فهرست مطالب
نشریه مشاوره و روان درمانی خانواده
سال سوم شماره 4 (پیاپی 12، زمستان 1392)
- تاریخ انتشار: 1392/12/18
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحه 527هدفسازگاری زناشویی حالتی است که در آن برای زن و شوهر احساس رضایت و شادی از ازدواج و از یکدیگر وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه غنی سازی ارتباط بر سازگاری زناشویی زوج ها انجام گرفت.روشروش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه زوج های داوطلب شهرستان بردسکن بود. نمونه شامل پژوهش 12 زوج (6 زوج در گروه کنترل و 6 زوج در گروه آزمایش)بودند که به روش نمونه گیری داوطلب با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش در 6 جلسه مشاوره گروهی به شیوه رویکرد غنی سازی شرکت کردند،در حالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرارنگرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه سازگاری دونفری اسپانیر (1976) بود که زوج های گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون آن را تکمیل کردند.یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج تفاوت معناداری را بین دو گروه در سازگاری زناشویی، رضایت زناشویی، همبستگی دو نفری و توافق دو نفری نشان داد، اما در متغیر ابراز محبت تفاوت معناداری بین دو گروه مشخص نشد.نتیجه گیریاز یافته های پژوهش حاضر می توان درراستای مداخلات بالینی و درمانی استفاده کرد و سازگاری زوج ها را افزایش داد.
کلیدواژگان: برنامه غنی سازی ارتباط، سازگاری زناشویی، زوج ها -
صفحه 543هدفهدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر کیفیت ارتباط زوجین در پیش بینی احساس تنهایی در میان دانشجویان متاهل می باشد.روشاین پژوهش مقطعی- توصیفیو از نوع همبستگی می باشد. نمونه پژوهش مشتمل بر 196 نفر (114 زن و 80 مرد)، است که به شیوهتصادفی طبقه ای از خوابگاه های متاهلین دانشگاه های تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس کوتاه تنهایی اجتماعی و هیجانی بزرگسالان SELSA-Sو کیفیت ارتباط زوجین پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی، رگرسیون و آزمون t صورت گرفت.یافته هانتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین و سه خرده مقیاس احساس تنهایی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط می تواند 27 درصد از واریانس مربوط به خرده مقیاس تنهایی رمانتیک،17 درصد از واریانس تنهایی خانوادگی و 8 درصد واریانس تنهایی اجتماعی را تبیین کند. در کیفیت ارتباط زوجین، تفاوت معناداری بین گروه زنان و مردان مشاهده نشد، اما در خرده مقیاس های احساس تنهایی، زنان در خرده مقیاس تنهایی رمانتیک میانگین معنادار بالاتری داشتند.نتیجه گیریبا توجه به این یافته هامی توان نتیجه گرفت که کیفیت ارتباط زوجین می تواند در احساس تنهایی آنها نقش داشته باشد. بنابراین در انجام مداخله ای مربوط به خانواده، تقویت و بهبود کیفیت ارتباط زوجین به عنوان روش مناسبی برای کاهش احساس تنهایی و عواطف منفی و افزایش شادکامی و سلامت روان شناختی پیشنهاد می گردد.
کلیدواژگان: کیفیت ارتباط زوجین، تنهایی خانوادگی، تنهایی اجتماعی، تنهایی رمانتیک -
صفحه 565هدفروش تعامل مادر با دخترش به خصوص هنگام تعارض بر نحوه زندگی، عشق ورزی و کار او تاثیر به سزایی دارد و پایه و اساس ارتباط های او در آینده خواهد بود. در این راستا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان راه حل مدار به شیوه گروهی بر کاهش تعارضات مادر- دختر در مادران انجام گرفت.روشطرح تحقیق حاضر از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش، مادران دختران نوجوان مقطع متوسطه منطقه 13 شهر تهران بودند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه راهبردهای تعارض اشتراس (CT)،فرم تعارض با فرزند، استفاده شد. از بین مادران، 30 نفر که نمراتشان بالاتر از سایرین بود، انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه درمان راه حل مدار به شیوه ی گروهی شرکت نمودند. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت آزمون اختلاف میانگین های گروه ها استفاده گردید.یافته هابر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت درمان نامبرده منجر به افزایش مهارت استدلال و کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی در مادران شده و در مجموع تعارضات مادر- دختر را کاهش می دهد(05/0>p).نتیجه گیریبنابراین می توان نتیجه گرفت که از این روش درمان می توان برای کاهش تعارضات مادر- دختر بهره مند شدکلیدواژگان: نوجوانی، روابط مادر - دختر، تعارض و درمان راه حل مدار
-
صفحه 591هدفاین پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله به روش ذهن آگاهی بر کاهش دلزدگی زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به نقص توجه -بیش فعالی انجام شد.روشطرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش مادران دارای فرزند بیش فعال مراجعه کننده به خانه های سلامت منطقه 21 شهرداری شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل 24 مادر بود که به طور دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. از مقیاس سنجش اختلال نقص توجه-بیش فعالی و مقیاس دلزدگی زناشویی برای جمع آوری داده ها استفاده شد.گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته ذهن آگاهی را به صورت هفتگی دریافت کردند، گروه کنترل هیج مداخله مشخصی را دریافت نکردند. در پایان،هردوگروه مجددا ارزیابی شدند (پس آزمون). داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری بر دلزدگی زناشویی و مولفه های آن در مادران دارای کودکان بیش فعال موثر بوده و مادران در گروه آزمایشی کاهش معناداری را در دلزدگی زناشویی نشان دادند.نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش، می توان روش مداخله ای ذهن آگاهی را به عنوان یک روش موثر در کاهش دلزدگی زناشویی مادران دارای کودک مبتلا به نقص توجه-بیش فعالی و افزایش سطح سلامت این مادران و خانواده به عنوان یک سیستم، پیشنهاد داد.
کلیدواژگان: ذهن آگاهی، دلزدگی زناشویی، اختلال نقص توجه، بیش فعالی، خانواده -
صفحه 613مقدمههدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی الگوی تحلیل سازه های شخصی و درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی بود.روشپژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام زوج های متعارض شهر تهران بود که در سال 92-91 به مراکز مشاوره استان تهران مراجعه کرده بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه 15 زوجی جایگزین شدند. و مداخلات درمانی دریافت کردند. داده ها با پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه 47 سوالی گردآوری و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که درمان سازه های شخصی در مقایسه با درمان هیجان مدار بر رضایت زناشویی موثرتر بود و لی پس از 3 ماه پیگیری تفاوتی بین دو گروه یافت نشد و همچنین دربین ابعاد رضایت زناشویی درمان هیجان مدار در بعد شخصیتی و الگوی تحلیل سازه های شخصی دربعد ارتباط موثرتر بودند.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که الگوی تحلیل سازه های شخصی می تواند به عنوان یک گزینه مداخلاتی در آشفتگی های زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
کلیدواژگان: الگوی تحلیل سازه های شخصی، درمان هیجان مدار، رضایت زناشویی -
صفحه 641هدفهدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شناختی- رفتاری گروهی بر انتظاراتزناشویی زنان و مردان متاهل شهرستان کوهدشت بود.روشاین تحقیق شبه تجربی بوده و نمونه ی آن 32 زن و مرد بودند که از بین داوطلبانی که از فروردین تا اواخر تیر ماه 1389 به مراکز و موسسات مشاوره و روانشناسی شهرستان کوهدشت مراجعه کرده بودند، به شیوه هدفمند و به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (در هرگروه 8 زوج). ابزار پژوهش پرسشنامه انتظارات زناشویی بود که دارای 3 بعد 1- انتظار از همسر به عنوان دوست و حامی؛ 2- انتظار از زندگی زناشویی و انتظار از یک رابطه ایده آل است. ابتدا از دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. آموزش شناختی- رفتاری در 8 جلسه دو ساعته و به صورت هفته ای در گروه آزمایش به اجرا در آمد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در پایان از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. فرضیه تحقیق بیان می دارد که آموزش شناختی رفتاری گروهی بر انتظارات زناشویی زنان و مردان متاهل شهرستان کوهدشت اثربخش است. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.یافته هانتایج نشان داد که افرادی که مداخله آموزش شناختی- رفتاری را دریافت کرده بودند، انتظارات زناشویی آنان در مرحله ی پس آزمون بهبود یافته است.نتیجه گیریاز نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مداخله آموزش گروهی شناختی- رفتاری بر بهبود انتظارات زناشویی مردان و زنان متاهل شهرستان کوهدشت اثربخش بوده است.
کلیدواژگان: آموزش شناختی، رفتاری، انتظارات زناشویی، زنان و مردان متاهل -
صفحه 661هدف
این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان صورت گرفته است.
روشدر این مطالعه همبستگی از بین زنان متاهل شهر تهران 200 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس دلزدگی زناشویی، شاخص احقاق جنسی هالبرت و پرسشنامه باورهای بدکارکردی جنسی بودند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی ازجمله، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی از قبیل: ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافته هانتایج حاکی از وجود رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان متاهل می باشد. همچنین دلزدگی زناشویی در زنان از روی مولفه های مرتبط به باورهای بدکارکردی جنسی قابل تبیین است و از میان مولفه های باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری و باورهای خود پنداره جسمی بیشترین نقش را در افزایش دلزدگی زناشویی دارا هستند.از دیگر نتایج پژوهش حاضر این است که از میان مولفه های باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری بیشترین نقش را در کاهش احقاق جنسی زنان متاهل داراست.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد نوع شناخت و باورهایی که زنان متاهل درباره مسائل جنسی دارند تاثیر زیادی بر میزان دلزدگی زناشویی آنها دارد یعنی هرچه باورهای جنسی منفی بیشتر باشد دلزدگی زناشویی بیشتر می شود و تاثیر منفی بر میزان احقاق جنسی زنان خواهد داشت. با توجه به نقش کلیدی باورهای جنسی در زندگی زناشویی پیشنهاد می شود در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج، نقش و جایگاه این باورها در میزان رضایت زناشویی و جنسی زوجین آموزش داده شود.
کلیدواژگان: دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی، باورهای بدکارکردی جنسی