فهرست مطالب

نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)
سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 56، تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/07/07
  • تعداد عناوین: 16
|
  • جهانگیر عابدی کوپایی، زهره نصری، خلیل طالبی، علیرضا مامن پوش، سید فرهاد موسوی صفحه 1
    در این تحقیق، کیفیت شیمیایی آب زاینده رود در فاصله سد تنظیمی زاینده رود و سد انحرافی نکوآباد، سه زه کش تخلیه شونده به رودخانه و یک چاه فلمن، با اندازه گیری برخی پارامترهای شیمیایی، طی تیر تا اسفند 1385، به همراه امکان آلودگی این آب ها به حشره کش دیازینون، در فاصله زمانی مهر تا اسفند 1385، به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) مورد بررسی قرارگرفت. هم چنین توان خودپالایی زاینده رود در محدوده مورد مطالعه محاسبه شد. نتایج آزمایش های انجام گرفته نشان داد که دیازینون در آب زاینده رود و پساب ها وجود ندارد. عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و زیستی مانند امکان هیدرولیز دیازینون در نتیجه تماس با آب در طی فصل تابستان به دلیل شروع اندازه گیری های باقی مانده آن از مهر، بر عدم ردیابی این حشره کش دخالت دارند که مورد بررسی قرارگرفته اند. در نمونه مهر چاه فلمن، دیازینون به غلظت 1/32 نانوگرم در لیتر ردیابی شد که این مقدار کمتر از استانداردهای موجود برای دیازینون در آب شرب است. هم چنین غلظت نیتروژن- نیتراتی در این ماه برابر 24 میلی گرم در لیتر به دست آمد که 4/2 برابر حد استاندارد 10 میلی گرم در لیتر می باشد. به علت افزایش تخلیه پساب های گوناگون به داخل زاینده رود، توان خودپالایی رودخانه از بالادست به پایین دست کاهش می یابد. بنابراین جلوگیری از مصرف بی رویه آفت کش ها و تصفیه پساب های ورودی به زاینده رود، توجه بیشتری را می طلبد.
    کلیدواژگان: آلودگی آب، زاینده رود، چاه فلمن، HPLC، دیازینون، خودپالایی
  • لاله پرویز، مجید خلقی، خلیل ولیزاده صفحه 21
    تعیین دمای هوا در محاسبات بیلان انرژی، مطالعات هیدرولوژیکی و هواشناسی از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این میان تعداد محدود ایستگاه های هواشناسی جهت تعیین دمای هوا در مقیاس های بزرگ مکانی از جمله مشکلات پیشرو است. استفاده از فناوری سنجش از دور به دلیل دید وسیع و یکپارچه و به روز بودن تصاویر ماهواره ای، گزینه مناسبی در برآورد این پارامتر به نظر می رسد. در این تحقیق از هم بستگی منفی بین داده های دمای سطح زمین و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) در قالب روش TVX برای تعیین دمای هوا استفاده شده است که فرضیه روش، تقریب دمای هوا با دمای پوشش گیاهی انبوه و متراکم می باشد. به منظور بررسی عملکرد روش TVX در برآورد دمای هوا از تصاویر ماهواره ای سنجنده MODIS حوضه آبریز سفیدرود در سال های 1381-1382-1384 استفاده شده است. الگوریتم پنجره مجزا توسعه داده شده توسط پرایس در محاسبه دمای سطح زمین به کار گرفته شده است. متوسط اختلاف بین دمای سطح زمین واقعی و حاصل از الگوریتم پرایس در حدود 2/6 درجه سانتی گراد است، بالطبع این میزان خطا می تواند در مقادیر دمای هوا تاثیر داشته باشد. به علت استفاده از شاخص NDVI در روش TVX، روش نسبت به تراکم پوشش گیاهی دارای حساسیت است به طوری که در مناطق با تراکم کم پوشش گیاهی، میزان خطا افزایش پیدا می کند. تغییرات حدود 4 درصد دمای هوا نسبت به افزایش ماکزیمم NDVI به میزان 05/0، مبین عملکرد بالای فیزیک روش TVX در برآورد دمای هوا در مناطق وسیع است.
    کلیدواژگان: دمای هوا، دمای سطح زمین، شاخص پوشش گیاهی(NDVI)، روش TVX، حوضه آبریز سفیدرود
  • مهدی غلام زاده، سعید مرید، مجید دلاور صفحه 35
    برای مدیریت خشک سالی در مناطق خشک که اتکای بیشتری به سدها و ذخیره سازی آب های سطحی دارند، استفاده از سیستم های هشدار سریع خشک سالی(DEWS) راهبردی مفید می باشد. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا چنین سیستمی طراحی شود که از سه بخش اصلی شامل: 1) پایش خشک سالی 2) پیش بینی ورودی های رودخانه و مصرف آب و 3) محاسبه یک شاخص هشدار برای مدیریت خشک سالی تشکیل می شود. این سیستم برای سد زاینده رود ارائه شده است. بدین منظور، ابتدا جریان ورودی به سد و مصارف با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی در یک دوره 6 ماهه با در نظر گرفتن عدم قطیعت مربوط، در سطوح احتمالاتی مختلف پیش بینی گردید. هم چنین بر اساس اطلاعات تاریخی ذخیره آب مخزن و روش نگاشت خود سامان یافته (SOFM)، شدت خشک سالی در 5 دسته (بدون خشک سالی، خشک سالی ضعیف، خشک سالی با شدت کم، خشک سالی شدید و خشک سالی خیلی شدید) تعیین شد. سپس یک شاخص هشدار خشک سالی (DAI) با توجه به شرایط جاری مخزن سد، ورودی ها و مصرف آتی آب محاسبه گردید. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از شاخص محاسبه شده، سطوح مختلف هشدار از وضعیت نرمال تا شرایط کم آبی شدید مشخص شد. نتایج نشان داد که استفاده از سیستم هشدار سریع طراحی شده می تواند نقش مؤثری در مدیریت مخزن سد زاینده رود، تعیین سیاست های جیره-بندی و هم چنین کاهش خسارات خشک سالی داشته باشد.
    کلیدواژگان: سیستم زودهنگام خشک سالی، عدم قطعیت، مدیریت خشک سالی، شبکه های عصبی مصنوعی، سد زاینده رود
  • محمد هادی نظری فر، رضوانه مومنی صفحه 49
    کم آبیاری از استراتژی های به کار رفته در سال های اخیر برای کسب محصول با درآمد و سود ماکزیمم است. در این راستا، تحقیق در زمینه تعیین سطوح مناسب کم آبیاری ضروری است. از آنجایی که تعیین سطوح متفاوت عملکرد از طریق آزمایش های مزرعه ای مشکل می باشد، استفاده از مدل های شبیه سازی راه کاری است که از طریق آن می توان بیلان آبی را مورد بررسی قرار داده، فرآیند رشد را شبیه سازی کرده و به مطالعه سناریوهای مختلف مدیریتی پرداخت. هدف این مطالعه، اعتباریابی و ارزیابی مدل رشد گیاهی CropSyst جهت تعیین الگوی کشت مناسب در شرایط کم آبیاری است. با اعمال سه سناریوی کم آبیاری با مقادیر 10%، 20% و 30% روی شش محصول باقلا، لوبیا، گندم، سیب زمینی، آفتابگردان و برنج در مدل، نتیجه گیری شد که اعمال کم آبیاری10% در باقلا، سیب زمینی و لوبیا؛ 20% در آفتابگردان و 30% در گندم مناسب بوده و بهتر است که در مورد برنج شرایط کم آبیاری اعمال نشود. هم چنین از آنجایی که میزان بهره وری آب یکی از معیارهای اساسی در گزینش نهایی هر یک از محصولات فوق می باشد با تعیین شاخص سود خالص بهره وری به ازای متر مکعب (NBPD) مشخص گردید که بیشترین میزان NBPD مربوط به محصول باقلا با مقدار6853 ریال در متر مکعب و کمترین میزان مربوط به آفتابگردان با ارزشی معادل 2809ریال در متر مکعب می باشد.
    کلیدواژگان: الگوی کشت، بهره وری آب، کم آبیاری، مدل رشد گیاهی CropSyst
  • عاطفه مهدوی، محمدرضا نوری امام زاده یی، رسول مهدوی نجف آبادی، سید حسن طباطبایی صفحه 63
    استان چهارمحال و بختیاری طی سال های اخیر دچار محدودیت شدید دسترسی به منابع آب سطحی و در نتیجه اعمال فشار بهره برداری بر منابع آب زیرزمینی شده است. به همین لحاظ تقویت منابع آب زیرزمینی به کمک منابع سطحی یا تغذیه مصنوعی، یکی از راه های جبران این فشار محسوب می شود. هدف از انجام این تحقیق تعیین محل های مناسب جهت اجرای طرح تغذیه مصنوعی به روش منطق فازی است. عوامل مؤثر در مکان یابی در نظر گرفته شده عبارت اند از شیب، نفوذپذیری سطحی، ضخامت قسمت غیر اشباع آبرفت، کیفیت شیمیایی آب، کاربری اراضی و شبکه آبراهه ای. لایه اطلاعاتی مربوط به هر پارامتر بر اساس منطق فازی، در نرم افزارهای Arc View 3.2a و Arc GIS 9.3، کلاسه بندی و وزن دهی شد و با عملگر حاصل ضرب جبری عملیات تلفیق شاخصه ها انجام گرفت. نتایج به دست آمده از تلفیق نشان می دهد که 79/4 درصد از کل حوضه مناسب و 94/17 درصد نیز نسبتا مناسب است. جهت تعیین میزان تاثیرگذاری عامل کاربری اراضی بر نتیجه کار، این لایه روی نقشه های جواب به صورت جداگانه اعمال شد. مشاهده شد که درصد تناسب اراضی به یک سوم کاهش پیدا کرد. در مجموع حدود 30 نقطه با ذکر ویژگی های اجرایی هر یک، معرفی شدند
    کلیدواژگان: تغذیه مصنوعی، آب های زیرزمینی، منطق فازی و حوضه آبریز دشت شهرکرد
  • علی رحیمی خوب، پریسا صابری، سیدمحمود رضا بهبهانی، محمدهادی نظری فر صفحه 79
    در این تحقیق روش آماری سنجش از دور برای برآورد تابش خورشید رسیده به زمین با استفاده از داده های تصاویر ماهواره نوا سنجنده AVHRR برای منطقه جنوب شرق تهران واسنجی و ارزیابی شد. اساس این روش بر هم بستگی خطی بین شاخص ابر برآورد شده از تصاویر ماهواره ای و شاخص صافی هوای اندازه گیری شده در ایستگاه هواشناسی است. هم چنین یک مدل هم بستگی چند متغیره برای تبدیل داده های پنج باند ماهواره نوا و تابش بیرون زمینی به تابش رسیده به زمین تدوین و با روش آماری بالا مقایسه شد. نتایج نشان داد، مدل هم بستگی چند متغیره با ضریب تعیین (R2) و جذر میانگین مربع خطا (RMSE) به ترتیب مساوی 93/0 و 8/5 درصد در مقایسه با روش آماری، با دقت زیادتری تابش رسیده به زمین را برآورد می کند.
    کلیدواژگان: تابش خورشید، ماهواره نوا، روش آماری، مدل هم بستگی چند متغیره، تهران
  • فاطمه آقابابایی، فایز رئیسی صفحه 91
    آثار مفید و مثبت همزیستی میکوریزایی بر رشد گیاهان مختلف در گذشته اثبات شده است. اغلب گیاهان زراعی قادر به برقراری همزیستی با قارچ های اندومیکوریزا هستند ولی تاکنون مطالعه ای در مورد امکان برقراری ارتباط همزیستی این قارچ ها با گیاه بادام (Prunus amygdalus) و بررسی نقش آنها بر این گیاه، به ویژه در خاک های آهکی انجام نشده است. از این رو به منظور بررسی رابطه هم زیستی قارچ های میکوریزا و ژنوتیپ های تجاری و بومی بادام در استان چهارمحال و بختیاری، آزمایشی به صورت فاکتوریل، شامل تیمارهای ژنوتیپ بادام (مامایی، ربیع، تلخ و سفید)، فسفر (0 و 150 کیلوگرم در هکتار) و قارچ میکوریزا (Glomus intraradices Glomus mosseae،) به همراه یک تیمار بدون تلقیح به عنوان شاهد در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای به مدت 4 ماه اجرا شد. بر اساس نتایج به دست آمده از این آزمایش شاخص های فیزیولوژیکی گیاه بادام شامل غلظت کلروفیل کل برگ، سرعت فتوسنتز خالص و بازده آب مصرفی در گیاهان هم زیست با قارچ های میکوریزا نسبت به گیاهان شاهد فاقد هم زیستی میکوریزی به ترتیب 20%، 300% و 300% افزایش پیدا کردند، ولی سرعت تبخیر و تعرق از سطح برگ گیاه کاهش (%10-8) یافت. هرچند میزان تغییر شاخص های یاد شده به نوع ژنوتیپ بادام و سطح فسفر خاک بستگی دارد، ولی گونه های قارچ مورد مطالعه دارای آثار یکسانی بودند. افزایش فسفر قابل جذب در خاک موجب افزایش رشد گیاهان تلقیح شده و شاهد و افزایش فتوسنتز تنها در گیاهان دارای هم زیستی میکوریزایی گردید.
    کلیدواژگان: بادام، هم زیستی میکوریزایی، خاک های آهکی، کلروفیل، بازده آب مصرفی، فتوسنتز
  • وحید سروی مغانلو، مصطفی چرم، حسین معتمدی، بهرام علیزاده، شاهین اوستان صفحه 103
    آنزیم ها به عنوان کاتالیزور نقش اساسی در فرایندهای متابولیکی مهم مثل تخریب و تجزیه ترکیبات آلی وارد شده به خاک و رفع سمیت آنها دارند. هدف از این پژوهش، بررسی فعالیت آنزیم های دهیدروژناز، اوره از، لیپاز و فسفاتاز و هم چنین فراوانی باکتری های هتروتروف و تجزیه گر، اندازه گیری تنفس خاک و عملکرد گیاه در طی فرآیند زیست بهسازی خاک های آلوده بود. برای این منظور دو خاک آلوده با سطح آلودگی 1 و 2 درصد آماده گردید و چهار تیمار کشت گیاه شبدر (1T)،کشت گیاه شبدر همراه با مایه زنی قارچ میکوریز(2T)، کشت گیاه شبدر همراه با مایه زنی باکتری های تجزیه گر(3T)، کشت گیاه همراه با مایه زنی قارچ میکوریز و باکتری های تجزیه گر نفت(4T) برای فرایند زیست بهسازی خاک آلوده به کار گرفته شد. سپس پارامترهای فوق در پنج مرحله در طول دوره زیست بهسازی و نهایتا عملکرد گیاه در انتهای این دوره تعیین شد. نتایج این مطالعات نشان داد که فعالیت آنزیم های اوره از و دهیدروژناز همراه با افزیش و کاهش آلاینده ها به ترتیب افزایش و کاهش یافت. در حالی که فعالیت آنزیم لیپاز رفتار عکس فعالیت این آنزیم ها را نشان داد به طوری که در سطوح بالای آلودگی با کاهش فعالیت همراه بوده و با افزایش تجزیه ترکیبات آلاینده و کاهش میزان آنها میزان فعالیت آنها افزایش می یابد، بنابراین می تواند گزینه مناسبی برای بررسی روند زیست بهسازی خاک های آلوده باشد. در مورد نتایج فراوانی باکتری های تجزیه گر و هتروتروف میزان آنها با افزایش سطح آلودگی افزایش یافته و میزان باکتری های تجزیه گر و هتروترف با کاهش میزان آلاینده ها بخصوص در تیمارهای با مایه زنی میکوریزا کاهش می یابد. عملکرد گیاه و میزان تجزیه ترکیبات نفتی نیز در تیمارهای با مایه زنی میکوریزا و باکتری های تجزیه گر بیشترین میزان بود
    کلیدواژگان: آنزیم، باکتری های تجزیه گر، میکوریزا، مایه زنی، زیست بهسازی
  • نازیلا خرسندی، محمدحسین مهدیان، ابراهیم پذیر، داود نیک کامی صفحه 117
    قدرت فرسایندگی باران به عنوان عامل اصلی ایجاد هدررفت خاک در قالب شاخص هایی پیشنهاد شده است. این پژوهش با هدف تعیین شاخص فرسایندگی مناسب در دو اقلیم خیلی مرطوب (الف) سرد سنگده در استان مازندران و نیمه خشک مراوه تپه در استان گلستان حوزه آبریز خزر و از طریق بررسی رابطه بین شاخص های فرسایندگی و مقادیر رسوب خروجی از کرت های فرسایشی انجام شد. در این رابطه، از مقادیر شدت در فواصل زمانی مختلف و مقدار بارش مربوط به 12 واقعه بارندگی در مراوه تپه و 11 واقعه در سنگده استفاده شد. تعداد 25 شاخص فرسایندگی مختلف بر مبنای شدت و انرژی جنبشی باران محاسبه شدند. در همان فاصله زمانی و در هر دو اقلیم از داده های مقادیر رسوب خروجی کرت های آزمایشی در سه تکرار، پس از هر واقعه بارندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین شاخص های فرسایندگی باران مطالعه شده در سنگده و در مراوه تپه به ترتیب با ضرایب هم بستگی 803/0 و 727/0 در سطح اطمینان 99 درصد بیشترین هم بستگی را با رسوب نشان می دهند. به طور کلی، در این شرایط اقلیمی غلبه شاخص گروه مرتبط با حاصل ضرب شدت حداکثر بارش در پایه های زمانی کوتاه 10 و 30 دقیقه در مقدار انرژی جنبشی رگبار نسبت به سایر شاخص های مورد مطالعه مشاهده می شود
    کلیدواژگان: اقلیم، رسوب، حوزه آبریز دریای خزر، شاخص فرسایندگی باران، کرت
  • زینب نادری زاده، حسین خادمی * صفحه 127

    مطالعات فراوانی در زمینه تاثیر ماده آلی بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی، حاصل خیزی و بیولوژیکی خاک ها، از جمله تاثیر مواد آلی بر قابلیت جذب عناصری مثل فسفر، نیتروژن، فلزات سنگین و غیره صورت گرفته است، ولی تاثیر ماده آلی بر قابلیت جذب پتاسیم از کانی های میکایی بررسی نشده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ماده آلی بر رهاسازی پتاسیم از کانی های میکایی توسط یونجه صورت گرفت. تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. بستر کشت مخلوطی از شن کوارتزی، دو نوع کانی میکایی (موسکویت یا فلوگوپیت) و ماده آلی در سه سطح شاهد، نیم و یک درصد بود. از یونجه رقم رهنانی برای کشت استفاده شد. در دوره 120 روزه کشت گیاهان با محلول غذایی کامل یا بدون پتاسیم تغذیه شدند. پس از اتمام دوره رشد، بخش هوایی و ریشه گیاهان برداشت و عصاره گیری به روش خاکستر خشک انجام و مقدار پتاسیم عصاره ها تعیین شد. حضور ماده آلی در محیط کشت دارای فلوگوپیت، در شرایطی که گیاهان با محلول غذایی بدون پتاسیم تغذیه شده بودند باعث افزایش معنی دار عملکرد ریشه و اندام هوایی نسبت به تیمار بدون ماده آلی شد. هم چنین در این شرایط تغذیه ای تنها کانی فلوگوپیت توانست غلظت پتاسیم اندام هوایی را به حد کفایت برساند. از لحاظ غلظت پتاسیم، بین سطوح مختلف ماده آلی در تیمار بدون کانی میکایی و تیمار دارای موسکویت در شرایط بدون پتاسیم تفاوت معنی داری دیده نشد. در هر دو وضعیت تغذیه ای، حضور ماده آلی در محیط کشت دارای فلوگوپیت باعث افزایش معنی دار میزان جذب پتاسیم اندام هوایی و ریشه نسبت به شرایط بدون ماده آلی شد. ولی در بستر دارای موسکویت، در شرایط بدون پتاسیم حضور ماده آلی تفاوت معنی داری در جذب پتاسیم اندام هوایی و ریشه ایجاد نکرد. تجزیه ماده آلی و فعالیت های ریشه، اسیدیته ریزوسفر را افزایش داده و آزادسازی پتاسیم را تنها در کانی سه جایی فلوگوپیت در شرایط کمبود پتاسیم تسهیل کرده است. بنابراین تاثیر ماده آلی روی آزادسازی پتاسیم به نوع کانی میکایی وابسته است.

  • معصومه شریفی، مجید افیونی، امیرحسین خوشگفتار منش صفحه 141
    عناصر کم مصرف مانند آهن و روی در حد کفایت برای چرخه رشد گیاه لازم است و نقش مهمی در افزایش عملکرد کمی و کیفی محصولات کشاورزی دارند. استفاده مجدد از ضایعات آلی مانند لجن فاضلاب، کمپوست و کود گاوی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، روش مناسبی برای باز گرداندن مواد آلی و برخی عناصر غذایی کم مصرف به خاک است. هدف از این پژوهش، تعیین اثر کاربرد لجن فاضلاب پلی اکریل، کمپوست زباله و کود گاوی بر قابلیت جذب آهن و روی در خاک و جذب آنها توسط ذرت، یونجه و گل جعفری بود. این پژوهش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار (لجن فاضلاب، کمپوست و کود گاوی به میزان 25 تن در هکتار) و در 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که تیمارهای کود آلی اثر معنی داری بر افزایش آهن و روی قابل جذب خاک داشتند.کاربرد این کودها باعث افزایش معنی دار عملکرد گیاه ذرت، یونجه و گل جعفری شد. استفاده از کودهای آلی سبب افزایش جذب آهن و روی شاخساره گیاه شد. غلظت آهن و روی شاخساره در تیمارهای مواد آلی به طور معنی داری بیشتر از شاهد بود. بیشترین غلظت آهن شاخساره گیاهان مورد آزمایش مربوط به تیمار کود گاوی و بیشترین غلظت روی شاخساره گیاهان مربوط به تیمار کمپوست بود. براساس نتایج این پژوهش، می توان از لجن فاضلاب، کمپوست و کود گاوی برای رفع کمبود عناصر آهن و روی در خاک ها به ویژه خاک منطقه اصفهان که کمبود عناصر کم مصرف در آن از مهم ترین مشکلات تغذیه گیاهان است، با در نظر گرفتن احتیاط های زیست محیطی استفاده کرد.
    کلیدواژگان: ضایعات آلی، عناصر کم مصرف، آهن، روی
  • احمد رضا مللی، محمد علی حاج عباسی، مجید افیونی، امیرحسین خوش گفتارمنش صفحه 155
    لجن تولید شده در پالایشگاه ها از جمله مهم ترین آلاینده های محیط زیست می باشد. دفن کردن و سوزاندن لجن ها آثار خطرناکی بر محیط زیست و سلامت انسان می گذارد. بنابراین باید از روش هایی که سبب کاهش آثار سمی لجن حاوی مواد هیدروکربنی می شوند، استفاده نمود. به همین منظور در این پژوهش با استفاده از گیاهان، پالایش ترکیبات آلی لجن در خاک جهت کاهش یا حذف هیدروکربن های نفتی مورد آزمون قرار گرفت. لجن آبگیری شده واحد بازیافت آب پالایشگاه اصفهان ابتدا در هوا خشک شد. سپس به نسبت های 0، 10، 20، 30 و 40 درصد وزنی با دو خاک آهکی محمودآباد با بافت رسی (Typic Haplocalcids) و باغ پرندگان با بافت لوم سیلتی (Anthropic Torrifluvents) مخلوط شدند. به منظور آزمایش گیاه پالایی 100 عدد بذر تال فسکیو(Festuca arundinacea) و اگروپایرون (Agropyron Smithii) هر یک جداگانه در گلدان های 3 کیلوگرمی حاوی تیمارهای مختلف خاک های آلوده به لجن در سه تکرار به مدت 5 ماه کشت شد. آبیاری به طور مرتب هر سه روز یک بار با اندازه گیری رطوبت به صورت وزنی، در حد ظرفیت مزرعه انجام شد. در پایان دوره کشت، عملکرد گیاهان و درصد کاهش کل هیدروکربن های نفتی ریزوسفر گیاهان تعیین شد. نتایج نشان داد که با افزایش درصد لجن تا سطح 40 درصد میزان هیدروکربن های نفتی در ریزوسفر گیاه تال فسکیو 65 درصد کاهش یافت. در حالی که در ریزوسفر گیاه اگروپایرون با افزایش درصد لجن و در سطح 30 درصد میزان ترکیبات نفتی 55 درصد کاهش یافت. در مجموع سطح 40 درصد لجن، عملکرد ریشه و اندام هوایی کمتری نسبت به سایر سطوح لجن در اگروپایرون و تال فسکیو داشت. تجزیه هیدروکربن های نفتی در ریزوسفر تال فسکیو و در سطح 40 درصد لجن مخلوط با خاک باغ پرندگان بیشتر از سایر سطوح بود، اما عملکرد به دست آمده در این سطح بسیار پایین بوده و به دست آوردن سطح پوشش مناسبی از گیاه مشکل است. اما در کل عملکرد این گیاه در سطح 20 درصد لجن مخلوط با خاک محمودآباد کاهش بسیار زیادی نسبت به شاهد نداشت و تجزیه هیدروکربن های نفتی نیز در این سطح نسبتا قابل قبول بود. بنابراین گیاه پالایی به وسیله این گیاه و در خاک محمود آباد در سطح 20 درصد لجن و درخاک باغ پرندگان در سطح 30 درصد لجن توصیه می شود. بیشترین مقدار تجزیه هیدروکربن های نفتی در ریزوسفر اگروپایرون، در سطح 30 درصد لجن مخلوط با خاک باغ پرندگان مشاهده شد. اما بیشترین عملکرد گیاه در سطح 20 درصد لجن دیده شد. بنابراین گیاه پالایی به وسیله این گیاه در سطح 20 و 30 درصد لجن و ترجیحا مخلوط با خاک با بافت سبک تر توصیه می شود. این مطالعه نشان داد که ریزوسفر گیاه تال فسکیو در کاهش ترکیبات نفتی بیشترین اثر را داشته است و به نظر می رسد که گیاه پالایی در خاک های با بافت ریزتر می تواند با جذب و تثبیت ترکیبات سمی در سطوح بالاتری از ترکیبات آلاینده گیاه را در خود رشد و توسعه دهد
    کلیدواژگان: گیاه پالایی، لجن فاضلاب پالایشگاه اصفهان، تال فسکیو، اگروپایرون، هیدروکربن های نفتی و خاک های آهکی
  • کوکب عنایتی، محمد جواد روستا، آزاده وکیلی صفحه 169
    با توجه به تاثیر ساختمان خاک و پایداری خاکدانه ها بر فرسایش پذیری خاک و لزوم افزایش پایداری و مقاومت خاکدانه ها در برابر عوامل فرساینده ای مانند باد و آب، این تحقیق روی نمونه خاک سطحی (عمق20-0 سانتی متر) جمع آوری شده از اراضی زراعی حساس به فرسایش واقع در دشت چاهو (شهرستان مهر) در جنوب استان فارس انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تیمار در 3 تکرار اجرا شد و تیمارها عبارت بودند از شاهد (بدون افزودن ماده اصلاح کننده)، گچ خالص، کاه و کلش خرد شده گندم، کود دامی، کاه و کلش همراه با گچ، کود دامی همراه با گچ هر کدام به میزان 1 درصد وزنی، سیمان در سطوح 3/0، 6/0 و 9/0 درصد وزنی و گچ همراه با سیمان 9/0 درصد وزنی. یک، چهار و هفت ماه پس از اعمال تیمارها با برداشت نمونه های 50 گرمی از هر تیمار، میزان خاکدانه های با اندازه های 53 تا 4000 میکرو متر به روش الک تر اندازه گیری شد و میانگین وزنی- قطر (MWD) آنها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که کاربرد تیمارهای کود دامی و کاه و کلش به تنهایی یا همراه با گچ، متناسب با کاهش مقدار خاکدانه های با اندازه μm>106 باعث افزایش خاکدانه های با اندازه μm< 106 شده اند. هم چنین، تاثیر این تیمارها در افزایش میزان MWD ناشی از افزایش بیشتر خاکدانه های با اندازه μm<1000 بوده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، می توان کاربرد این تیمارها را برای افزایش مقاومت خاک های سیلت لوم حساس در شرایط مشابه پیشنهاد نمود.
    کلیدواژگان: کاه و کلش، کود دامی، گچ، سیمان، خاکدانه ها
  • وحیدرضا جلالی، مهدی همایی * صفحه 181

    در مدل هایی که به پیش بینی فرآیندهای حاکم در محیط خاک می پردازند، دانستن جرم ویژه ظاهری خاک به عنوان یک پارامتر ورودی، لازم است. رویکردهای غیرپارامتریک در جنبه های مختلفی برای تخمین متغیرهای پیوسته به کار رفته اند. در این پژوهش نوعی از الگوریتم های غیرپارامتریک از نوع یادگیرنده های تنبل موسوم به k- نزدیک ترین همسایه، برای تخمین جرم ویژه ظاهری خاک با استفاده از دیگر ویژگی های کمکی آن شامل توزیع اندازه ذرات خاک، pH خاک، هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک (EC)، درصد اشباع خاک (SP)، درصد کربن آلی خاک (OC) و مقدار آهک به کار گرفته شد. بر اساس تکنیکcross validation برای تخمین جرم ویژه ظاهری هر نمونه خاک هدف، هشت نمونه خاک که حداکثر تشابه به خاک هدف را داشتند، از بانک مرجع که حاوی 136 نمونه خاک بود، انتخاب و مقدار جرم ویژه ظاهری آنها برآورد شد. استفاده از آماره های ضریب هم بستگی پیرسون (86/0=r)، خطای ماکزیمم (15/0=ME)، ریشه میانگین مربعات خطا (5/2=RMSE)، ضریب تبیین (3/1=CD)، کارآیی مدل (75/0=EF) و ضریب جرم باقی مانده (001/0=CRM) نشان داد که در اکثر موارد این تکنیک به صورت قابل قبول توانمند است. بر این اساس، می توان نتیجه گیری کرد که استفاده از این تکنیک به عنوان روشی جایگزین برای اشتقاق توابع انتقالی خاک، به ویژه زمانی که فراهمی داده های جدید؛ نیاز به اشتقاق مجدد این توابع را الزام آور می کند، می تواند به کار رود.

    کلیدواژگان: تکنیک k، نزدیک ترین همسایه، جرم ویژه ظاهری خاک، مدل سازی
  • حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، هوشنگ فرجی، پیام فیاض صفحه 193
    درختان جنگلی در نتیجه عوامل مختلفی بر خاک زیر سایه انداز خود تاثیرگذار هستند. مطالعه ارتباط میان درختان و خاک یکی از عوامل اساسی در مدیریت و آمایش جنگل هاست. اکوسیستم جنگلی زاگرس یکی از مهم ترین اکوسیستم های جنگلی در حال تخریب در ایران است. بلوط ایرانی (Quercus brantii) مهم ترین گونه درختی این جنگل هاست. این مطالعه به منظور بررسی اثر درخت بلوط بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک سایه انداز در سه منطقه جنگلی اطراف یاسوج صورت گرفت. این تحقیق با استفاده از یک طرح فاکتوریل 2×3×3 (3 عمق، 3 منطقه و 2 فاصله) و در قالب طرح کاملا تصادفی در 4 تکرار انجام شد. نمونه های خاک از 3 عمق20-0، 40-20 و 60-40 سانتی متری در زیر و خارج سایه انداز برداشته شد. بر اساس نتایج به دست آمده درخت بلوط در اکثر موارد موجب افزایش معنی دار کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم تبادلی، هدایت الکتریکی، آهن، منگنز و روی گردیده و بر میزان pH، کربنات کلسیم معادل و مس کاهش معنی داری داشته است. براساس این نتایج تاج پوشش این درخت بر بافت خاک اثر معنی داری نداشته است. با توجه به آثار ذکر شده مشخص می شود که حضور این درختان عامل مهمی در تغییر خصوصیات خاک این جنگل ها بوده است.
    کلیدواژگان: بلوط، جنگل، تاج پوشش، خصوصیات خاک
  • عادل مرادی سبزکوهی، سیدمحمود کاشفی پور، محمود بینا صفحه 209
    شیب شکن ها از جمله مهم ترین و رایج ترین سازه های مستهلک کننده انرژی در شبکه های آبیاری و آبراهه های فرسایش پذیر هستند. اتلاف انرژی در عبور جریان از شیب شکن به دو صورت شامل تلفات ناشی از شکل هندسی ساختمان شیب شکن و تلفات ناشی از وقوع پدیده پرش هیدرولیکی در حوضچه آرامش پایین دست، رخ می دهد. شناخت بهتر پارامترهای مؤثر در تخمین خصوصیات هیدرولیکی جریان از جمله استهلاک انرژی ناشی از ساختمان شیب شکن و میزان افت انرژی پرش، کاهش ابعاد ساختمانی این سازه هیدرولیکی و حوضچه پایین دست آن را موجب شده و از این نظر صرفه جویی اقتصادی قابل توجهی را به همراه دارد. در این تحقیق برای بررسی تاثیر شرایط هندسی و هیدرولیکی شیب شکن ها در میزان استهلاک انرژی ساختمان شیب شکن، پس از شناخت پارامترهای مؤثر در این خصوص، برای 3 نوع رایج، شامل شیب شکن قائم، مایل مستطیلی و پلکانی با ساخت مدل های فیزیکی در 2 ارتفاع، 2 شیب مجرا و 2 تعداد پله متفاوت و انجام آزمایش ها در 90 دبی مختلف میزان استهلاک انرژی ساختمان شیب شکن، تعیین و مقایسه شد. نتایج نشان می دهد که در محدوده مشترک متغیرهای مورد بررسی بیشترین استهلاک انرژی مربوط به شیب شکن قائم است.
    کلیدواژگان: سازه های هیدرولیکی، استهلاک انرژی، شیب شکن
|
  • J. Abedi-Koupai, Z. Nasri, Kh. Talebi, A. Mamanpoush, S.F. Mousavi Page 1
    In this study, chemical quality of Zayandehrud river between Zayandehrud Regulating Dam and Nekouabad Diversion Dam, three discharging drains and one Fehlman well were measured using HPLC with determine the pollution concentration of diazinon insecticide from July 2006 to March 2007. Also, Zayandehrud’s assimilative capacity was determined. The results showed that river water and drains were not polluted to diazinon. Physical, chemical and biological factors effective in the diazinon detection were assessed. Diazinon was detected in the groundwater sample in October with concentration of 32.1 ng/L. This level was lower than the maximum permissible level for drinking water. Also, the NO-3 concentration in this month was 24 mg/L that is 2.4 times the standard level (10 mg/L). Due to the increased discharge of different wastewaters to Zayandehrud, its assimilative capacity decreased from upstream to downstream. So, prevention of use of pesticides and pre-treatment of wastewaters that are discharged to this river need more attention.
  • L. Parviz, M. Kholghi, Kh. Valizadeh Page 21
    The determination of air temperature is important in the energy balance calculation, hydrology and meteorological studies. In this regard, the limited number of meteorological stations is one of the serious problems for air temperature determination on a large spatial scale. The remote sensing technique by covering large areas and using updated satellite images might be appropriate for estimation of this parameter. In this research, the negative correlation between land surface temperature and vegetation index (NDVI) has been used for air temperature estimation through TVX method in which the inference of air temperature is based on the hypothesis that the temperature of the dense vegetation canopy is close to air temperature. For investigation the performance of TVX method, images of MODIS sensor have been applied for the Sefidrod River basin in the years 1381- 1382-1384. The spilt window technique which was developed by Price has been used for land surface temperature calculation. The mean difference between observed and estimated land surface temperature using Price algorithm was about 6.2Co. This error can affect the air temperature values. Because of using NDVI index in TVX method, this method has the sensitivity to the vegetation density, though in the parts with sparse vegetation, the value of error increases. 4 percent variation of air temperature against the 0.05 increasing of maximum NDVI indicates the high performance of TVX method for air temperature estimation in large areas.
  • M. Gholamzadeh, S. Morid, M. Delavar Page 35
    Application of drought early warning system is an important strategy for drought management. It is more pronounced in the arid regions where dams have vital role to overcome water shortages. This papers aims to develop and apply such a system that includes three main components, which are 1) drought monitoring, 2) forecasting inflows and water demands and 3) calculation of a warning index for decision about drought management. The system is presented for the Zayanderud Dam. For this, the future six months river inflows and demands are forecasted at different probabilistic levels using the artificial neural networks and considering respected uncertainties. Also, five drought levels are indicated based on the historical records of dam’s storage and the self organizing feature map technique. Furthermore, a drought alert index (DAI) is defined using current storage of dam and the forecasted flows and demands. Finally, the different alert levels are estimated, which vary from normal to sever water scarcity. The results showed that application of the designed warning system can have effective role in the dam’s operation, rationing policy and reducing drought losses.
  • M. H.Nazarifar, R. Momeni Page 49
    Deficit irrigation is one of the strategies used to obtain products with maximum profits in recent years. In this context, research on determining appropriate levels of deficit irrigation is essential. Since determining the different levels of performance through field experiments is difficult, the use of simulation models is a strategy through which we can examine the water balance data, simulate the growth process, and to study different managerial scenarios. The purpose of this study was validation and evaluation of CropSyst, a plant growth model, to determine suitable cropping patterns in deficit irrigation conditions. Applying three deficit irrigation scenarios in model, with values of 10%, 20% and 30% on six crops, fava bean, bean, wheat, potato, sunflower and rice, we concluded that the applied deficit irrigation of 10% to bean, potato and beans, 20% to sunflower and 30% to wheat had been suitable, and it is better not to apply deficit irrigation in rice. Also, since in final selection, the rate of water productivity is one of the basic criteria in each crop mentioned above, determining net benefit based on drop index (NBPD) per cubic meter showed that the most NBPD is related to bean with 6853 Rials per cubic meters and the lowest amount is related to sunflower with a value equal to 2809 Rials per cubic meters.
  • A. Mahdavi, M. R. Nouri Emamzadei, R. Mahdavi Najafabadi, S. H. Tabatabaei Page 63
    In recent years, surface water resources in Chaharmahal and Bakhtiari province have decreased and groundwater level has fallen down. Thus, groundwater must be strengthened by surface water resources. The objective of this search was identification of artificial recharge sites thorough Fuzzy Logic in Shahrekord Basin. Effective factors in ground water recharge such as slope, infiltration rate, thickness of unsaturated zone, surface water EC, land use and stream network were determined. They were classified, weighted in software packages Arc View 3.2a and Arc GIS 9.3 and they were integrated using multiplying operator in fuzzy model. The obtained results showed 4.79 % of all areas are suitable and 17.94 % are somewhat suitable in this method. To include the effect of land use parameter, it was overlaid on the final maps, showing a decrease in suitable areas up to 1/3. Generally about 30 points were introduced with priorities A, B, AB as having potential for artificial recharge.
  • F. Aghababaei, F. Raiesi Page 79
    The positive and beneficial effects of mycorrhizal symbiosis on the growth of various plants have already been documented. Most arable crops can mutually establish symbiosis with endo-mycorrhizal fungi, however, mycorrhizal associations with almond (prunus amygdalus), particularly in calcareous soils of arid and semi-arid regions, have not been studied. Thus, to realize the symbiotic association between mycorrhiza fungi and economically important native almond genotypes in Chaharmahal va Bakhtiary province, an experiment consisting of a randomized complete factorial design with three factors: almond genotypes (Mamaei, Rabee, Talkh, Sefid), soil phosphorus levels (0 and 150 kg P ha-1) and mycorrhizal treatments (almond inoculated with Glomus intraradices, Glomus mosseae and without inoculation) with three replications was conducted under greenhouse conditions by 4 months. Results showed that physiological traits including chlorophyll concentration, net photosynthetic rate and water use efficiency, were significantly increased for 20%, 300% and 300%, respectively in mycorrhizal almond plants, while transpiration rate was decreased (8-10%). Although the genotype of almond and soil P were dependent on these factors, mycorrhiza species had the same effects. Increased available P in the soil enhanced the growth in all treatments and photosynthesis of nonmycorrhizal almonds.
  • F. Aghababaei, F. Raiesi Page 91
    The positive and beneficial effects of mycorrhizal symbiosis on the growth of various plants have already been documented. Most arable crops can mutually establish symbiosis with endo-mycorrhizal fungi, however, mycorrhizal associations with almond (prunus amygdalus), particularly in calcareous soils of arid and semi-arid regions, have not been studied. Thus, to realize the symbiotic association between mycorrhiza fungi and economically important native almond genotypes in Chaharmahal va Bakhtiary province, an experiment consisting of a randomized complete factorial design with three factors: almond genotypes (Mamaei, Rabee, Talkh, Sefid), soil phosphorus levels (0 and 150 kg P ha-1) and mycorrhizal treatments (almond inoculated with Glomus intraradices, Glomus mosseae and without inoculation) with three replications was conducted under greenhouse conditions by 4 months. Results showed that physiological traits including chlorophyll concentration, net photosynthetic rate and water use efficiency, were significantly increased for 20%, 300% and 300%, respectively in mycorrhizal almond plants, while transpiration rate was decreased (8-10%). Although the genotype of almond and soil P were dependent on these factors, mycorrhiza species had the same effects. Increased available P in the soil enhanced the growth in all treatments and photosynthesis of nonmycorrhizal almonds.
  • V. Sarvi Moghanloo, M. Chorom, H. Motamedi, B. Alizadeh, Sh. Ostan Page 103
    Soil enzymes are the catalysts for important metabolic process functions including the decomposition of organic inputs and the detoxification of xenobiotics. The aim of this research was to determine the pattern of variation in the activities of dehydrogenase, urease, lipase and phosphatase enzymes, determining the number of hetrotrophic and degrading bacteria and measuring the soil respiration and yield plants during the bioremediation of oil contaminated soils. To this aim, the soil deliberately contaminated with crude oil at a 1 and 2 wt% rate and in four treatments including: plant multiflorum (T1), plant multiflorum with mycorrhiza inoculation (T2), plant multiflorum with oil degrading bacteria inoculation (T3), plant multiflorum with mycorrhiza and oil degrading bacteria inoculation (T4) was employed for bioremediation of oil contaminated soil. The above parameters were determined in five stages during bioremediation and ultimately for the yield of plants at the end of this period. The results showed that the activity of urease and hydrogenase anzymes were increased or decreased parallel to contaminant increase and decrease. In contrast, the activity of lipase anzyme was decreased with contaminant increase and increased with contaminant decrease. Therfore, it can be a good choice for monitoring of bioremediation of contaminated soils. The results showed that the number of degrading and hetrotrophic microorganisms were increased by increasing the amount of contamination and the number of degrading and heterotrophic bacteria were decreased parallel to contaminant decreasing especially in those samples treated with mycorrhiza inoculation. The plant yield and amount of degradation of oil compounds were highest in mycorrhiza plus degrading bacteria treatment.
  • N. Khorsandi, M. H. Mahdian, E. Pazira, D. Nikkami Page 117
    Rainfall erosivity force as on important factor in soil erosion and sediment yield has been introduced in different indexes. The objective of this study was to determine suitable rainfall erosivity indices for two climates of semi-arid in Maravetape and very humid in Sangdeh, both in Khazar watershed, by correlation between rainfall erosivity indices and sediment outflow from erosion plots. For this purpose, the rainfall intensities in different time steps and the amount of rainfalls of 12 events in Maravetape and 11 events in Sangdeh have been used. Twonty five rainfall erosivity indexes were calculated based on rainfall intensity. The amount of soil loss measured after each rainfall event in 1.8×22.1 m2 erosion plots. The results of the study revealed that in very humid climate of Sangdeh and in semi-arid climate of Maravetape had high correlation of 0.803 and 0.727 (at the level of 99 percent) with sediment yield and they were applied indices in these climates of Khazar watershed. In general, the groups of 10 and 30 minutes are better than other erosivity indices in the study areas.
  • Z. Naderizadeh, H. Khademi Page 127

    Many studies have been carried out on the effect of organic matter on soil physical, chemical, biological, and nutritional properties, including the effect of organic matter on the availability of such elements as P, N and heavy metals. There is, however, no information on the effect of organic matter on potassium uptake from micaceous minerals. The objective of this study was to investigate the effect of organic matter on potassium uptake from micaceous minerals released by alfalfa. An experiment was laid out in a completely randomized design with factorial combination and three replicates. Growth medium was a mixture of quartz sand, micaceous mineral (muscovite or phlogopite) and organic matter (0, 0.5 and 1 %). Rehnani cultivar of alfalfa was used in the experiment. During 120 days of cultivation, plants were irrigated with either complete or K-free nutrient solution and distilled water as needed. At the end of cultivation, plant shoots and roots were separately harvested and their K concentration was measured by flame photometer following dry ash extraction. Under the K-free nutrient solution, a significant increase in biomass occurred in pots containing phlogopite and organic matter as compared to those with no organic matter amendment. Also, under K-free condition, potassium concentration in shoot was above the threshold value only in phlogopite amended pots. There was no significant difference in K concentration among different levels of organic matter in control treatment as well as in muscovite added treatment. Under both nutrient solutions treatments, significant increase of K uptake occurred in pots containing phlogopite and organic matter, as compared to those without it. In contrast, under K free nutrient solution, organic matter amendment could not enhance the K uptake in pots containing dioctahedral mica (muscovite). Root activities and organic matter decomposition appear to have increased rhizosphere acidity which, in turn, facilitate the K release from trioctahedral mica (phlogopite) in K deficient medium. Thus, the effect of organic matter on K release greatly depends on the type of micaceous mineral.

  • M. Sharifi, M. Afyuni, A. H. Khoshgoftarmanesh Page 141
    Micronutrients such as Fe and Zn in adequate level are essential for plant growth cycle and impose a vital role in increasing yields of most agricultural crops. Using organic wastes such as sewage sludge, compost and manure is a proper practice for returning organic matter and some nutrients into the soil, particularly in arid and semi-arid regions. The objective of this study was to determine the effects of sewage sludge, compost and cow manure on availability of Fe and Zn in soil and their uptakes by corn, alfalfa and targetes flower. A completely randomized design with three treatments (sewage sludge, compost and cow manure at 25 Mg/ha) was used. Application of sewage sludge, compost and cow manure significantly increased availabile Fe and Zn of the soil. The application of organic wastes increased the dry matter yield of the plants. Fe and Zn concentration of plants shoots in organic amendments treatments were significantly greater than blank. The highest mean concentration of Fe in plant tissues was obtained in the cow manure and the highest mean concentration of Zn in plant tissues was obtained in the compost treatment.
  • A.R. Melali, M.A. Hajabbasi, M. Afyuni, A. H. Khoshgoftarmanesh Page 155
    The petroleum refinery sludge is an important source of environmental pollution. Burning and burying of the sludge may have adverse effects on environment and human health. Thus, other mechanisms for decreasing the toxic effects of hydrocarbon substances in the sludge must be used. In this study, Isfahan refinery sludge was dewatered, air dried and mixed by 0, 10, 20, 30 and 40% w/w ratio with two calcareous soils, viz., Mahmoud Abad (Typic Haplocalcids with clay texture) and Bagh Parandegan (Anthropic Torrifluvents with silty loam texture). Different mixtures of soil and sludge were farmed for 21 days and irrigated on a daily basis to field capacity. Then, 100 seeds of Tallfescue (Festuca arundinacea) and Agropyron were planted in polluted soils with 3 replicates in 3 kg pots for 5 months. Result showed that Tallfescue and Agropyron yields decreased in sludge contaminated treatments. In the 40% sludge treatment, Tallfescue decreased the total petroleum hydrocarbons content by 65 percent. The highest degradation for agropyron was in the 30% sludge treatment which showed about 55% reduction in total petroleum hydrocarbons. The 40% sludge treatment resulted in the minimum yields of root and shoot plants. The highest degradation of TPHs occurred in the Tallfescue rhizospher of 40% sludge. Maximum degradation of TPHs on the Agropyron rhizospher was in 30% sludge mixed with Bage parandegan soil, but maximum yield of plant was in 20% sludge. Our study shows that Tallfescue rhizospher is most effective for decreasing TPHs, and that the phytoremediation in soils with more clay can adsorb and fix the toxic components and then at higher levels of pollutions can let the plants grow.
  • K. Enayati, M.J. Rousta, A. Vakili Page 169
    Soil structure and aggregate stability affect soil erodibility. There is a necessity for increasing aggregate stability against erosive factors such as wind and water. This study was conducted on surface soil samples (0-20cm) collected from agricultural land susceptible to erosion located in Chahoo, southeast of Fars province. The experimental design was CRD with 10 treatments and was replicated 3 times as follows: control plot (without addition of soil amendments), pure gypsum, chopped wheat straw, farm yard manure, gypsum+wheat straw, gypsum+ farm yard manure (1% w/w), cement at levels (0.3% w/w), (0.6% w/w), (0.9% w/w), gypsum +cement (0.9% w/w). After one, four and seven months, the amounts of soil aggregates in 53-4000 µm sizes were determined by wet sieving and MWD was calculated. The results of aggregate size distribution in every stage of the experiment showed that application of farm yard manure and wheat straw separately or in combination with gypsum through reduction in aggregates with diameters of <106 µm has caused an increase in aggregates with diameter of >106 µm. Based on the results of this research, the effect of these treatments, which increased MWD of the aggregate, results from the amount of aggregates with diameters larger than 1000 µm. According to the results of this study, it is suggested that these treatments be considered suitable to increase the stability of sensitive silt loam soils.
  • V. R. Jalali, M. Homaee Page 181

    Soil bulk density measurements are often required as an input parameter for models that predict soil processes. Nonparametric approaches are being used in various fields to estimate continuous variables. One type of the nonparametric lazy learning algorithms, a k-nearest neighbor (k-NN) algorithm was introduced and tested to estimate soil bulk density from other soil properties, including soil textural fractions, EC, pH, SP, OC and TNV. As many as eight nearest neighbors, based on cross validation technique were selected to perform bulk density prediction from the attributes of 136 soil samples. The nonparametric k-NN technique mostly performed equally well using Pearson correlation coefficient (r=0.86), root-mean-squared errors (RMSE=2.5) maximum error (ME=0.15), coefficient of determination (CD=1.3), modeling efficiency (EF=0.75) and coefficient of residual mass (CRM=0.001) statistics. It can be concluded that the k-NN technique is an alternative to other techniques such as pedotransfer functions (PTFs).

  • H. R. Owliaie, E. Adhami, H. Faraji, P. Fayyaz Page 193
    Trees in many forests affect the soils below their canopies. Analysis of the relationships between trees and soil is one of the basic factors in management and planning of forests. Zagros forest ecosystem is one of the main degrading forest ecosystems in Iran and plays an important role in soil protection. Quercus brantii is the most important woody species in these forests. This study was conducted to determine the influence of oak on selected physico-chemical properties of soils of three oak forests in Yasouj region. The experimental design was a factorial 332 (3 depths, 3 regions and 2 distances) in a randomized complete block design with four replications. Soil samples (0-20, 20-40 and 40-60 cm depth) were taken from beneath canopies and adjacent open areas. The results showed that oak canopy increased mostly organic carbon, total N, available K, P, EC, EDTA extractable Fe, Zn and Mn, while CCE, pH, and DTPA extractable Cu were decreased. Oak canopy had no significant effect on soil texture. Our results suggested that the presence of Quercus brantii individuals may be an important source of spatial heterogeneity in these forests.
  • A. Moradi Sabz Koohi, S. S.M. Kashefipour, M. Bina Page 209
    Drops are the most important and common hydraulic structures used as energy dissipators in irrigation networks and erodible waterways. Dissipation of energy occurs in two different ways. One portion belongs to the geometric form of the structure (briefly called loss due to structure), whereas the other occurs due to happening of hydraulic jump downstream of the structure. The dimensions of drop structure and downstream stilling basin can be optimized if geometric and hydraulic characteristics are recognized properly. In this research, the effects of drop geometry and hydraulic characteristics on the loss due to structure were investigated. At first, the effective dimensionless parameters were specified. 14 physical models of more common drops including straight, inclined and stepped drops were then built in 2 heights of 51.5 & 25.5 centimeters and 2 bed slopes of 26.6 & 33.7 degrees. The number of steps in stepped models was chosen equal to 3 and 7. With establishment of 90 flow rate, the energy losses were compared. The results showed that in the range of variable parameters, the straight drop has the maximum amount of energy dissipation.