آرشیو دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، شماره ۴۴۱۴
صفحه آخر
۱۶
روایت شفاهی

در کنار زاینده رود

هارون یشایایی

پیش آمد. دوشنبه گذشته هفدهم تیرماه با دوستی گذرمان به اصفهان افتاد، از ترمینال که برای رسیدن به محل سکونت مان سوار تاکسی شدیم، راننده برای خوش آمد ما گفت: خوش قدم بودید. در جواب گفتیم: خیر است ان شاءالله. راننده با خوشحالی گفت: از دیشب زاینده رود را آب انداخته اند ما هم خوشحال شدیم که اصفهان را با جریان آب در زاینده رود می بینیم.

غروب آن روز که در گشت و گذار به اطراف سی وسه پل و پل خواجو رفتیم، خوش آمد راننده معنی دیگری پیدا کرد، جریان آب در زاینده رود و حضور مردم در حاشیه رودخانه به منزله مراسم شکرگزاری یا جشن ملی به نظر می رسید.

کودک و بزرگ، هر کسی که می توانست با هر لباس و پوششی در هر جای رودخانه خود را به آب می زد، گویی مردم به نیایش آمده بودند، گرمای اصفهان مزید بر علت بود و حضور و استقبال مردم را دیدنی تر می کرد، جریان سیال آب مخصوصا هنگام عبور از پل خواجو با سر و صدای فراوان چون موسیقی گوش نوازی بود که نت های آن را گویی در آوازهای مردم اصفهان طی سال های دور گرفته اند. همراه من مهمان عکاس باسلیقه ای بود که لحظه ای از ثبت جریان غفلت نمی کرد و از آن عکس ها دو عکس را انتخاب کرده ام تا گویای نگاه من و مردم اصفهان بر زندگی زاینده رود باشد.

من و دوستم مثل دیگران روی جدول ها کنار رودخانه نشستیم، ممکن نبود بی گفت وگو با مردم خوش صحبت اصفهان محل را ترک کنیم! با شخصی که کنارم نشسته بود، مشغول صحبت شدیم برای باز کردن باب گفت وگو به طرف گفتم مثل اینکه مردم از زنده شدن زاینده رود خیلی خوشحال شده اند، با لهجه شیرین اصفهانی گفت: «زاینده رود آب و هوای اصفهان را خوب می کند.» پرسیدم: در این گرمای طاقت فرسا رودخانه در آب و هوا تاثیری دارد ؟ با طعنه گفت: «منظورم آب و هوای مردم است، وقتی زاینده رود آب دارد خلق مردم بهتر می شود احوالپرسی ها سر صدق و صفا است تا حالا هیچ کس کنار زاینده رود دعوا و کتک کاری ندیده است. زاینده رود حال و هوای مردم اصفهان و مهمانان را خوب می کند.»