فهرست مطالب

فصلنامه تعلیم و تربیت
سال سی و نهم شماره 4 (پیاپی 156، زمستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/11/12
  • تعداد عناوین: 12
|
  • علیرضا سلطانی فرد، امیرحسین محمدداودی*، نادرقلی قورچیان صفحات 7-26

    این مقاله از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بوده است. برای انجام دادن این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12، برای شناسایی عوامل و مولفه ها استفاده شده است. جامعه آماری کیفی در این پژوهش 14 نفر از خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و مدیریت فرهنگی، همچنین مدیران ارشد با تجربه و دارای سابقه کار بالا در وزارت آموزش و پرورش بودند. جامعه آماری بخش کمی نیز 21 نفر از خبرگان با تجربه حوزه رهبری اخلاقی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام دادن مصاحبه ها مضامین پایه و سازمان دهنده استخراج شدند. در بخش کمی برای تعیین میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ابعاد رهبری اخلاقی از روش دیمتل با نرم افزار Excel 2016  استفاده شده است. با توجه به مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پنج بعد(رفتارهای اخلاقی، تعاملات اخلاقی، اخلاق فردی، شایسته پروری و شایسته گزینی و نهادینه سازی شعایر دینی) و 31 مولفه (مضامین پایه) برای رهبری اخلاقی در مدیریت ستادی وزارت آموزش و پرورش استخراج شدند. پس از آن با تکمیل پرسشنامه مقایسات زوجی ابعاد تاثیرگذار و تاثیرپذیر، مشخص شد. ابعاد نهادینه سازی شعایر دینی، رفتارهای اخلاقی، تعاملات اخلاقی و شایسته پروری و شایسته گزینی از ابعاد تاثیرگذار بر بعد اخلاق فردی اند که بیشترین تاثیرپذیری را دارا هستند.

    کلیدواژگان: رهبری، رهبری اخلاقی، مدیریت ستادی، وزارت آموزش و پرورش
  • علی شاه نظری، محمود قربانی*، نازیا سادات ناصری صفحات 27-50

    پژوهش حاضر از منظر هدف توسعه ای و کاربردی است و برای ارایه مدل جامع سرمایه فکری با رویکرد یادگیری سازمانی در نظامهای آموزشی انجام شده است. پژوهش از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و استراتژی تحقیق ترکیبی (کیفی و کمی) است. جامعه مورد مطالعه، خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آموزش و پرورش بودند و نمونه گیری به شکل هدفمند (گلوله برفی) انجام و در مجموع 25 نفر انتخاب شدند. پس از تعریف موضوع و انجام دادن مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای، ابعاد و مولفه های متغیرهای پژوهش با روش دلفی و تکمیل پرسشنامه محقق ساخته که به رای و نظر خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع رسیده بود، گردآوری شد و براساس روش های آماری کیفی با نرم افزار SPSS22  تحلیل و نهایتا تناسب مدل به اجماع خبرگان رسید. در ادامه تحلیل عاملی تاییدی هر یک از متغیرهای پژوهش با نرم افزار PLS 3 به صورت جداگانه برای هر متغیر انجام شد تا تعیین شود که داده ها با یک ساختار عاملی معین هماهنگ اند یا خیر. یافته های پژوهش شامل توسعه مفهوم سرمایه فکری و یادگیری سازمانی، شناسایی و معرفی ابعاد مرتبط با سرمایه فکری(سرمایه انسانی، ساختاری، ارتباطی و نوآوری با بیست و یک مولفه) و شناسایی و معرفی ابعاد یادگیری سازمانی(فرایند یادگیری سازمانی، ویژگیهای یک سازمان یادگیرنده و سطوح یادگیرندگی سازمان با دوازده مولفه) است. از آنجایی که ساخت روایی مشترک متقاطع، میزان پایایی مرکب و میانگین واریانسهای استخراج شده در سطح قابل قبول بود، مدل مناسب تشخیص داده شد.

    کلیدواژگان: آموزش و پرورش، سرمایه فکری، مدل، یادگیری سازمانی
  • زهرا بهروزی امین، لطف الله عباسی سروک*، معصومه صمدی، حمیدرضا رضازاده بهادران صفحات 51-76

    این پژوهش با توجه به اهمیت و نقش سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، با هدف کلی طراحی الگوی مشارکت در نظام آموزشگاهی در راستای عملیاتی کردن زیرنظام راهبری و مدیریت سند تحول بنیادین، اجرا شده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی است. از نظر ماهیت و نوع مطالعه، پژوهش حاضر بر مبنای نظریه داده بنیاد و به روش پیمایشی مقطعی انجام شده است. در بخش کیفی پژوهش، هشت متخصص حوزه تعلیم وتربیت در سطح ستاد دارای سابقه کار پژوهشی مرتبط با موضوع و 22 صاحب نظر و خبره عضو ستاد اجرایی سند تحول بنیادین از ادارات کل آموزش وپرورش سراسر کشورکه مجری برنامه های سند تحول بودند، انتخاب شدند و از طریق مصاحبه و فن دلفی، الگوی مشارکت نظام آموزشگاهی طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، با 61 شاخص در قالب 17 مولفه و 6 بعد شناسایی شد. 61 شاخص مورد تایید این پژوهش در قالب 6 بعد شامل قلمرو مشارکت، مبنای مشارکت، سطح مشارکت، فرم مشارکت، حدود مشارکت و درجه مشارکت، طبقه بندی شدند. از این رو الگوی حاضر را می توان به منزله راهنمای عمل مدیران مدارس متوسطه به منظور بهره گیری از خرد جمعی و جلب ظرفیتهای مشارکت جویانه درون و برون سازمانی، برای اجرای زیرنظام راهبری و مدیریت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در محیط آموزشی، مدنظر قرار داد.

    کلیدواژگان: مشارکت، نظام آموزشگاهی، زیرنظام راهبری و مدیریت تربیتی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
  • عزت الله قدم پور، سمیرا قره ویسی، مجید سلیمانی* صفحات 77-92

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی با نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز بوده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 بود که از میان آنها 368 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش، دانش آموزان مقیاسه ای پیوند با مدرسه اسپرینگر و همکاران (2009)، خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) و ادراک کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز موری و زوواک (2011) را تکمیل کردند. داده های حاصل از پرسشنامه ها با به کارگیری آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار آماری Amos22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که پیوند با مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی دارای رابطه مستقیم است. همچنین کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز در رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی نقش واسطه ای دارد. بنابراین، آموزش مهارتهای ارتباطی به معلمان و بهبود کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز می تواند دانش آموز را به مدرسه علاقه مند کند و باور وی را نسبت به موفقیت در یادگیری افزایش دهد.

    کلیدواژگان: پیوند با مدرسه، خودکارآمدی تحصیلی، کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز
  • فرزاد قادری، امیر قمرانی، سید هدایت الله داورپناه*، آرش یدالهی ده چشمه صفحات 93-110

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی اشتیاق شغلی در رابطه میان اصالت شخصیت و سه گانه تاریک شخصیت با بی تفاوتی سازمانی کارکنان آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است. به این منظور با طرح یک مدل ساختاری فرضی که بیانگر شبکه ای از ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم میان اصالت شخصیت، سه گانه تاریک شخصیت، اشتیاق سازمانی و بی تفاوتی سازمانی بود، 239 (216 مرد و 23 زن) نفر از کارکنان ادارات آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با مقیاسهای شخصیت اصیل- فرم 12 سوالی (وود و همکاران، 2008)، مقیاس سه گانه تاریک کوتاه (جاناسون و وبستر، 2010)، فرم کوتاه مقیاس اشتیاق شغلی اوترخت (2006) و پرسشنامه بی تفاوتی سازمانی دانایی فرد و همکاران (1389) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اصالت شخصیت با اشتیاق شغلی همبستگی مثبت و معنادار و با بی تفاوتی سازمانی همبستگی منفی و معنادار دارد. همچنین سه گانه تاریک شخصیت با اشتیاق شغلی همبستگی منفی و معنادار و با بی تفاوتی سازمانی همبستگی مثبت و معنادار دارد. همچنین یافته ها نشان دادند که میان اشتیاق شغلی و بی تفاوتی سازمانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که اصالت شخصیت و سه گانه تاریک شخصیت با میانجیگری اشتیاق شغلی قادر به پیش بینی بی تفاوتی سازمانی کارکنان اند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرده است. نتایج پژوهش حاضر علاوه بر افزایش دانش نظری، چارچوب مفیدی را در سبب شناسی بی تفاوتی سازمانی کارکنان ارایه می دهد.

    کلیدواژگان: اصالت شخصیت، سه گانه تاریک شخصیت، اشتیاق شغلی، بی تفاوتی سازمانی
  • امید امراله*، حسن ملکی صفحات 111-130

    یکی از مشکلات نظام آموزش و پرورش کشور، عدم توجه کافی گروه های آموزشی به اعتبارسنجی برنامه های درسی خود است. از این رو در پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی موانع اجرای اعتبارسنجی برنامه های درسی در آموزش و پرورش در دستور کار قرار گرفت. پژوهش حاضر بر اساس هدف و سبک گردآوری داده توصیفی، از نظر نوع کاربردی و از نظر روش آمیخته (کمی- کیفی) است (در مرحله کیفی پژوهش روش دلفی و در مرحله کمی روش توصیفی - پیمایشی استفاده شده است). ابزار اندازه گیری در هر دو مرحله پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن طبق نظر متخصصان تایید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/94 مورد تایید قرار گرفته است. در این پژوهش جامعه آماری را همه مدیران و معلمان شاغل در مدارس شهر تهران در سال 99-1398 تشکیل داده و نمونه آماری در بخش کیفی به صورت در دسترس به حجم 30 نفر و در بخش کمی به روش تصادفی چندمرحله ای به حجم 350 نفر انتخاب شده است. به منظور پاسخ به سوالات پژوهش، از روش های آماری توصیفی و استنباطی چون آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج پژوهش چنین نشان داد که از دیدگاه مدیران و معلمان مدارس، پنج مانع اصلی در اجرای اعتبارسنجی برنامه های درسی در آموزش و پرورش کشور به ترتیب عبارت اند از: موانع درونی نرم افزاری (با 5 مانع فرعی)، موانع بیرونی (با 7 مانع فرعی)، موانع مرتبط با ترویج نتایج اعتبارسنجی (با 2 مانع فرعی)، موانع بین المللی اعتبارسنجی برنامه درسی (با 2 مانع فرعی) و موانع درونی سخت افزاری (با 2 مانع فرعی).

    کلیدواژگان: اجرای اعتبارسنجی برنامه های درسی، آموزش و پرورش، شناسایی و اولویت بندی موانع
  • ادریس اسلامی*، آزاد محمدی، نجمه احمدآبادی آرانی، حسن رشیدی صفحات 131-150

    هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی اصول و روش های تربیت اجتماعی مبتنی بر سه رویکرد جامعه شناختی کلان نگر، خرد نگر و تلفیقی است. برای دستیابی به این هدف، از روش قیاس عملی بازسازی شده فرانکنا استفاده شده است. در این روش، برای استنتاج اصول تربیت اجتماعی هر سه رویکرد، از ترکیب دو مقدمه اهداف غایی تربیت اجتماعی و گزاره های واقع نگر توصیفی رویکردهای سه گانه و برای استنتاج روش های تربیت اجتماعی هر سه رویکرد، از ترکیب دو مقدمه اصول تربیت اجتماعی و گزاره های واقع نگر توصیفی روش شناختی رویکردهای سه گانه استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اصولی چون همکاری و مشارکت جمعی در فعالیتهای تربیتی، ایجاد فرصتهای برابر برای همه دانش آموزان و تقویت روح همنوایی و همدردی با اعضای جامعه و روش هایی مانند کاوشگری گروهی و گفت وگو بر مبنای رویکرد کلان نگر، اصولی چون پرورش هویت فردی دانش آموزان، توجه به آزادی کامل افراد در فرایند آموزش وپرورش و فراهم آوردن فرصت و زمینه هایی برای پرورش قدرت عقلانی و روش هایی مانند ایضاح ارزشها و روش پروژه برمبنای رویکرد خردنگر و اصولی چون شناخت و توجه به علایق و نیاز های فراگیران و فراهم آوردن زمینه ارتباط برای خلق هنجار های اجتماعی و روش هایی مانند تعامل و مواجهه با سوال بر مبنای رویکرد تلفیقی استنتاج شده اند.

    کلیدواژگان: تربیت اجتماعی، اصول تربیت اجتماعی، روشهای تربیت اجتماعی، رویکرد کلان نگر، رویکرد خرد نگر، رویکرد تلفیقی
  • سید علی غفاری اسمعیلی، محمد حسنی*، حسن قلاوندی صفحات 151-172

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل و مولفه های نابرابری آموزشی در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران به منظور ارایه الگوی بهینه برای کاهش نابرابریها و تحقق یافتن عدالت آموزشی انجام شده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با اجرای پرسشنامه به دست آمده است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان سال آخر دوره متوسطه دوم 22 شهرستان استان مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است (21981 =N). در این مطالعه برای تعیین و انتخاب نمونه مورد مطالعه، با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بر اساس شهرستانها، با انتساب متناسب، 924 نفر انتخاب شده اند. به این ترتیب که بعد از استخراج حجم کلی نمونه برای استان، با توجه به فرمول کوکران به تناسب جمعیت دانش آموزی هر شهرستان، تعداد نمونه مشخص شده است. تحلیل داده ها با نرم ‎افزارهای SPSS، TOPSIS و ArcGIS انجام گرفته و از مدل شبکه ‎عصبی، ضریب آنتروپی شانون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. خروجی نهایی مدل تاپسیس نشان می‎ دهد که میان شهرستانهای استان مازندران، به لحاظ برخورداری از شاخصهای پژوهش نابرابری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان می دهند که شاخصهای آموزشی بیشترین و شاخصهای فردی - خانوادگی کمترین اثر مستقیم را بر نابرابری شهرستانهای استان مازندران دارند. با توجه به نتایج پژوهش، استان مازندران برای دستیابی به برابری در دسترسی به فرصتهای آموزشی، نیازمند بازبینی در بسیاری از برنامه ها و همچنین ارتقای شاخصهای آموزشی(درونداد، فرایند و برونداد) است.

    کلیدواژگان: نابرابری‎، عدالت، آموزش و پرورش، مازندران
  • ملاحت امانی*، ام کلثوم سعادتیار، جواد محمدزاده صفحات 173-190

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مشارکت والدین در فعالیتهای مدرسه، راهبردهای خودنظم بخشی و اهداف پیشرفت در روابط میان شیوه های تربیتی و انگیزش تحصیلی انجام شده است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر بجنورد بودند که از میان آنها 275 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های مشارکت والدین، خودنظم بخشی و انگیزش تحصیلی، مقیاس شیوه های تربیتی و جهت گیری اهداف پیشرفت بود. داده ها از طریق روش های آماری همبستگی و  تحلیل مسیر و با نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که ابعاد کنترل و پاسخگویی والدین با انگیزش بیرونی همبستگی منفی داشت، درحالی که با انگیزش درونی، خودنظم بخشی، مشارکت والدین در فعالیتهای مدرسه و اهداف پیشرفت همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که پاسخگویی و کنترل والدین از طریق مشارکت والدین در فعالیتهای مدرسه و راهبردهای خودنظم بخشی بر انگیزش تحصیلی اثر می گذارد. همچنین نتایج نشان داد که مشارکت در فعالیتهای مدرسه از طریق خودنظم بخشی و اهداف عملکرد-گرایش و عملکرد-تسلط بر انگیزش تحصیلی اثر می گذارد. والدین کنترل کننده و پاسخگویی که در فعالیتهای مدرسه مشارکت می کنند از طریق الگودهی و اعتباربخشی راهبردهای یادگیری خودنظم بخشی و اهداف تسلط-گرایش و عملکرد-گرایش را در فرزندانشان شکل می دهند که به نوبه خود بر انگیزش تحصیلی تاثیرگذار است.

    کلیدواژگان: کنترل والدین، پاسخگویی والدین، انگیزه تحصیلی، اهداف پیشرفت، راهبردهای خودنظم بخشی
  • فاطمه اسداللهی، محمود مهرمحمدی*، ابراهیم طلایی صفحات 191-208

    هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر روایت نگاری تاملی دروس کارورزی دانشگاه فرهنگیان بر توسعه حرفه ای نومعلمان است. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی ارزیابانه از نوع پاسخگویانه استفاده شده است. جامعه آماری شامل همه دانشجو-معلمان ورودی سال1393 با گرایش آموزش ابتدایی در پردیسهای تهران بود که مهر 1397 در مدارس ابتدایی سراسر کشور شروع به کار کردند. 18 نفر مشارکت کننده (12 دختر و 6 پسر) با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شدند. روش تحلیل داده ها در مرحله اول، تحلیل محتوای استقرایی با به کارگیری کدگذاری باز و در مرحله دوم تحلیل محتوای قیاسی با به کارگیری کدگذاری محوری بوده است. به این صورت که یافته های مرحله اول با الگوی معیار مقایسه شدند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها شامل برنامه ریزی و  تدارک حضور در کلاس درس، مدیریت بهینه محیط کلاس درس، مدیریت بهینه فرایند یاددهی- یادگیری و سنجش و مواجهه فعال با امر توسعه حرفه ای بود. از مقایسه یافته های سوال اول با ابعاد الگو چنین استنباط می شود که اگرچه مضامین با ابعاد چها رگانه و پانزده مولفه از میان بیست مولفه الگو مطابقت دارد، اما بیشترین همپوشانی را با ابعاد اول و سوم دارد که مرتبط با طراحی و تدریس است. در نتیجه، روایت نگاری تاملی می تواند محملی مناسب برای توسعه حرفه ای دانشجو- معلمان باشد و اثری ماندگار بر نو معلمان بگذارد، در صورتی که در شرایط کارورزی، تدریس  مستقل و وقایع طبیعی را تجربه کنند تا روایتها جامع تر و واقعی تر باشد.

    کلیدواژگان: روایت نگاری تاملی، کارورزی فکورانه، سطوح عملکرد حرفه ای، الگوی تدریس دنیلسون
  • سهیلا تقی پور جهرمی، محبوبه البرزی*، فریبا خوشبخت صفحات 209-226

    هدف پژوهش حاضر، مقایسه هیجانهای تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای چند پایه و تک پایه در دوره ابتدایی بود. شرکت کنندگان 108 نفر از دانش آموزان کلاسهای چندپایه و تک پایه منطقه کردیان شهرستان جهرم بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه 32 گویه ای پکران و همکاران(2002)، برای سنجش هیجانهای تحصیلی و از آزمون محقق ساخته برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها در پژوهش حاضر بررسی شد و نتایجی مطلوب به دست آمد. نتایج تحلیلهای آماری نشان داد که به طورکلی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاسهای چندپایه به طور معناداری بیشتر از کلاسهای تک پایه است. همچنین دختران در پیشرفت تحصیلی میانگین بالاتر معناداری نسبت به پسران داشتند. در متغیر هیجان تحصیلی تحلیلهای آماری نشان داد که در بعد اضطراب بر اساس جنسیت، پسران اضطراب بیشتری نسبت به دختران داشتند و بر اساس پایه کلاسی دانش آموزان پایه ششم اضطراب معنادار بیشتری نسبت به پنجم نشان دادند. در تعامل میان گروه و پایه کلاسی نیز در بعد اضطراب دانش آموزان پایه ششم تک پایه نسبت به چندپایه و دانش آموزان کلاس پنجم چندپایه نسبت به تک پایه، اضطراب بیشتری نشان دادند. همچنین در بعد لذت دختران کلاس پنجم و ششم  تک پایه میانگین بالاتری از دختران کلاسهای چندپایه نشان دادند، لیکن پسران کلاس پنجم تک پایه نسبت به پسران کلاس پنجم چندپایه و پسران کلاس ششم چندپایه نسبت به پسران ششم تک پایه میانگین معنادار بیشتری نشان دادند. در سایر ابعاد متغیرهای هیجان تحصیلی تفاوت معنادار مشاهده نشد.

    کلیدواژگان: کلاسهای چند پایه، هیجان تحصیلی، پیشرفت تحصیلی
  • شقایق ترابی، یوسف مهدوی نسب*، نسرین محمدحسنی صفحات 227-246

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر عامل آموزشی در دو نقش تسهیل کننده و بازخورددهنده بر یادگیری و انگیزه دانش‎ آموزان در درس علوم انجام شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی ​بود که با طرح پیش ​آزمون- پس ​آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری شامل همه دانش‎ آموزان دختر پایه دوم مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر کرج بود. 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل آزمون محقق ساخته یادگیری و پرسشنامه انگیزه یادگیری درس علوم توان و همکاران (2005) بود. برای بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده بر یادگیری و انگیزه دانش‎ آموزان در درس علوم تاثیر معنادار دارند. همچنین، عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده بر مولفه های خودکارآمدی، راهبردهای یادگیری فعال، ارزشمندی یادگیری و برانگیزانندگی محیط یادگیری تاثیرگذارند. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورددهنده در بهبود یادگیری و انگیزه درس علوم تاثیر داشتند اما میان عاملهای آموزشی تسهیل کننده و بازخورد دهنده از نظر میزان اثربخشی بر یادگیری و انگیزه دانش‎ آموزان در درس علوم تفاوت معنادار وجود ندارد. طبق نتایج پژوهش بهره گیری از عاملهای آموزشی و در نظر گرفتن نقشهای تسهیل گری و بازخورددهندگی عاملهای آموزشی در آموزش الکترونیکی منجر به ارتقای انگیزه و یادگیری و توجه به عامل آموزشی و نقشهای گوناگون آن سبب ارتقای کیفیت چندرسانه ای های آموزشی می شود.

    کلیدواژگان: انگیزه، درس علوم، عامل آموزشی، عامل بازخورددهنده، عامل تسهیل گر
|
  • A. R. Soltaanifard, A. H. Mohammaddaavoudi*, N. Ghourchiaan Pages 7-26

    To identify the dimensions and components of moral leadership, as viewed by the top MOE’s administration, a group of 14 experts in cultural and educational administration was carefully and purposefully selected and then interviewed. Additionally a group of 21 senior administrators with extensive experience in the ministry were also interviewed on the subject and the basic concepts identified. The interviews were semi-structured and yielded five dimensions and 31 components for the moral leadership. Using the data collected through a questionnaire both the impressionable and influential components were identified. Personal morality is the most impressionable component, while institutionalization of religious rituals, moral behavior, and emphasis on competency among the most influential components.

    Keywords: leadership, moral leadership, central administration, Ministry of Education
  • A. Shaahnazari, M. Ghorbaani*, N. S. Naaseri Pages 27-50

    In order to improve any phenomenon, one must identify its basic concepts and components, and then define a model in which the identified concepts and components interrelate and collectively define the given phenomenon. As for the concepts of intellectual capital and organizational learning, and the design of a comprehensive model, a group of 25 university professional who are experts in education was selected using the snowball method, was given a questionnaire which was constructed by the author and verified by the experts as adequately valid and reliable. The collected data were analyzed using both qualitative and quantitate methods yielding a model that was eventually confirmed as appropriate by the experts. Furthermore, confirmative factor analysis of the data showed that they are well coordinated within a factorial structure. The model not only expands the two concepts, but identifies their dimensions as well. Given the validity, reliability, and the calculated variances were at an acceptable level, the model is considered as appropriate.

    Keywords: education, intellectual capital, model, organizational learning
  • Z. Behrooziamin, L. Abbaasi Sarook*, M. Samadi, H. R. Rezaazaadeh Bahaadoraan Pages 51-76

    Given the importance of the Fundamental Educational Reform Document (FERD) it was deemed necessary to design a participation model in order to facilitate the operationalization of the FERD’s leadership and administration subsection. To this end, initially 8 experts in education at the ministerial level with research background, and 22 provincial experts who were members of the FERD implementation board were interviewed and based on the collected data the participation model with 6 dimensions, 17 constituents, and 61 indices was constructed. The dimensions are areas of participation, basis of participation, level of participation, form of participation, extent of participation, and degree of participation. Thus, the model can serve as a guide for high school principals who are interested in benefitting from collective wisdom which results from both internally and externally initiated participation.

    Keywords: participation, school system, educational leadership, administration, Fundamental Educational Reform Document
  • E. Ghadampoor, S. Gharehveysi, M. Soleymaani* Pages 77-92

    To determine the mediating role of the quality of teacher-student communication in the relation between academic self-efficacy and interest in school, a multistage cluster sample of 368 female junior high school students in Sanandaj was selected and given three questionnaires measuring the above-mentioned constructs. The analysis of the collected data yielded the following results The academic self-efficacy is directly related to interest in school, yet it is mediated by the quality of the communication between student and teacher. Thus, teaching communication skills to teachers and improving the quality of their relationship with their students can help students be more interested in school and have a stronger belief in their ability to learn.

    Keywords: interest in school, academic self-efficacy, quality of teacher-student communication
  • F. Ghaaderi, A. Ghamaraani, S. H. Daavarpanaah*, A. Yadollaahi Dehcheshmeh Pages 93-110

    Based on an hypothetical structural model of the relationship between personality, organizational indifference, and occupational enthusiasm an accessible group of 239 personnel working at the offices of the provincial department of education in Chaharmahal and Bakhtiari was given three scales and one questionnaire of assumed validity and reliability, to measure originality of personality, triad of dark personality, occupational enthusiasm, and organizational indifference. Analysis of the collected data revealed that originality of personality is both positively and significantly correlated with occupational enthusiasm while this correlation with organizational indifference is negative and significant, while the triad of dark personality is the other way around. The structural model can predict organizational indifference through personalities mediated by occupational enthusiasm. Observed goodness of fit render the model a useful tool for determining organizational indifference among the personnel.

    Keywords: originality of personality, triad of dark personality, occupational enthusiasm, organizational indifference
  • O. Amrollah*, H. Maleki Pages 111-130

    To improve any educational system systematic evaluations of curricula are a must. However, this necessary activity is faced with many barriers in Iran which need to be first identified and ranked if they are to be remedied or removed. To this end, the opinions of two groups of teachers and administrators were sought using a questionnaire with assumed validity and internal consistency of 0.94. The first group consisted of 30 accessible individuals, and the second a randomly selected sample consisting of 350 such individuals. Data analysis revealed that in the opinions of the participants, five major barriers confronting curriculum evaluations in Iran can be identified: five internal software barriers, seven external barriers, barriers related to implementation of the evaluation results, international barriers, and internal hardware barriers.

    Keywords: curriculum evaluation, educational system, identification, ranking of barriers
  • E. Eslaami*, A. Mohammadi, N. Ahmadaabaadi Aaraani, H. Rashidi Pages 131-150

    The identification of principles and methods of social training that are based on three sociological approaches of holistic, reductionist, and combinatory requires the combination of introductions and realistic descriptions of both the ultimate goals and methods in these three approaches. Using William K. Frankena’s method of reconstructed practical comparison the following sets of principles and methods were drawn: Holistic principles of cooperation, group participation in training activities, creation of equal opportunities for all students, and strengthening the spirit of empathy with members of the society and methods such as group investigations; Reductionist principles of the development of students’ personal identity, their freedom of choice throughout the educational process, and preparation of opportunities for the development of their wisdom as well as methods value clarification and doing personal projects; Combinatory principles of identification and attention to students’ interests and needs, as well as preparation for creation of social norms, as well as methods like interaction and inquisitive confrontation.

    Keywords: social training, principles of social training, methods of social training, holistic approach, reductionist approach, combinatory approach
  • S. A. Ghaffaari Esmaa’Eeli, M. Hassani, Ph.D.*, H. Ghalaavandi Pages 151-172

    In order to help with the establishment of educational justice, one must first identify the causal factors and their constituents. To this end, a categorized random sample of 924 high school seniors from among all such students in 22 counties in Mazandaran province was selected and given a questionnaire of acceptable validity and reliability. Data analyses show inequality among different counties. Educational/institutional factors play the major role in this inequality, while factors related to the individual and his/her family have the least direct impact. Considering these results, the provincial department of education needs to review and reform many of the programs and improve all aspects of the educational system.

    Keywords: inequality, educational justice, education, Mazandaran
  • M. Amaani*, O. Saadatyaar, J. Mohammadzaadeh Pages 173-190

    To help students improve their performance at school, the relationship between a complex set of factors need to be studied among which goal orientation, parental participation, and self-regulation loom large especially when considering the relationship between parents’ child rearing methods and students’ motivation to learn. To do this study, a cluster sample of 275 female high school students in Bojnord was selected and given a set of questionnaires on above-mentioned constructs. Data analyses show a negative correlation between parental control and responsiveness on the one hand and externally sourced motivation, while internally sourced motivation is positively correlated to self-regulation, parental participation in school activities, and achievement goals. The results of path analysis indicate that parental control and responsiveness impact students’ motivation to learn through parental participation and self-regulation strategies. Results also indicate that parental participation impacts motivation through self-regulation and goal orientation. The controlling and responsive parents who participate in school activities help their children’s goal orientation through modeling and validating self-regulated learning strategies, which in turn affects their motivation to learn.

    Keywords: parental control, parental responsiveness, learning motivation, achievement goals, self-regulation strategies
  • F. Asadollaahi, M. Mehrmohammadi*, E. Talaa’Ee Pages 191-208

    To measure the durability of the impact made by writing reflective narratives, as practiced during student teaching, on professional development while teaching, a group of 18 elementary school teachers who had just graduated from Farhangian University in Tehran was carefully selected and then interviewed within a semi-structured framework. The collected data were initially content analyzed deductively using open coding method, and then comparatively using Danielson’s Model of Teaching. The comparison revealed that although the deducted areas of impact correspond with the model’s four dimensions and 15, out of 20, constituents, most correspondence is seen with the first and third dimensions associated with instructional design and teaching. As a result, it can be said that writing reflective narratives can help student teachers with their professional development beyond their graduation if they experience independent teaching within a natural realistic teaching environment while student teaching.

    Keywords: writing reflective narratives, reflective student teaching, levels of professional performance, Danielson’s model of teaching
  • S. Taghipour Jahromi, M. Alborzi*, F. Khoshbakht Pages 209-226

    To show the advantages of multi-grade classes over the single grade ones, a group of 108 students in such classes was carefully selected and their educational emotions and achievement measured. Data analyses show that overall achievement in multi-grade classes is significantly higher than that of the students in single grade classes. Furthermore, girls significantly achieved more than boys. As for the educational emotions, boys showed to be more anxious, just as were the sixth graders compared to those in the fifth grade. The sixth graders in the single grade group also showed more anxiety than those in the multi-grade group. This was reverse among the 5th graders. Girls in both 5th and 6th grades in the single grade group showed more enjoyment than those in the other group. However, the boys in both groups showed reverse results across grades.

    Keywords: multi-grade classes, educational emotions, educational achievement
  • S. Toraabi, Y. Mahdavinasab *, N. Mohammadhassani Pages 227-246

    To show that both facilitation and giving of feedback can improve both motivation and learning of students in Science, an accessible group of 60 female 2nd graders was divided into three equal subgroups and then randomly placed into two experimental and one control groups. They were all pre- and post-tested on learning and motivation, while one of the two experimental groups worked with a facilitating teacher and the other with one who gave feedback. Results from an ANCOVA show improvement on both measures in both experimental groups with no significant difference between the two. Hence, assigning teachers who know how to facilitate or give feedback can help students with both motivation and learning.

    Keywords: Science course, instructional agent, facilitating agent, feedback