مقایسه افسردگی در کودکان و نوجوانان خانواده های عادی و خانواده های متقاضی طلاق شهر اصفهان

هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه افسردگی در کودکان و نوجوانان خانواده های عادی و خانواده های متقاضی طلا شهر اصفهان بود، برای این منظور سؤالهایی در زمینه میزان شیوع افسردگی در کودکان خانواده های عادی و خانواده های متقاضی طلا و تفاوت میان میزان افسردگی در کودکان خانواده های عادی و خانواده های متقاضی طلا و همچنین رابطه بین افسردگی و ویژگی های جمعیت شناختی خانواده های متقاضی طلا مطرح گردید.
جامعه آماری موردنظر فرزندان 8 تا 16 سال افرادی بودند که مشکل خانوادگی داشتند و به «مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلا اصفهان» مراجعه کردند. نمونه انتخابی 117 نفر از فرزندان خانواده های متقاضی طلا بودند. در این پژوهش از 2 ابزار اندازه گیری استفاده شد، یکی پرسشنامه افسردگی (CDI) و دیگری پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی. نتایج پژوهش نشان داد که میزان شیوع افسردگی در کودکان خانواده های عادی 8 درصد و در کودکان خانواده های متقاضی طلا 26 درصد است. نتایج تحلیل T نشان می دهد که تفاوت بین میانگین نمره های کودکان خانواده های عادی و کودکان خانواده های متقاضی طلا معنادار بوده است. رابطه بین نمره های افسردگی کودکان با سابقه طلا در والدین برابر با 129/0 محاسبه شد که معنادار بوده است. بین میزان افسردگی کودکان و میزان مدت زمان اختلاف بین پدر و مادر 269/0 محاسبه شد که معنادار بود. همچنین رابطه بین نمره های افسردگی کودکان با تحصیلات پدر برابر با 221/0- بود که با 100 درصد اطمینان معنادار بود. رابطه بین نمره های افسردگی با تحصیلات مادر برابر با 235/0- بود، که معنادار بود. رابطه بین نمره های افسردگی با شغل مادر برابر با 162/0- بود، که معنادار بود. رابطه بین نمره های افسردگی با شغل پدر برابر با 155/0- بود، که معنادار بود. بین نمره های افسردگی با سایر متغیرها؛ تفاوت سنی مادر و پدر، تعداد افراد خانواده، وضعیت اقتصادی، درآمد خانواده و وضعیت مسکن رابطه معنادار وجود نداشت.