فهرست مطالب

مطالعات زبان و گویش های غرب ایران - سال دوم شماره 7 (زمستان 1393)

نشریه مطالعات زبان و گویش های غرب ایران
سال دوم شماره 7 (زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سحر بهرامی خورشید *، ارسلان گلفام، صدیقه سعیدی زاده صفحات 1-29
    پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل یک نوع از ساخت های غیرشخصی معلوم در زبان فارسی در چارچوب انگاره دستور شناختی می پردازد. این نوع ساخت خود مشتمل بر دو نمونه است. هر دو نمونه دو بند پایه و پیرو دارند که بند اول در هر دو فاقد سازه ای در جایگاه فاعل است. علاوه بر این، فعل بند اول همیشه به صورت سوم شخص مفرد می آید، در حالی که فعل در زبان فارسی بدون هیچ گونه محدودیتی در هر شش صیغه صرف می شود. این واقعیت در حالی است که در اغلب پژوهش های زبان شناختی چنین فرض می شود که مطابقه در زبان مقوله ای صرفا دستوری است و ظهور آن در سطح جمله هیچ پایگاه معنایی ندارد. در پاسخ به چنین دیدگاهی، در این پژوهش تحلیلی از مطابقه سوم شخص مفرد در یکی از انواع ساخت های غیرشخصی در زبان فارسی در قالب انگاره دستور شناختی ارائه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ساخت های غیرشخصی مورد نظر ما برجسته ترین سازه که به عنوان فاعل (tr) قلمداد می شود، موقعیت فاعل است که نمایانگر موقعیتی عام و فراگیر است که رویداد یا حالت مورد نظر درون آن روی می دهد. همچنین نشان داده خواهد شد که حضور نشانه سوم شخص مفرد در این ساخت ها پدیده ای قراردادی نیست، بلکه با موقعیت انتزاعی موجود در جمله (موقعیت فاعل) مطابقت می نماید. از همین روی، مطابقه را در ساخت های غیرشخصی زبان فارسی مقوله ای معنامند و نه صرفا دستوری تلقی می نماییم.
    کلیدواژگان: مطابقه، موقعیت فاعل، ساخت غیرشخصی، دستور شناختی، برجستگی
  • غلامرضا دین محمدی *، حکیمه فنودی صفحات 31-56
    برای بررسی ابداعات واژگانی در کتاب شعر آنگاه پس از تندر اثر اخوان ثالث، ابتدا 116 واژه هنجارگریز از اثر مذکور جمع آوری شد و در پیکره رایانه ای گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی مورد جستجو قرار گرفت و معلوم شد که از میان 116 واژه مذکور تعداد 57 واژه (14/49%) در آثار نویسندگان دیگر هم به کار رفته اند. نتیجه گیری شد که تعداد 59 واژه (86/50%) به اغلب احتمال برساخته اخوان ثالث و واژه نو محسوب می شوند. درباره این سوال که هنجارگریزی واژگانی در اشعار اخوان ثالث به چه میزان با تعمیم قواعد زبان و به چه میزان با نقض قواعد زبان صورت گرفته، در این مقاله نشان داده می شود که هنجارگریزی واژگانی در اکثر موارد (1/74%) با تعمیم قواعد و در 9/25% موارد با نقض قواعد زبان صورت گرفته است.درباره این سوال که کدام فرایند صرفی در هر یک از موارد تعمیم یا نقض قواعد زبان بیشتر دخیل است، نشان داده می شود که در مورد تعمیم قواعد بیشتر از همه از ترکیب (53%) و در مورد نقض قواعد بیشتر از همه از اشتقاق (5/48%) برای ساختن واژه های هنجارگریز استفاده شده است. سرانجام درباره این سوال که کدام محدودیت بیش از همه نقض شده است، نشان داده می شود که محدودیت نحوی (5/75%) بیشتر از سایر محدودیت ها نقض شده است. هدف از این بررسی و پاسخ به سوال های بالا این است که امکانات بالقوه زبان فارسی در حوزه واژه سازی شناخته شوند و راه گشای معادل یابی در ترجمه ادبی باشند. همچنین هنجارگریزی واژگانی می تواند به عنوان یکی از ابزارهای شعرآفرینی در اشعار اخوان ثالث جنبه ای از ویژگی های سبکی سروده های وی را مشخص کند.
    کلیدواژگان: هنجارگریزی واژگانی، محدودیت های واژه سازی، سبک ادبی، واژه های نو، واژه سازی
  • حسین رضویان *، معصومه خانزاده صفحات 57-79
    مطالعه حروف اضافه در زبان فارسی می تواند گامی در جهت شناخت پیچیدگی های آن و کمکی در جهت تبیین صحیح ساخت زبان فارسی باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی معانی مختلف حرف اضافه ”به“ از منظر معنی شناسی شناختی است. برای این منظور از رویکرد چندمعنایی سامان مند تایلر و ایوانز (2003) در چارچوب معنی شناسی شناختی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در جهت نیل به این هدف، مثال های مختلف از فرهنگ لغات سخن، معین و دهخدا، متون مختلف و مکالمات روزمره زبان فارسی استخراج شده و با بکارگیری رویکرد شناختی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این حرف اضافه دارای معانی مختلفی است که همه از یک معنی واحد یعنی ’الصاق و ارتباط‘ مشتق شده و شبکه ای به هم پیوسته را تشکیل می دهند و تمامی مفاهیم متمایز به طور نظام مند و با توجه به ملاک های تایلر و ایوانز، از پیش صحنه و مفهوم اولیه مشتق می شوند. این مفاهیم متمایز عبارتند از :مقصد، مخاطب سازی و پیش و نزد که زیرمجموعه مفهوم مقصد به شمار می آیند، بر روی، سازگار و مطابق، مقابل و برابر، توالی و ترتیب، تعلیل، استعانت و با استفاده از. همچنین نشان داده شد که کاربردهای مجازی این حرف اضافه موجب انباشت معانی استعاری بر تنها معنای صریح آن و منجر به چندمعنا شدن آن شده است. در واقع، معانی مشتق حروف اضافه در چندمعنایی حاصل بسط استعاری معانی مرکزی اند.
    کلیدواژگان: معنی شناسی شناختی، چندمعنایی سامان مند، حرف اضافه، حرف اضافه به، شبکه معنایی
  • سید محمد رضی نژاد * صفحات 81-93
    این مقاله به بررسی فرایند درج واکه در خوشه های همخوانی پایانی در زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سوالات است که چرا علیرغم مجاز بودن خوشه دوهمخوانی پایانی در زبان ترکی آذربایجانی، در برخی موارد این ساختار هجایی مجاز نبوده و فرایند درج واکه صورت می گیرد و دیگر اینکه کیفیت واکه درج شده چگونه تعیین می شود. برای انجام این تحقیق داده های زبانی به صورت میدانی از گویشوران این زبان جمع آوری شد. بررسی داده ها نشان می دهد که در این زبان در خوشه همخوانی پایانه هجا همواره اصل توالی رسایی رعایت می شود؛ بدین ترتیب که با دور شدن از قله هجایی رسایی کاهش و با نزدیک شدن به قله رسایی افزایش می یابد. به همین دلیل در مواردی که اصل توالی رسایی نقض شده باشد، فرایند درج واکه صورت می گیرد. با تحلیل داده ها در چارچوب نظریه بهینگی می توان نوشت در این زبان برای اقناع محدودیت نشانداری اصل توالی رسایی در پایانه هجا، درج واکه مجاز شمرده می شود؛ به عبارت دیگر، محدودیت نشانداری اصل توالی رسایی بر محدودیت پایاییDEP تسلط می یابد. در زبان ترکی آذربایجانی واکه درج شده همواره دارای مشخصه ثابت ]+افراشته[ بوده و با تبعیت از محدودیت های حاکم بر فرایند هماهنگی واکه ای از نظر ارزش مشخصه ]پسین [و] گردی[ با واکه قبل از خود هماهنگ می شود.
    کلیدواژگان: درج واکه، هماهنگی واکه ای، نظریه بهینگی، اصل توالی رسایی
  • سیدمهدی سجادی *، غلامحسین کریمی دوستان صفحات 95-113
    رویکرد فرازبان معنایی طبیعی، رویکردی تجزیه پذیر در معنی شناسی واژگانی برای تحلیل معنا است که از سوی آنا ویرزبیکا مطرح شد و تاکنون در مورد بیش از 30 زبان در سراسر جهان به کار رفته است. کلیف گودارد در کنار وی بیشترین سهم را در معرفی آن داشته است. ادعا این است که هسته کوچکی از معانی جهانی و اساسی به نام نخستی های معنایی وجود دارد که از راه واژه ها یا دیگر عبارات زبانی در همه زبان ها قابل بیان است و می تواند به عنوان ابزاری برای تحلیل معانی واژه های پیچیده زبان ویژه و فرهنگ ویژه به کار رود. در این رویکرد از واژگان (نخستی های معنایی) و قواعد نحوی خاصی (دستور زبان ترکیبی) برای تحلیل معنا استفاده می شود. هدف از نگارش این مقاله، معرفی این رویکرد است تا از این طریق زمینه آشنایی خوانندگان و به تبع آن پژوهش در این چارچوب در مورد زبان ها و گویش های ایرانی فراهم شود. در ادامه، به تحلیل معنایی چند واژه در زبان هورامی در چارچوب این رویکرد پرداخته شده است و نشان داده شده است که این رویکرد از توان بالایی در توصیف و تبیین ظرافت های معنایی و بار فرهنگی واژگان در زبان های مختلف برخوردار است.
    کلیدواژگان: معنی شناسی واژگانی، فرازبان معنایی طبیعی، نخستی های معنایی، دستور زبان ترکیبی، مولکول معنایی
  • فاطمه یوسفی راد، بیستون عباسی * صفحات 115-135
    مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سوال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.
    کلیدواژگان: هورامی، حرف اضافه، پیش اضافه، پس اضافه، حرف اضافه دوطرفه، حالت غیرصریح، جهانی های زبان
|
  • Sahar Bahrami-Khorshid *, Arsalan Golfam, Sedigheh Saeedizadeh Pages 1-29
    The main purpose of this paper is to study one of the active impersonal constructions in Persian within the framework of Cognitive Grammar. This type includes two instances. In both, there are two clauses (main clause and subordinate clause); in the first clause there is no linguistic element in subject position. The verb in the first clause always comes in third person singular. The fact is that almost always agreement is assumed to have a purely grammatical function with no semantic base. In this paper an analysis of third person singular agreement in subjectless impersonal constructions will be presented. The results indicate that in the impersonal constructions the most prominent constituent which functions as subject (tr) is setting-subject; a general and ambient setting within which the event unfolds. It is also shown that the occurrence of third person singular agreement in this construction is not arbitrary, it agrees with setting-subject. Therefore, agreement is considered meaningful rather than a purely grammatical category.
    Keywords: agreement, setting-subject, impersonal construction, Cognitive Grammar, prominence
  • Gholam-Reza Dinmohammadi *, Hakimeh Fonoudi Pages 31-56
    As for the question how far lexical innovation in the poetry of Akhavān Sālis generalizes the language rules and how far violates them, it is indicated that lexical innovation has occurred in most cases (71.5%) by generalizing the language rules and in 28.5% of cases by violating them. As for which morphological processes are involved in each of the generalization and violation of the language rules, it is shown that compounding is the most frequent process (53%) in generalization of the rules and derivation is the most frequent process (48%) in violation of the rules. Finally, as for what type of restrictions have been ignored by the poet, it is shown that the syntactic restrictions (75.5%) are most frequently ignored. The purpose of this review is to answer the questions above, to indicate potentialities of the Persian language in word formation, and to help find appropriate Persian equivalents to foreign words in literary translation. Studying lexical deviation also helps determine the stylistic characteristics of the poetry of Akhavān Sālis.
    Keywords: lexical deviation, word formation restrictions, literary style, new words, word fromation
  • Hossein Razavian *, Masoume Khanzade Pages 57-79
    Studying prepositions in Persian can be a step to recognize the complexity of Persian language which will also help to explain its structure. The purpose of this research is to study different meanings of Persian preposition “be” according to cognitive semantic approach. To this end, Tyler and Evans′s principled polysemy approach (2003) has been selected to analyze the data. To achieve this goal, the data were collected from the texts of different Persian books and daily conversations and analyzed using the approach mentioned above. The results indicated that this preposition has different meanings all derived from a single meaning, making thus a joint connected network with all distinct meanings systematically derived from the protoscene and the primary sense as proposed by Tyler and Evans′s (2003) criteria. Also, it was shown that metaphor is one of the origins of polysemy, because it was made clear that metonymical uses of prepositions cause the accumulation of metaphoric meanings to the single explicit meaning of the preposition making it polysemic. In fact, the derived meanings of prepositions in polysemy are the result of metaphoric extension of central meanings.
    Keywords: Cognitive Semantics, principled polysemy, Persian preposition, be, semantic network
  • Seyyed Mohammad Razinejad * Pages 81-93
    This article studies vowel epenthesis in final consonant clusters in Azerbaijani Turkish within Optimality Theory. Final consonant clusters are licensed in some words in Azerbaijani yet in others a vowel is inserted within final consonant clusters. This article tries to find the reason for vowel insertion and also the quality of inserted vowels within Optimality Theory where it can be explained by interaction and ranking of markedness and faithfulness constraints. Ranking of constraints is language-specific so this article, also tries to find constraints involved in vowel epenthesis within final consonant clusters and their ranking in this language. Study of data reveals that vowel is inserted in final consonant clusters for satisfying SON SEQ constraint and the inserted vowel always has [蘨] feature and the [back] and [round] features of this vowel are underspecified. For satisfying IDENT (back, round) constraint, following vowel harmony in Azerbaijani Turkish, these features are determined by a preceding vowel.
    Keywords: vowel epenthesis, vowel harmony, Optimality theory, sonority sequence principle
  • Sayyed Mahdi Sadjadi *, Gholamhossein Karimi-Doostan Pages 95-113
    The Natural Semantic Metalanguage, originated by Anna Wierzbicka, is a decompositional approach in lexical semantics for semantic analysis which has, so far, been applied to over 30 languages all over the world. Cliff Goddard is its main representative next to her. The claim is that there is a small core of basic and universal meanings called semantic primes which can be expressed by words or other linguistic expressions in all languages and can be used as a means for analyzing the meanings of complex language-specific and culture-specific words. In this approach, lexicon (semantic primes) and a specific syntax (combinatorial grammar) are used for semantic analysis. The purpose of this article is to introduce this approach to readers and researchers working on Iranian languages and dialects. Then, the semantic analysis of some words in Hawrami language was conducted and it has been shown that this approach is a very appropriate theoretical tool in describing and explaining semantic nuances and cultural burden of lexicon in different languages.
    Keywords: lexical semantics, the Natural Semantic Metalanguage, semantic primes, combinatorial grammar, semantic molecule
  • Fateme Yousefirad, Bistoon Abbasi * Pages 115-135
    In this paper we have investigated three frequent morphemes in Hawrami of Paveh, namely, “-ænæ”, “-æwæ” and “-æɾæ”. The nature of these morphemes is unknown. They are attached to nouns with a meaning like that of adpositions. We aim to explore what these morphemes are. We first elicited and classified 52 Hawrami prepositions, determined the structure of Hawrami Prepositional Phrase, introduced Oblique case and its markers in Hawrami, and then we put forward three hypotheses regarding the nature of the three morphemes. Based on our hypotheses, the morphemes are either postpositions, part of complex adpositions, or case markers. Analyzing the data we could not decide on the acceptability of either hypotheses. After all, we tried hypotheses with language universals, but this effort did not help, too. It seems that these three morphemes are disappearing or changing remnants of an old system in Hawrami postpositional or case system. We could not make any remark more precise than that.
    Keywords: Hawrami, Adposition, Preposition, Postposition, Circumposition, Oblique Case, Language Universals