آرشیو دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، شماره ۴۴۱۴
صفحه آخر
۱۶
امروز در تاریخ (24 تیر، 15 جولای، 12 ذوالقعده)

خون سیاوش چه سان به جوش آمد

مرتضی میرحسینی

سال 1288 در چنین روزی، نیروهای مسلح هوادار مشروطیت بعد از سه روز درگیری، قوای مدافع تهران را فروشکستند و بر پایتخت مسلط شدند. فتح تهران، شکست قطعی و نهایی جبهه استبداد بود. با این پیروزی جنگ داخلی در کشور ما خاتمه یافت، دوره یک ساله استبداد صغیر به پایان رسید و نظام مشروطه احیا شد. محمدعلی شاه درست یک سال پیش از آن با کودتایی خونین و به توپ بستن مجلس شورای ملی، قدرت را در انحصار خود گرفته و سنت سلطنت فردی و استبدادی را زنده کرده بود. اما تبریز از همان آغاز و چند ماه بعد از آن هم اصفهان و ایل بختیاری و گیلان و سپس تقریبا همه ایران به مخالفت با او و حکومت کودتا برخاستند و زیر بار حکومت استبدادی نرفتند. علمای بزرگ زمانه نیز حکم به تکفیر شاه و طرفداران سرشناس او دادند و پرداخت مالیات به دولت غاصب و غیرقانونی کودتا را حرام اعلام و آن را منع کردند. از این رو استبداد صغیر دوام نیافت و ستاره اقبال محمدعلی شاه خلاف آنچه خودش می پنداشت و زودتر از چیزی که هواداران داخلی و مدافعان خارجی اش انتظار داشتند، خاموش شد. بختیاری ها از جنوب و آزادی خواهان گیلان از شمال، تقریبا همزمان راهی تهران شدند و در مسیر پیشروی خود، شهر به شهر، نیروهای هوادار دربار را مغلوب و منهزم کردند. بسیاری از نزدیکان محمدعلی شاه پیش از پایان ماجرا، جبهه خود را تغییر دادند و راه خود را از راه او جدا کردند. شاه شکست خورده به سفارت روسیه پناه برد و بعد از سلطنت عزل شد. آنها جای او را به پسر خردسالش احمدمیرزا دادند و درباره اخراج خودش از کشور نیز به توافق رسیدند. احیای نظام مشروطه، پیروزی بزرگی برای مردم ما تلقی شد و بذر امید به آینده ای بهتر را در دل ها پاشید. عارف قزوینی در غزلی موسوم به «پیام آزادی» حس و حال آن روزهای آزادی خواهان ایران را چنین عرضه می کند:

پیام دوشم از پیر می فروش آمد

بنوش باده که یک ملتی به جوش آمد

هزار پرده ز ایران درید استبداد

هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد

ز خاک پاک شهیدان راه آزادی

ببین که خون سیاوش چه سان به جوش آمد

برای فتح جوانان جنگجو، جامی

زدیم باده و فریاد نوش نوش آمد

کسی که رو به سفارت پی امیدی رفت

دهید مژده که لال و کر و خموش آمد