آرشیو چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۳۴۱۰
ادبیات
۸
شیرازه

از برشت تا بدیو

سقراط معاصر

شرق: چندسالی است که آلن بدیو به عنوان یکی از فیلسوفان معاصر در ایران شناخته می شود و تاکنون برخی از آثار و مقالات فلسفی او به فارسی ترجمه شده است. بدیو چهره ای چندوجهی است و مدتی است که ما نیز با بخش دیگری از چهره بدیو روبرو شده ایم و آن بدیو به عنوان نظریه پرداز تئاتر و نویسنده نمایشنامه است. امروز برخی از نمایشنامه های بدیو به فارسی ترجمه شده اند و همچنین کتاب «ستایش تئاتر» او نیز ترجمه و منتشر شده است. تازه ترین نمایشنامه بدیو که به فارسی ترجمه شده، «دومین محاکمه سقراط» نام دارد که با ترجمه محمدرضا خاکی در نشر روزبهان به چاپ رسیده است. خاکی پیش از این «ستایش تئاتر» بدیو را ترجمه کرده بود، کتابی که در آن بدیو در گفت وگویی طولانی به بیان ایده هایش درباره تئاتر پرداخته است.

«دومین محاکمه سقراط» نمایشنامه ای است در شش پرده و آن طور که از عنوانش هم برمی آید، نمایشنامه ای است با درونمایه ای فلسفی که برخی از فیلسوفان مطرح جهان و از جمله سقراط و افلاطون از جمله پرسوناژ های نمایش هستند. نمایشنامه در پرده اولش در هیئت تحریریه روزنامه ای با نام «انقلاب» می گذرد. در تحریریه روزنامه درباره بستن صفحه اول و انتخاب تیتر روزنامه فردا، بحث و کشمکش در جریان است و در حالی که همه بر سر انتخاب یکی از چند تیتر پیشنهادی تردید دارند و نمی توانند به توافق برسند، یکدفعه یکی از خبرنگاران وارد می شود و خبری باورنکردنی و شگفتی آور را به آنها اطلاع می دهد. اینکه تا سه روز دیگر، دادگاه تجدیدنظر سقراط در آتن برگزار خواهد شد. به این ترتیب سقراط به دوران معاصر احضار می شود تا فاجعه مرگ مشهورش در یونان باستان، با بازتاب های فلسفی و سیاسی آن در جامعه امروز در هم آمیزد و به این پرسش پاسخ داده شود که سقراط واقعی کیست و حقیقت ماجرای مرگ او چیست و نیز واقعیت افکار افلاطونی-کمونیستی، در عصر رسانه های مدرن آشکار شود. «دومین محاکمه سقراط» نمایشنامه ای آشکارا فلسفی است که در آن نقل قول هایی از برخی از آثار مهم فلسفی آورده شده است. یکی دیگر از ویژگی های این نمایشنامه، دیالوگ های طولانی است که در برخی موارد به چند صفحه می رسند. در یکی از دیالوگ های افلاطون می خوانیم: «می خوام با آرامش کامل، از اینکه سقراط فقط یه اسمه دفاع کنم؛ یه اسمی که کل بشریت تونسته اون رو به عنوان یکی از نورانی ترین انسان هایی معرفی کنه که خلق کرده؛ همین بشریت اغلب -یا حتی خیلی بیشتر از اغلب- فراری یا مریضی که افرادی رو برای مصلحت و منفعت عمومی -گاه به گاه- تولید می کنه...».

علیه ستم

«ارباب پونتیلا و برده اش ماتی» عنوان نمایشنامه ای است از برتولت برشت که با ترجمه شریف لنکرانی در نشر مروارید به چاپ رسیده است. برشت در ایران چهره کاملا شناخته شده ای است و بسیاری از نمایشنامه هایش از سال ها پیش به فارسی ترجمه شده اند و برخی از آنها بارها به روی صحنه هم رفته اند. با این حال در ابتدای این کتاب مقدمه ای کوتاه درباره برشت و آثارش آمده که در بخشی از آن می خوانیم: «برتولت برشت، دراماتیست، شاعر، کارگردان و نظریه پرداز آلمانی است. کار خود را، به عنوان یک دراماتیست، نخست با یک سلسله تجربه های تئاتری شروع کرد که به شدت تحت تاثیر تکنیک های امپرسیونیستی بود. اما به زودی از این شیوه دوری جست و در تجربه تئاتری بعدی خود به شدت بر جامعه بورژوازی تاخت و شهرتی عالمگیر یافت و آثارش در تئاترهای مسکو، پاریس و نیویورک به روی صحنه درآمد. در سال 1933، با ظهور هیتلر در آلمان، برشت آلمان را ناگزیر ترک گفت و نخست به کشورهای اسکاندیناوی، و پس از تصرف کشورهای اسکاندیناوی در سال 1941 توسط قوای هیتلری، به ایالات متحد امریکا رفت. در سال های 1937 تا 1945 مهم ترین آثار خود را به رشته تحریر درآورد که اکنون جزو شاهکارهای او به شمار می روند: زندگی گالیله، ننه کوراژ، زن خوب سچوان، ارباب پونتیلا و برده اش ماتی، دایره گچی قفقازی، شوایک در جنگ جهانی دوم، ترس و نکبت رایش سوم، و رویاهای سیمون ماشار. برشت در سال 1949 به آلمان بازگشت و تئاتر خود برلینر آنسامبل را برپا ساخت. در این دوره بود که به عنوان یک دراماتیست اندیشمند و نظریه آفرین از شهرت جهانی برخوردار گردید و با ابداع فن فاصله گذاری جزو مهم ترین شخصیت های تئاتر معاصر درآمد».