فهرست مطالب

متافیزیک - سال سوم شماره 2 (پیاپی 12، پاییز و زمستان 1390)

نشریه متافیزیک
سال سوم شماره 2 (پیاپی 12، پاییز و زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/08/24
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدعلی عبداللهی، فاطمه فرهانیان صفحه 1
    «زمان» یکی از دشوارترین و پیچیده ترین موضوعات فلسفی است. برخی زمان را واقعی ترین امور و برخی آن را موهوم دانسته اند. مک تاگارت از جمله افرادی است که واقعی بودن زمان را رد می کند. استدلال مک تاگارت بر واقعی نبودن زمان، یکی از مشهورترین استدلال ها در فلسفه زمان است. بیشتر بحث های اخیر در حوزه مابعدالطبیعه زمان متاثر از این استدلال اند. به اعتقاد مک تاگارت، لحظات و رویدادها به دو صورت در زمان منظم و مرتب می شوند و بنابراین دو سلسله زمانی شکل می گیرد: 1. سلسله: A سلسله زمانی که لحظات و رویداد های درون آن توسط تمایزات A (گذشته، حال، آینده) نظم و ترتیب یافته اند؛ 2. سلسله B: سلسله زمانی که در آن لحظات و رویدادها براساس تمایزات B (پیشینی و پسینی) منظم و مرتب شده اند. به نظر او، سلسله A برای زمان ضروری است؛ یعنی زمان بدون سلسله A وجود نخواهد داشت. با این حال، سلسله A به تناقض منجر می شود و بنابراین نمی تواند وجود داشته باشد. در نتیجه، زمان و هیچ سلسله زمانی واقعی نیز موجود نیست. به اعتقاد مک تاگارت، تنها یک سلسله واقعی غیر زمانی وجود دارد که توسط ادراک و تجربه ما به عنوان سلسله زمانی نمودار و پدیدار می شود. مک تاگارت این را سلسله C می نامد. پس تنها سلسله C واقعی است که غیرزمانی است، اما سلسله A و B که زمانی اند، صرفا نمودار و ظاهری اند.
    کلیدواژگان: مک تاگارت، زمان، تغییر، سلسله A، سلسله B، سلسله C
  • حمیدرضا محبوبی آرانی صفحه 17
    ارسطو آموزه ماده اولای خود را برای تبیین تغییر و به ویژه کون و فساد ارائه می دهد و نخستین جایی که می توان در آن از این آموزه به عنوان خاستگاه آن سراغ گرفت، علم طبیعت ارسطو است. سه بخش نخست مقاله حاضر به تبیین این آموزه ارسطو بر وفق تعلیم وی در آثار مربوط به علم طبیعت (طبیعیات (فیزیک) و در کون و فساد) می پردازد و نشان می دهد که ارسطو بنا به چه دلایلی چیزی همچون ماده اولی را وارد علم طبیعت خود ساخته و معنا و مقصود وی از آن چه بوده است. سپس نویسنده در بخش پایانی این مقاله می کوشد نشان دهد که ارسطو، دست کم در این آثار مربوط به علم طبیعت خود، نتوانسته تبیین قابل قبول و به دور از تناقضی از آموزه ماده اولی و حتی وجود چنین چیزی به عنوان زیرنهاد نهایی همه اشیاء به دست دهد.
    کلیدواژگان: علم طبیعت، تغییر، کون و فساد، ماده و صورت
  • رضا اکبری صفحه 33
    نظریات مربوط به آغاز پیدایی مسئله اصالت وجود و ماهیت، از جمله اموری است که گرفتار خلط مفاهیم با الفاظ شده است. هر چند به نظر می رسد که لفظ «اصالت» در مبحث اصالت وجود و ماهیت، نخستین بار در آثار میرداماد خصوصا تقویم الایمان مورد استفاده قرار گرفته ولی اصل مسئله در آثار سهروردی قابل رهگیری است. اگر اصالت را در مسئله اصالت وجود و ماهیت به معنای داشتن مصداق عینی تلقی کنیم، چنان که در آثار ملاصدرا غالبا به این معنا به کار رفته است، می توان سهروردی را قائل به اصالت ماهیت و اعتباریت وجود قلمداد کرد. با طرح مسئله زیادت وجود بر ماهیت، عده ای این زیادت را زیادت عینی دانستند که مستلزم تحقق عینی وجود است. در مقابل، سهروردی در آثار خود نه استدلال بر نفی مصداق عینی داشتن وجود اقامه می کند. از نظر او، در حیطه ممکن الوجودها، صرفا ماهیت مرتبط با علت تحقق عینی دارد و وجود، مفهومی است که از چنین ماهیتی انتزاع می شود. سهروردی در حیطه قاعده «الحق ماهیته انیته» از نظریه خود استفاده کرده است. از نظر او، با توجه به اینکه وجود صرفا مفهومی ذهنی است و مصداق عینی ندارد، مقصود از این قاعده، وجود بودن خداوند نیست بلکه مقصود آن است که خداوند عین حیات است و حیات او برترین حیات یعنی حیات محض بسیط است. به نظر می رسد که ادله ملاصدرا در اثبات اصالت وجود، غالبا در مقام پاسخ و نقض دلایل سهروردی در اعتباریت وجود بوده است.
    کلیدواژگان: سهروردی، مصداق عینی وجود، موجود، ماهیت، انیت واجب الوجود، حیات
  • مرضیه پیراوی ونک صفحه 49
    واژه یونانی آیکون و معادل لاتین آن یعنی ایماژ دال بر نحوه ای از«شباهت» است. در فلسفه افلاطون این واژه مبین شباهت نمود با الگو است. براساس تحلیل معناشناختی این واژه که همبسته معنایی ایده است، می توان در آن ازعناصری همچون ادراک، تخیل، شباهت، تصویر،محاکات سراغ گرفت یعنی قابل تقلیل به شکل یا تصویر حسی صرف نیست چرا که از پشتوانه ای ادراکی، فکری و فرهنگی(نمادین) برخوردار است که امکان دخل و تصرف آزاد را از آن دور می سازد. فرایند ایجاد آیکون یا ایماژ، نسبت خاص آن را با تخیل یا صورتهای خاص خیالی که از پشتوانه ای معنایی(نمادین1) برخوردارند، نشان می دهد. بدین ترتیب آیکون را نمی توان به مثابه تصویری صرفا حسی یا عکس لحاظ کرد چرا که آیکون، آیکون یک نماد است که در ارتباط با یک نماد می تواند نقش خود را به صورت مرئی ایفاء کند. هدف از این مقاله آن است با روشی تحلیلی (تحلیل معنا شناختی) به پیوستگی آیکون (نماد تصویری، شکلواره2) با نماد بپردازد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که بر اساس ریشه شناسی معنایی آیکون(با اتخاذ رویکرد فلسفی)، کدام تلقی از آیکون، نشانگر هویت آن است؟
    کلیدواژگان: آیکون، ایماژ، تصویر، نماد(سیمبل)
  • علی اصغر مصلح، پارسا خانقاه صفحه 59
    مفهوم واسازی ژاک دریدا در بیشتر موارد مورد بدفهمی قرار گرفته و اکثرا در درک درست آن ناکام بوده اند. معمولا واسازی را نقد ساختارشکنانه یا شالوده شکنانه متون فلسفی به حساب می آورند و این امر در ترجمه های فارسی این اصطلاح دریدا نیز دیده می شود. این گونه دریافت با اینکه بخشی از حقیقت را بیان می کند اما از بیان بخش مهمتر حقیقت غافل است. در این تحقیق این ادعا را مطرح می کنیم که واسازی یک روش یا یک نظریه نیست، بلکه یک استراتژی و یک عمل است؛ همچنین این ادعا را مطرح می کنیم که واسازی تنها دارای وجه منفی نیست و وجه ایجابی قدرتمندی نیز در آن وجود دارد. سپس سعی می کنیم این ادعاها را با ارجاع به متون دریدا و شارحان وی بسنجیم اثبات کنیم. در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که عمل واسازی نظریه ای مربوط به متون و بی ارتباط با واقعیت بیرونی نیست، بلکه رویکردی اخلاقی نسبت به جهان است. دانش واسازانه رویکرد عملی ما نسبت به جهان و استراتژی زیستن ما را تغییر می دهد.
    کلیدواژگان: دریدا، واسازی، استراتژی، دیفرانس، رد، امر واسازی ناپذیر
  • مرتضی روحانی راوری، سید حمید طالب زاده صفحه 73
    انسان شناسی وجه جامع اندیشه کانت است و می توان آن را حاصل اندیشه انتقادی و جزء وجوه عملی اندیشه وی به حساب آورد. کانت در انسان شناسی سعی در تبیین طبیعت انسان از نگاهی پراگماتیک – نه ذات گرایانه-دارد. کانت طبیعت انسان را به وجوه اجتماعی آن مانند تمدن، جامعه پذیری، تربیت و جز آن گره می زند. وی سعی می کند تبیین جامعی از وجوه فردی و جمعی انسان ارائه دهد. به این ترتیب در تعریف انسان شناسی از منظر کانت می توان گفت:«انسان شناسی دانشی تجربی، جهانی و فلسفه ای عملی است که با رویکردی پراگماتیستی و غایت شناسانه به وسیله ی خرد حزم اندیش وروش مشاهده درصدد شناخت طبیعت انسان و تعلیم و تربیت انسان هایی است که تنها دارای علوم نظری صرف نباشند بلکه با داشتن مهارت های لازم به مثابه شهروندی از جهان به حساب آیند.»
    کلیدواژگان: انسان شناسی، پراگماتیک، طبیعت انسانی، آمادگی های طبعی، غایت شناسی
  • علیرضا منصوری، مهدی گلشنی، امیراحسان کرباسی زاده صفحه 89
    در این مقاله تعبیر بدیلی تحت عنوان سیگما، برای بردار حالت مکانیک کوانتوم پیشنهاد می شود که با در نظر گرفتن اجزاء زمانی برای اشیاء (چهاربعدگرایی)، مدلی برای حل مساله اندازه گیری عرضه می کند. در این نوشتار، ظرفیت و قدرت تبیینی این مدل برای حل سه مساله اندازه گیری، یعنی مساله نتیجه، مساله آمار و مساله اثر مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به اجمال استدلال می شود که تعبیر سیگما حداقل به همان اندازه تعابیر دیگر معقول است.
    کلیدواژگان: مساله اندازه گیری، تعبیر مکانیک کوانتوم، چهاربعدگرایی، واقعیت نامتعین، مشاهده پذیر نامتعین، هستی شناسی صدرایی
|
  • F. Farhanian Page 1
    Time is one of the most difficult subjects in philosophy. Some philosophers believe that time is a reality and others assume it as an illusion. McTaggart has denied the reality of time. His argument is very famous in the philosophy of time and thus the recent discussions about time are affected by his argument. Events and moments, he thinks, can occur in time in two forms and thus there are two series of time: 1) A series in which two events and moments are ordered as past, present and future, 2) B series in which the events and moments are ordered as a priori and a posterior. The A series is necessary for time because without A series time does not exist. At the same time, A series leads to contradiction and time cannot exist as a real thing. Only one real and non-temporal series, he believes, exists but it appears as time series to us by our perception.
    Keywords: McTaggart, time, A series, B series, C series
  • H. Mahboobi Arani Page 17
    Aristotle presents his doctrine of prime matter in order to give an explanation for change and especially for generation and corruption. Hence, no surprise, the place to look for the origin of this doctrine is nowhere but Aristotle’s science of nature. The first three sections of this article examine the Aristotle’s explanation of this doctrine according to his teachings in the works concerning the science of nature (Physics and On Generation and Corruption) and show that why Aristotle introduces such a thing as prime matter into his science of nature and what he does mean by that. Then, in the last section, I will show that Aristotle’s explanation of prime matter as the ultimate substratum of all things, at least as far as these works are concerned, is not plausible and without difficulties.
    Keywords: the science of nature, change, generation, corruption, matter, form
  • R. Akbari Page 33
    Theories about the dawn of "principality of existence" or "principality of quiddity" stand in the realm of "confusion of term and concept fallacy". It is true that asalat as a term appeared for the first time in Mirdamad's works such as Taqwim al-Iman to mention the problem of principality of existence, but we should notice that its meaning as a concept can be tracked in Suhrawadi's works. If by the term asalat we mean having real extension, as it is used in Mulla Sadra's work, we can, without any doubt, claim that Suhrawardi is among the proponents of principality of quiddity. Proposing the distinction of existence and quiddity by al-Faraby and Avicenna, some philosophers regarded this distinction as a real one. But Suhrawardi, by presenting about nine arguments, claimed that existence remains as a mental predicate and does not have any real extension. He made use of his theory in the realm of the Necessary Being through Itself. Avicenna had claimed that the essence of God is His Existence (al-Haqq mahiyyatuh inniyyatuh) but Suhrawardi denied this Avicennan Peripatetic principle. He said that existence has no real extension and so the essence of God cannot be existence. He claimed that here iniyyah means indivisible life (al-Hayat al-Basit). It seems that Mulla Sadra's arguments for demonstrating the principality of existence posed versus Suhrawardi's arguments for the mental nature of existence.
    Keywords: Suhrawardi, real extension of existence, existent (Maujud), quiddity, inniyyah of the Necessary Being through Itself, life
  • M. Piravivanak Page 49
    "Eikon" (Greek word) or "Imago" (Latin word) signifies a kind of similarity or "likeness". In Plato’s philosophy, this term implies "likeness" of appearance to pattern or symbol. In semantic analysis of icon, which is correlated with Idea, we can find factors such as "perception", "imagination", "likeness", "imitation" (Mimesis), "imaginary ideas", that is, it is not possible to reduce icon to a material picture because it is supported by cultural (symbolic), perceptual and conceptual sources. The process in which an icon is established indicates a special relation between icon and imaginary ideas that is supported by symbolic sources. Then, it is not possible to regard icon as a material picture because icon is an icon of a symbol which is able to play its role visibly in relation to a symbol.
    Keywords: icon, image, idea, symbol
  • A. Mosleh, P. Khanghah Page 59
    The concept of Derrida’s deconstruction is generally misunderstood and there are not many scholars that succeed to come to its true understanding. It is defined usually as a destructive criticism of philosophical texts and this is obvious in Persian translations of this term. Of course, there is some kind of truth in this conception but the more important part of truth is missed in it. In this essay, we propose this claim that deconstruction is not a method or a theory, but a strategy and an act. Also we claim that deconstruction is not just negative and a powerful positive aspect can be found in it. Then, we will try to examine and prove these claims with reference to Derrida’s works and his commentators. Finally, we will conclude that the act of deconstruction is not a theory about texts and unrelated to exterior reality. It is an ethical attitude towards the world. Deconstructive knowledge would change our active attitude towards the world and our life strategy.
    Keywords: Derrida, Deconstruction, strategy, differance, trace, the undeconstructible
  • M. Rohani Ravari, H. Talebzade Page 73
    Anthropology is the comprehensive aspect of Kant’s thought and it can be considered as the product of critical thinking and practical aspects of his thought. In anthropology, Kant tries to explain human nature from pragmatic point of view, and not essentially. Kant ties human nature to his social aspects such as civilization, sociability, education etc. Kant tries to provide a comprehensive explanation of social and individual aspects of human being. Therefore, anthropology can be defined, from Kant’s point of view, as a global empirical science and practical philosophy which would like to recognize, by prudential reason and observation method, human nature with pragmatic approach. In addition, this philosophy wants to educate persons who can not only acquire speculative knowledge but also be considered as a citizen of the world.
    Keywords: Anthropology, pragmatic, human nature, natural predisposition, teleology
  • A. Mansouri, M. Golshani, Ae Karbasizadeh Page 89
    In this paper, we suggest an alternative interpretation for the state vector which, by considering temporal parts for physical objects, aims to give an intelligible account of measurement problem in quantum mechanics. This interpretation, it is claimed, has the capacity to solve three measurement problems: the problem of outcome, the problem of statistics and the problem of effect. We argue that it not only provides us with an account of measurement problem but also shows us yet another limitation of our perceptual experience, i.e. our inability to perceive unsharp reality.
    Keywords: measurement problem, interpretation of quantum mechanics, four, dimensionalism, unsharp reality, unsharp observables