آرشیو سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۵۱
جامعه
۴
مرز پرگهر

وندال ها و تاریخ

فرزانه قبادی

گلوله های آتش از خیابان به داخل بنایی تاریخی پرتاب می شود تا به اقدامی که کیلومترها آن سوتر انجام شده، پاسخ داده شود. اینجا آرامگاه تاریخی استر و مردخای در همدان است. دو نفر که روی تی شرت شان شعار Just Stop Oil نقش بسته خود را به تابلوی مشهور «دختری با گوشواره مروارید» چسبانده اند تا به مصرف سوخت های فسیلی اعتراض کنند. اینجا موزه مائریتشویس هلند است. دو نفر در حالی که ظرف سوپ را روی تابلوی مونالیزا می پاشند، فریاد می زنند: «چه چیزی بیشتر از همه مهم است؟ هنر یا حق دسترسی به غذای سالم و پایدار؟» اینجا موزه لوور در پاریس است. وندال ها همه جا هستند و با بی منطق ترین شکل ممکن اعتراض خود را با تخریب عمدی آثار تاریخی و هنری نشان می دهند. اعتراضی که در مواردی منجر به تخریب یا آسیب جدی به یک اثر هنری یا تاریخی می شود. در ویدیوهای منتشر شده از این رفتار معترضان، اولین واکنش نیروهای حفاظت موزه، ایستادن بین آنها و دوربین حاضران در موزه است تا مانع از رسیدن معترضان به هدف شان -که ایجاد جنجال رسانه ای است- شوند. اولین واکنش وزیر میراث فرهنگی به تخریب یک بنای تاریخی (آرامگاه استر و مردخای) توسط وندال ها هم گفتن «ولمون کن بابا» است. گویا از نظر وزیر -که باید نگاهی تخصصی به بناهای تاریخی داشته باشد و نه نگاه ایدئولوژیک یا سیاسی- تخریب یک بنای تاریخی چندان مساله مهمی تلقی نمی شود.

وندالیسم اما همیشه ریشه در اعتراض ندارد و در موارد بسیاری نمودهای دیگری هم پیدا می کند که نشان از ناآگاهی دارد. وندال ها آثاری را تخریب می کنند که نه مالک آن هستند و نه در تولید و خلق آن نقشی داشته اند. فقط کافی است چشم بچرخانید و روی در و دیوار ردپای شان را ببینید که چطور خود را با ثبت یک تاریخ بر بنایی تاریخی به خیال خود جاودانه کرده اند. پیدا کردن ردپای وندال ها کار سختی نیست. پاک کردن آن ردپا اما همیشه چالش برانگیز و پرهزینه است.

یادگاری نویسی از رفتارهای پرتکرار در بناهای تاریخی است که ریشه در وندالیسم و البته ناآگاهی از ارزش یک اثر تاریخی دارد. پدیده ای که مرز جغرافیایی ندارد. از برج ایفل در فرانسه تا برج آزادی در تهران، از بنای یادبود جنگ در ساحل مانش تا پل خواجو در اصفهان؛ وندال ها به سودای جاودانه شدن یا رساندن پیامی به دیگران از تن آثار تاریخی و هنری به عنوان رسانه یا دفتر یادبود استفاده می کنند. روانشناسان بسیاری بروز این پدیده را ناشی از یک ناهنجاری رفتاری که ریشه در عوامل متعدد اجتماعی و محیطی دارد، می دانند. بررسی چرایی بروز این رفتار بارها مورد مطالعه جامعه شناسان و روانشناسان دنیا قرار گرفته و برخی آن را نوعی «بیماری» دانسته اند که نیاز به بررسی بیشتر برای درمان دارد.

در کنار اهمیت ریشه یابی چنین رفتاری که در مواردی ممکن است منجر به تخریب همیشگی یک اثر هنری یا آسیبی ماندگار بر تن یک اثر تاریخی شود، مواجهه با این پدیده از سوی مسوولان فرهنگی و مردم بسیار مهم است. یکی از راهکارهای ارایه شده برای جلوگیری از تشدید و تکرار این رفتار، کنترل متغیرهای محیطی است. از بین بردن و پاک کردن علایم تخریب های قبلی نقش مهمی در کاهش این رفتار دارد. تعمیر و ترمیم تخریب های صورت گرفته، با احتمال بالایی از تکرار این رفتار در همان فضا جلوگیری می کند. اما در مورد بناهای تاریخی هزینه بالای زدودن این ردپاها و از طرفی برخورد همراه با مماشات برخی مدیران در مقابل بروز این پدیده و بدتر از همه عادی شدن آن در یک بنا، منجر به افزایش این رفتار حتی از سوی کسانی می شود که شاید فاکتورهایی که روانشناسان در رفتار وندال ها مطرح می کنند را نداشته باشند و صرفا با دیدن یادگاری دیگران، ترغیب به تجربه این رفتار شوند.

سرمایه گذاری برای آگاه سازی عمومی یکی دیگر از راهکارهایی است که همواره مورد غفلت قرار گرفته است. تهیه محتوای آگاهی بخش برای عموم مردم، در بلندمدت می تواند هر یک از شهروندان را تبدیل به یک نیروی حفاظت از بناهای ارزشمند و تاریخی کند. شهروندانی که به رفتارهای ناهنجار در محیط های تاریخی واکنش نشان می دهند. هر چند این رفتار در شبکه های اجتماعی در حال ترویج است و واکنش های عمومی به آسیب کتیبه هخامنشی در چهارشنبه سوری یا آتش سوزی عمدی در آرامگاه استر و مردخای و بسیاری موارد دیگر، موید این است که به رغم کم‎ کاری متولیان میراث فرهنگی در دوره های مختلف، آگاهی بخشی در شبکه های اجتماعی تا حدودی موثر واقع شده است. اما مشاهده موارد متعدد آسیب به بناهای تاریخی توسط وندال های ناآگاه نشان می دهد هنوز راه زیادی تا رسیدن به آگاهی عمومی از اهمیت بناهای تاریخی در پیش داریم و رسیدن به این هدف نیازمند سرمایه گذاری جدی و بلندمدت و البته همراه با دغدغه مندی مدیران و متولیان این بخش است.