ذهنی»، «تغییر زبان»، «اسامی شمارا و ناشمارا(جنس)»، کاربردهای ادراکی و غیرادراکی افعال و «علیت و کارگزاری» عنوان های فصل های پنجم تا دهم کتاب هستند. در فصل یازدهم با عنوان «زبان شناسی شناختی و تحلیل گفتمان»، چنان که لی در پیشگفتار کتاب توضیح داده، تمامی مفاهیم بحث شده در فصل های قبل برای تحلیل بحث خانواده فراخوانده شده اند و در فصل دوازده با عنوان «فرایندهای سازنده گرا در گفتمان» سازنده گرایی در زبان، «مخصوصا با تمرکز بر راهی که در آن گویندگان به صورتی خلاق مقوله بندی را برای حمایت از موقعیت بلاغی و ساخت جهان خود به کار می برند» بررسی شده است. در فصل سیزدهم و پایانی کتاب هم با عنوان «خلاقیت و ماهیت معنا» به «برخی مسائل عام ناشی از رویکرد شناختی، از جمله خلاقیت در زبان و ماهیت معنا» پرداخته شده است.

آنچه می خوانید بخشی است از مقدمه فصل اول کتاب که در آن از رشد زبان شناسی شناختی و تبدیل آن از نقد نارسایی های نظریه ی دستور زایشی نوآم چامسکی به یک نظریه مستقل سخن گفته شده است: «طی دو دهه ی گذشته، زبان شناسی شناختی تا جایی رشد کرده است که اکنون هر برنامه ی دانش گاهی در زمینه ی زبان، بدون توجه به آن، به معنای واقعی یک چیزی کم دارد. در سال های اول، دستوریان شناختی گرایش داشتند مدل خود را نقطه ی مقابل آن چیزی تعریف کنند که در آن زمان برنامه ی رایج در این رشته بود -یعنی نظریه ی دستور زایشی نوآم چامسکی. این بدون تردید بدان دلیل است که محققان عمده در این جنبش، خود در دامان نظریه ی زایشی پرورش یافته و مدل شناختی را برای جبران نارسایی های این نظریه مطرح ساخته بودند. با این حال، زبان شناسی شناختی اکنون به گونه ای رشد یافته است که می تواند در حد خود یک نظریه ی بالغ و مستقل زبان در نظر گرفته شود. ویژگی عمده ای که زبان شناسی شناختی را از دستور زایشی متمایز می سازد جایگاه معنی در نظریه است. در مدل زایشی، ساختار عبارت های زبان برحسب یک نظام قواعد صوری تعیین می شود که عمدتا مستقل از معنا هستند. برعکس، شناختی ها استدلال می کنند که ساختار زبان بازتاب مستقیم شناخت به این مفهوم است که هر عبارت زبانی خاص وابسته به شیوه ی خاص مفهوم سازی یک موقعیت معین است. این گفته به یک دیدگاه کاملا متفاوت از رابطه ی بین زبان و شناخت به طور کلی منجر می شود. در حالی که دستوریان زایشی مدعی هستند که یک مجموعه ی غنی از اصول طراحی زبان (دستور جهانی) وجود دارد که ویژه ی زبان است، شناختی ها باور دارند که، هرچند ممکن است اصول جهانی حاکم بر طراحی همه ی زبان ها وجود داشته باشد، در نهایت این اصول ریشه در شناخت دارند. این نتیجه باعث می شود که شناختی ها نسبت به دیدگاه رایج در دستور زایشی تردید داشته باشند، دیدگاهی که بنا بر آن یک منشاء اختصاصی در مغز انسان وجود دارد که منحصرا مختص زبان است».