فهرست مطالب

نشریه بحران پژوهی جهان اسلام
پیاپی 1 (زمستان 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/12/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • صفحات 7-8

    بین «تمدن » و «علم» رابطه تنگاتنگی وجود دارد و هریک از رشته های علمی به فراخور موضوع خود، به پیشرفت جامعه بشری کمک کرده اند و نقش هیچ رشته ای را نمی توان نادیده گرفت . به نظر می رسد در میان شقوق و رشته های مختلف علمی، علوم سیاسی نسبت وثیق تری با تمدن و حیات انسانها دارد،زیرا ادبار یا کامیابی یک ملت، به میزان بسیار زیادی به سیاست آن بستگی دارد. سیاست عملی که برآمده از نظریه سیاسی است جهت گیری سایر علوم را تعیین می کند. در جوامعی که سیاست، حداکثری بوده و بسیاری از مسایل« امر سیاسی» تلقی می شوند، این رابطه و تاثیرگذاری ملموس تر است. «آموزش» و «پژوهش» دو رکن علوم سیاسی محسوب می شوند. پژوهش، نتیجه آموزش مناسب است و افق های جدیدی را به روی این حوزه می گشاید. پژوهش که یکی از مهمترین اهداف آن، «مفهوم سازی» و « نظریه پردازی» است، یکی از وجوه تفاوت سطوح مجامع علمی است. جوامعی که توان نظریه پردازی داشته باشند، نوعی صادر کننده اندیشه محسوب می شوند. بررسی منشا نظریه های مختلف علوم سیاسی در جهان حاکی از آن است که الگوی « مرکز» و « پیرامون» که در سایر حوزه های جوامع وجود دارد در عرصه نظریه پردازی نیز حاکم است و بسیاری از جوامع در حال توسعه، وارد کننده نظریه هایی بوده که بسیاری از آنها متناسب با محل تولید این نظریه ها هستند. موضوع« بومی سازی» در پاسخ به چنین شرایطی مطرح شده است. تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که میان کنش سیاسی و نظریه پردازی سیاسی شکاف عظیمی وجود دارد. ایران تنها کشوری است که طی یک قرن، دو انقلاب بزرگ (مشروطیت و انقلاب اسلامی) در آن رخ داده است وهمچنین دو کودتای مهم در سال های 1299 و1332درآن به وقوع پیوسته است. نهضت ملی شدن نفت، به عنوان یکی از آبشخورهای فکری جریان عدم تعهد و ناسیونالیسم در ایران شکل گرفت و از همه مهمتر انقلاب اسلامی در ایران ایجاد شده است. به رغم این همه تحول و کنش سیاسی جریان ساز، تاملات نظری در باب آنها قابل قیاس نیست و به رغم اهتمام پژوهشگران ایرانی، هنوز تبیین های متناسب با تحولات سیاسی مذکور انجام نشده است. این نابرابری میان کنش سیاسی و نظریه در مورد انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن بسی چشمگیر تر است. انقلاب اسلامی ایران، نه تنها یک انقلاب سیاسی، بلکه در عرصه نظریه پردازی سیاسی نیز انقلاب بزرگتری محسوب می شود که علوم سیاسی متعارف در اواخر دهه 1970 قادر به پیش بینی و تبیین آن نبود.  برخی از پژوهشگران خارجی مانند میشل فوکو «بر مبنای» انقلاب اسلامی نظریه های جدیدی مطرح کرده اند،اما بخش عمده پژوهشگران وطنی کماکان نظریه های دیگران را درباره انقلاب اسلامی و تحولات پس از آن بویژه جنگ تحمیلی که در آن مفاهیمی چون « قدرت نرم»، تولید شد، مورد مداقه قرار می دهند و کمتر نظریه جدیدی به علم سیاست افزوده اند. یکی از علل این مساله، مقام سخت نظریه پردازی است و معدود پژوهشگرانی هستند که پس از سالها، به طرح نظریه ای بدیع و مورد قبول جامعه عملی موفق می شوند. حال که اهمیت نظریه پردازی و بومی سازی علوم سیاسی مطرح می شود، طبق عادت مالوف، برخی دچار افراط شده و به ساختن بنایی نو می اندیشند که در آن ، تمامی دستاوردهای مثبت دیگران نادیده گرفته می شود.  اگرچه هر اندازه از دوره مدرن متصلب گذر می کنیم، فراروایت های کلان که قادر به تبیین حل مشکلات  همه جوامع است، اعتبار خود را دست می دهد و اهمیت بومی بودن علوم اجتماعی بویژه علوم سیاسی بیشتر  نمایان می شود، اما «بومی سازی معقول» آن است که  نظریه های آن  از یکسو برپایه ویژگی های هویتی- فرهنگی همان جامعه استوار باشد و از سوی دیگر به دستاوردهای علمی دیگر اندیشمندان. جامعه ایرانی دارای ویژگی دینی- فرهنگی است که آن را از بقیه متمایز می کند. در بومی سازی علوم ، این وجه را نمی توان نادیده گرفت. از سوی دگر، در محیط سیاسی و بین المللی رفتار می کند که مبنای آن، برخی نظریه های علمی بدون روایت های هویتی- قومی  است که در حقیقت دستاورد بشر محسوب می شوند. ضمن پاسداشت اهتمام تمامی پژوهشگران بومی بویژه اساتید صاحب نظر و پژوهندگان جوان که در راه اعتلای ایران اسلامی به تاملات نظری و بوی سازی معقول مشغول هستند ، فصلنامه سیاست پژوهی،با این امید گام در وادی علوم سیاسی می نهد که جایگاهی برای انعکاس تلاش های نظری با رویکرد بومی سازی معقول و حل پاره ای  از مشکلات جامعه اسلامی مان باشد. دستیابی به این هدف والا بدون یاری تمامی پژوهشگرانی که چنین دغدغه ای دارند، میسر نخواهد شد.

  • نوذر شفیعی، شهریار فرجی نصیری* صفحات 9-31
    جنوب آسیا یکی از ناامن ترین و بحران خیزترین مناطق دنیاست. این منطقه که وارث کشمکش ها و اختلافات به جا مانده از استعمار بریتانیاست، وارد دو قطب امنیتی با محوریت هند و پاکستان شده است. بحران کشمیر به عنوان یکی از حادترین بحران های امنیتی جهان، در طول بیش از نیم قرن گذشته مانع از شکل گیری توافقی سازنده بین دو کشور هند و پاکستان گشته است و همین امر موجب شده که این دو کشور چه در سطح منطقه و چه فراتر از آن، اقدام به یارگیری نمایند. هند با گرایش به سمت آمریکا و پاکستان با چرخش به سمت چین، فضایی دو قطبی در جنوب آسیا شکل داده اند که سایر کشورهای این منطقه نیز در حال سازماندهی حول این دو محور هستند. از این رو از آنجا که مسایل امنیتی جنوب آسیا به طور گریزناپذیری به هم پیوسته اند، تیوری «مجموعه امنیتی» باری بوزان و «موازنه قدرت» مورگنتا را برای تجزیه و تحلیل قطب بندی های قدرت در جنوب آسیا برگزیده ایم. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که ترتیبات سیاسی- امنیتی موجود در جنوب آسیا بر چه اساسی شکل گرفته و چه تاثیری بر امنیت ملی ج.ا.ایران دارد؟ فرض این پژوهش بر این است که ترتیبات سیاسی- امنیتی جنوب آسیا بر اساس موازنه قدرت شکل گرفته و بر امنیت ملی ایران تاثیر گذار است. توازن قدرت موجود در جنوب آسیا می تواند قدرت نقش آفرینی ج.ا.ایران را به عنوان نیروی توازن بخش در این منطقه افزایش داده و از این طریق منافع امنیتی ایران را تامین سازد.
    کلیدواژگان: کلیدی: ترتیبات سیاسی- امنیتی، جنوب آسیا، موازنه قدرت، امنیت ملی
  • مرتضی علویان*، ملیحه نیکروش صفحات 33-54

    هسته مرکزی روابط بین الملل فراتر از امنیت و راه های تحصیل آن توسط بازیگران بین المللی، مربوط به حوزه جنگ، تهدید به جنگ و راهبردهای پدافندی علیه آن است. از این رو، بحث جنگ و اشکال متنوع آن بر محیط بین المللی سایه افکنده و عناصر و مفاهیمی همچون «امنیت» را تحت تاثیر قرار داده است، به گونه ای که امنیت و مشتقات آن تحت تاثیر چهره های ژانوسی جنگ میان دولت ها هستند. پرسش اساسی دراین نوشتار این است که تحول جنگ از رویکرد کلاسیک به رویکرد نرم افزاری و نوین چه تاثیری بر تحول گفتمانی امنیت داشته است؟ بر این اساس، فرضیه پژوهش که عبارت است از تغییر شیوه های جنگ از سخت به نرم، بستر های تغییر امنیت از کلاسیک به سوی امنیت نرم را سبب شده و دگرگونی اساسی را در حوزه امنیتی فراهم آورده است و این حرکت با توجه به منطق جنگ های نرم افزارانه یک ضرورت و الزام محسوب می شود. کاهش گرایش نظامی در جنگ های نوین، دامنه تهدیدات امنیتی علیه کشور هدف را فزونی بخشیده است به گونه ای که تامین امنیت در عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی ضروری گشته است و به همین خاطر توجه به امنیت نرم در قبال جنگ نرم که تهدیداتی در تمامی سطوح غیر نظامی را به همراه دارد الزامی است. در این پژوهش برای اثبات فرضیه ها و پاسخ دهی به سوالات، از روش اسنادی و با رویکردی پژوهشی و تحلیلی بهره گرفته شده است.

    کلیدواژگان: : جنگ نرم، امنیت، تحول گفتمان، امنیت نرم، رویکرد نرم افزاری
  • غلام حسن مقیمی* صفحات 79-104

    در اندیشه ی سیاسی امام خمینی (ره)، حجیت و مشروعیت زندگی سیاسی منوط به مطابقت وقایع و پدیده های سیاسی با نصوص دینی است. اما پرسش این نوشتار آن است که نصوص دینی چگونه با مسایل و موضوعات متغیر و پدیده های سیاسی ناپایدار ارتباط برقرار می کنند؟ به عبارت دیگر، چگونه نص ثابت با عمل و رویدادهای زمانی و مکانی متغیر، پیوند منطقی پیدا می کند؟ روش اجتهادی امام خمینی (ره) دارای چه شاخص هایی برای کارآمدی فقه در عرصه ی نظر و عمل سیاسی است؟ ادعای این تحقیق آن است که روش اجتهاد پویای حضرت امام، ظرفیت تولید احکام الزام آور سیاسی (از تضارب نص و زندگی سیاسی) را دارا می باشد. در این مقاله تلاش می شود تا با بررسی ویژگی ها و مولفه های روش اجتهادی امام (ره)، میزان تاثیر آنها را در تولید دانش سیاسی فقهی، مورد تامل قرار گیرد.

    کلیدواژگان: روش اجتهاد، امام خمینی، اندیشه ی سیاسی، مسایل سیاسی
  • عبدالوهاب فراتی* صفحات 105-128
    شاید هیچ موضوعی به اندازه تعاملات «دولت اسلامی» در عرصه روابط بین الملل مورد کنکاش در فقه اسلامی قرار نگرفته است. اگر دو موضوع «جنگ» و «صلح» را به گفته دانشمندان حوزه روابط بین الملل اساسی ترین مباحث رشته حقوق بین الملل بدانیم، و سپس مباحث متعددی از فقه اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم آنگاه در خواهیم یافت که گفتگو های این دانش درباره جنگ (جهاد) و صلح و نیز لزوم رعایت ارزشهای دینی در باره ی دشمنان و حتی حیوانات و اشیاء بی جانی مثل درختان، گسترده و ارزشمند است. در گذشته معمولا فقهاء با تقسیم بندی دو گانه عالم به دارالاسلام و دارالحرب به تنظیم علاقات و روابط دولت اسلام با سایر دولت ها می پرداختند. امروزه شاید تاکید و تداوم تقسیم بندی دو گانه و رو در روی عالم به دارالاسلام و دارالحرب، ناتوان از درک دولت های اسلامی از کلیت جهان و نقشی که باید در آن ایفا کنند باشد و ما را تشویق نماید تا بهره مندی از همان ذخایر دینی، تعاملات دولت دینی با نظام بین الملل در  قالب مفاهیم دیگری، تفسیر کنیم؛از این رو، مهم ترین پرسش این مقاله آن است که آیا مفاهیم سنتی فقه اسلامی در تبیین روابط بین الملل کنونی کفایت می کنند و یا اینکه نیازمند بازنگری در ذخایر واژگانی دیگری از درون همین دستگاه فقه است؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می رسد مفهوم «دارالدعوه» و یا «دارالشهاده» مفاهیمی هستند که به عنوان بدیل «دارالحرب» بهتر می توانند روابط انسانهای وابسته به تمدن ها، فرهنگ ها، ادیان و اخلاق های متفاوت اما سازگار با هم را در دولت ها و جوامع چند فرهنگی که بدور از تقابل دو گانه داراالاسلام و دارالحرب اند را توضیح و تبیین کنند. گرچه مفهوم دارالعهد، پتانسیل زیادی جهت عبور ما از مفهوم دارالحرب دارد، اما بنا به دلایلی که در متن این مقاله می آید این مفهوم تنها در پرتو دو مفهوم دارالاسلام و دارالحرب، معنا می یابد و بیشتر به درد توصیف وضعیت بدون جنگ می خورد تا تبیین و توضیحی از وضعیت کنونی ما در جهان معاصر.
    کلیدواژگان: دولت اسلامی، روابط بین الدول، دارالاسلام، دارالکفر، دارالحرب، دارالدعوه، دارالشهاده
  • ابوالقاسم طاهری، عبدالمجید سیفی* صفحات 129-151
    مفهوم امنیت انرژی سالیان اخیر در سطح وسیعی مورد توجه اندیشمندان حوزه روابط بین الملل قرار گرفته است و وارد دستورکار مطالعاتی این اندیشمندان شده است. موضوع انرژی در ابتدا بیشتر دارای ابعاد اقتصادی بود،  لیکن در سالیان اخیر و به ویژه پس از بحران گازی سال 2006 بین روسیه و اوکراین، ابعاد امنیتی و سیاسی آن نیز پررنگ شده است. پس از وقوع مجدد این بحران در سال 2009،  تنش های مکرر در منطقه راهبردی خاورمیانه و به ویژه پس از مناقشه روسیه و غرب در بحران اوکراین در سال 2014 اهمیت آن دوچندان گشته است. تمام انواع انرژی از لحاظ در معرض بودن و امنینی کردن در یک سطح نیستند. گاز طبیعی برای امنیتی کردن و انرژی های تجدیدپذیر در انتهای این صف قرار دارند، زیرا عمدتا به صورت محلی تولید و مصرف می شوند.  این مقاله براساس مفهوم نظری رهیافت مجموعه امنیتی منطقه ای که به وسیله باری بوزان ارایه شده به بررسی مفهوم امنیت انرژی می پردازد. این مقاله تلاش می کند تا با رویکردی توصیفی تحلیلی با معرفی نظریه «مجموعه امنیتی انرژی» و مفاهیم این نظریه به ویژه مفهوم مهم «امنیتی کردن» آن را بر روی مسیله امنیت انرژی کاربردی نماید.
    کلیدواژگان: امنیت انرژی، امنیتی کردن، نظریه مجموعه امنیتی انرژی، وابستگی، وابستگی متقابل
|
  • Pages 7-8
  • Nozar Shafiee, Shahriyar Faraji Nasiri * Pages 9-31
    South Asia is one of the most critical and less secure parts of the world. This region is inherited conflicts of Britain`s colonialism and entered a security condition with two poles: India and Pakistan. Kashmir crisis as one of the most critical crises of the world in more than fifty years, has prevented India and Pakistan from reaching a useful agreement and forced them to find aliens among countries of the region and out of it. India leans toward the U.S. and Pakistan leans toward China. These countries have made a bipolar situation in south Asia. Other countries of the region are divided into these two groups. As we know the security issues of south Asia are related to all countries. Here Burry Buzan`s Security Complex Theory and Power Balance of Morgenthau are used to analyze this bipolar power situation in south Asia. So in this article we try to answer these questions: “How are Political-security conditions in south Asia formed?” and “How can this effects Iran`s national security?” We hypothesize that the political security conditions in south Asia is formed around the balance of power and it affects Iran’s national security. The balance of power in south Asia can increase the power of Iran as a balance maker power in this region and provide Iran`s security interests.
    Keywords: Political Security Equation, South Asia, Balance of Power, National Security
  • Morteza Alaviyan *, Malihe Nikrosh Pages 33-54

    The central core of international relations is more than just considering security and methods to access it through international actors, war, threatening to war, and defending approaches against it. So the war issue and its different forms affected international atmosphere and the concept of “security”, so security is influenced by different forms of war between governments. The main question in this article is that what kinds of consequences the change in classic view to war into a more software like approach has in the discourse of security. This article hypothesizes that the changes in war from hard to soft, caused a change of view in security, from a classic view to the soft security view, and made a great change in the concept of security.This movement seems necessary considering the logic of soft wars. The decrease in militaristic approach in modern wars widens the scope of security threats. Providing security in political, economic and socio-cultural areas is necessary now. Considering the soft security against soft threats is really important. In this research we used the referential method with analytical approach to answer research questions.

    Keywords: Soft War, Software Approach, Discourse Transformation, Security, Soft Security
  • GholamHasan Moghimi * Pages 79-104

    In Imam Khomeini’s thoughts, validity and legitimacy of political life is in accordance with religious texts. The main question of this article is that how religious texts are related to various political problems and issues? In other words how can a stable religious text make a logical relation to unstable events? What are characteristics of Imam Khomeini’s Ijtehadi method of using jurisprudence(Figh) in theoretical and practical politics? This article claims that Imam Khomeini’s dynamic Ijtehadi method is capable of producing religious commands (by interacting texts and political life). In this article we try to investigate characteristics and elements of Imam Khomeini’s Ijtehadi method and their effects on producing political-jurisprudential knowledge.

    Keywords: Ijtehadi Method, Imam Khomeini, Political Thought, Political Problems
  • Abdolvahab Forati * Pages 105-128
    “The Islamic government’s” interactions in international relations are probably the most studied topics in Islamic FIGH. Considering “war” and “peace” the most important topics in international law, if we study Islamic FIGH issues, it is obvious that there are many important concerns about war (Jihad) and peace and the right of enemies and even lifeless things like animals and trees. Previously Islamic scientists analyzed foreign relations under terms of “Dar Al-Salam” and “Dar al-Harb”. Today this classification may not show the new situation of the world and the role of Islamic countries in it, so using Islamic sources we should define new concepts to analyze international interactions in Islamic countries. The main question of this article is “Can traditional terms in FIGH describe international relations in the new world? Or “Can we find new terms in FIGH lexicon to describe these issues?” It seems that the terms “Dar Al-Shahadah” or “Dar Al-Davah” are more suitable terms to replace “Dar Al-Harb” to describe people of different civilizations, cultures, religions and moralities but who live in peace with others in Islamic and multicultural societies. There is no need to use the terms “Dar Al-Salam” and “Dar Al-Harb”. Although the term “Dar Al-Ahd” has a potential to replace “Dar Al-Harb” but this term is just can be conceptualized under the terms “Dar Al-Salam” and “Dar Al-Harb” in peaceful situations and is not suitable to describe our position in the modern world.
    Keywords: Islamic State, interstate relations, Dar Al-Salam, Dar Al-Harb, Dar Al-Kofr, Dar Al-Davah, Dar Al-Shahadah
  • Abolghase Taheri Taheri, Abdul Majid Seifi * Pages 129-151
    The concept of energy securityis recently considered in international relations and included in researcher’s studies. The energy issue was an economic issue in advance but recently it has been considered as a problemin security and politics especially after gas conflict between Russia and Ukraine in 2006. This crisis happened again in 2009. Repeated tensions in the Middle East, especially after conflict between Russia and the West about Ukrainian 2014, made energy security even more important. All kinds of energies are not at the same level of turning into a security problem and natural gas is the most vulnerable energy in this regard and renewable energies are less vulnerable ones because they are produced and consumed locally. This article tries to introduce and use “Regional Security Complex Theory” and its concepts on energy security using a descriptive-analytical approach.
    Keywords: energy security, Securitization, Regional Security Complex Theory, Dependency, Interdependence