آرشیو شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۸، شماره ۳۴۴۱
اندیشه
۹

حواس تان باشد چه می خورید

پر بیراه نیست اگر بگوییم مناقشه برانگیز ترین مباحث چند سال اخیر از حوزه علم ژنتیک بیرون آمده است. از تولید حیوان ها و حتی آدم های شبیه سازی شده تا عرصه محصولات «دستکاری شده ژنتیکی». این دومی چند سالی است در کشور ما نیز بحث برانگیز بوده و توجه گسترده ای را به خود جلب کرده است. در زبان فارسی معادل «تراریخته» را برای این محصولات انتخاب کرده اند. از هویج و گوجه فرنگی تراریخته داریم تا مرغ تراریخته. محققان بسیاری تلاش کرده اند با انجام آزمایش های علمی منصفانه به شناخت و معرفی جنبه های مختلف این محصولات مثل میزان محصول، میزان کود مورد نیاز، میزان مصرف آب یا خطرهای احتمالی شان برای سلامت انسان ها، حیوانات و محیط زیست بپردازند. ناگفته پیداست که حامیان محصولات تراریخته عمدتا همان کسانی هستند که از تجارت در این عرصه به سودهای هنگفتی رسیده اند و طبعا این محققان را دشمنان خود می دانند. به تازگی نشر ققنوس کتابی در این زمینه با ترجمه قاسم دلیری منتشر کرده که مراحل، پیدایش، رواج و خطرات مواد غذایی دستکاری شده ژنتیکی را معرفی می کند و از سیاست های پنهان پس پشت آن ها پرده برمی دارد. همچنین این کتاب گسترش و تکثیر تراریخته ها را ردیابی می کند که به باور نویسنده، ف. ویلیام انگدال، اغلب از طریق سرکوب سیاسی، فشار دولتی، کلاهبرداری، دروغ و حتی قتل صورت گرفته است. انگدال در گزارش تحلیلی خود خواننده را به درون دالان های قدرت، به پشت پرده آزمایشگاه های علمی، به پشت درهای بسته در اتاق جلسات شرکت ها می برد. او جهانی از دسیسه های سیاسی، فساد و سرکوب دولتی منفعت طلبانه را برملا می کند که در آن از دستکاری ژنتیکی و ثبت انحصاری موجودات زنده برای به دست گرفتن کنترل جهانی تولید غذا استفاده می شود.

درباره دلالت های سیاسی و منافع اقتصادی فراوان حاصل از تجارت محصولات اصلاح شده ژنتیکی برای شرکت های بزرگ چندملیتی و دولت های متبوع آنها در سراسر کتاب بحث مفصلی شده است. البته این کتاب در سال 2007 نوشته شده و مسلما در این سال ها آمار و تحلیل ها تغییر کرده است. ولی آنچه نویسنده تا سال 2007 می گوید می تواند به اندازه کافی نگران کننده باشد. هنری کیسینجر، وزیر سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده، گفته بود: «اگر نفت را کنترل کنید، کشورها را کنترل خواهید کرد. اگر غذا را کنترل کنید، مردم را کنترل خواهید کرد». البته ریشه های هدف راهبردی کنترل امنیت غذایی جهان به دهه ها قبل برمی گردد، به پیش از آغاز جنگ در اواخر دهه 1930. ولی تردیدی نیست مشخصا از اواخر قرن بیستم و با پیشرفت علم و فناوری، نفت در کنار غذا بناست آینده سیاسی و اقتصادی جهان را تعیین کند. از این رو، این کتاب را می توان تاریخ تحول قدرتی دانست که در کنترل اقلیتی منتخب است و طی این تحول علم نیز در خدمت آن اقلیت قرار گرفته است. انگدال نشان می دهد که تاریخچه تراریخته از تاریخ سیاسی خانواده ثروتمند راکفلر جدا نیست؛ خانواده ای که در سه دهه پس از پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم با پیشتازی آمریکا قدرتی را شکل دادند که به اینجا رسید. او داستان تراریخته را داستان تکامل قدرت در دستان گروهی از نخبگان می داند که مصمم اند به هر قیمت کل جهان را به زیر سلطه خود بکشند. پروژه این خانواده که بعدها پنتاگون آن را «سلطه همه جانبه» نامید، با لفاظی درباره دموکراسی گسترش یافته است. نویسنده تاکید دارد داستان مهندسی ژنتیک و ثبت انحصاری گیاهان و سایر ارگانیسم های زنده را نمی توان بدون نگریستن به تاریخ گسترش جهانی قدرت آمریکا در دهه های پس از جنگ جهانی دوم فهمید. برای مثال، نویسنده نشان می دهد که چطور اولین آزمایش انبوه محصولات تراریخته در اوایل دهه 1990 در آرژانتین صورت گرفت و بعدها در عراق و پس از اشغال نظامی توسط آمریکا و بریتانیا ادامه یافت و واشنگتن بعد از جنگ کشاورزی عراق را وارد قلمرو بذرهای انحصاری مهندسی ژنتیکی کرد. او تبدیل اجباری تولید غذای عراق به محصولات تراریخته انحصاری را یکی از روشن ترین نمونه های وضعیتی می داند که در آن شرکت مونسانتو و سایر غول های تراریخته محصولات تراریخته را به جمعیت بی میل و بی خبر جهان قالب می کند. اکنون انحصار تولید محصولات تراریخته در اختیار چند شرکت است که به «پنج غول» شهرت دارند: مونسانتو (آمریکا)، سینجنتا (سوئیس)، بایر (آلمان)، باسف (آلمان)، دو دوپونت (آمریکا). انگدال معتقد است فرایند گسترش و تکثیر تراریخته ها اغلب شبیه داستان های جنایی است. جنایتی که تحت عنوان بازدهی کشاورزی، کمک به محیط زیست و حل معضل گرسنگی جهانی صورت می گیرد، پول هایی با خود دارد که برای این گروه کوچک نخبگان بسیار مهم تر است. به اعتقاد نویسنده، این گروه تصمیم می گیرند چه کسی فدرال رزرو، بانک انگلستان، بانک ژاپن، یا حتی بانک مرکزی اروپا را کنترل کند. او نشان می دهد گروهی که پشت پروژه محصولات تراریخته اند و نظارتی بر آنها وجود ندارد، یک تا دو دهه با سیطره کامل بر ظرفیت های غذایی این سیاره فاصله دارد.

مدافعان استفاده از محصولات تراریخته دعاوی زیادی مطرح می کنند. مثلا این ادعا که محصولات تراریخته نیازی به کود سمی ندارند، فرضیه غلطی است؛ چون این محصولات فقط در برابر یک یا چند نوع آفت مقاوم اند، نه همه آفات. یکی از ادعاهای حامیان این محصولات در ایران این است که می گویند محصولات دستکاری شده ژنتیکی در برابر خشکی مقاوم اند و می توانند مشکل کم آبی کشور را جبران کنند. در حالی که محققان نشان داده اند چنین نیست. چون تا زمانی که شیوه های کاشت و آبیاری در ایران اشتباه و با شرایط اقلیمی ناسازگار باشد و پیش از کاشت محصولات بر اساس منابع موجود مطالعات دقیق و همه جانبه صورت نگیرد، هیچ محصولی در برابر خشکی مقاومی نخواهد توانست این معضل را حل کند. بنابراین اولویت باید بر توسعه پایدار کشاورزی و موضوع «آب مجازی» باشد، نه بر محصولات مخاطره آمیز و دستکاری شده ژنتیکی که در پژوهش های بسیاری ثابت شده برای کشاورزان هزینه بیشتر و سود کمتری دارد. همچنین محققان می گویند بعید است بتوان معضل گرسنگی جهانی را با استفاده از محصولات اصلاح شده ژنتیکی حل کرد. آنها بر این باورند که چالش های غذایی در سیاره زمین باید با توسعه پایدار کشاورزی و اصلاح الگوی توزیع ثروت و غذا برطرف شوند نه با انتقال یک ژن به درون سلول گیاه.