آرشیو دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹، شماره ۴۶۹۶
ماورا
۱۴

مرواریدی در صدف دلتنگی

شنیدن صدای پای یک آشنا تنها آرزوی «مروارید» است که این روزها در صدف کوچکش کز کرده و در دریای ناآرام تنهایی اش غوطه ور شده است.

نهم آبان امسال زن جوانی به نام «آمنه کشوری» که اعتیاد شدید داشت دخترک بیمارش را به بیمارستان امام حسین(ع) تهران رساند. نوزاد 3 ماهه که از بیماری کلیه رنج می برد با توصیه پزشکان برای درمان در بخش کودکان بستری شد. اما پس از بهبودی اش هیچکس برای ترخیص او نرفت. بنابراین مددکاران به بررسی نشانی خانه مادری دخترکوچولو پرداختند. اما کسی زن جوان و کودکش را نمی شناخت. چرا که نشانی خانه زن واقعی نبود.چند روز بعد هم نوزاد سرگردان را به شیرخوارگاه «شبیر» تحویل دادند و او میهمان ناخوانده خانه ای شد که صدها کودک بی پناه دیگر را در خود به گرمی جا داده. اما «مروارید» از سرنوشتش گله دارد. او پدر و مادر می خواهد و سایه ای که یک عمر بر سرش باشد. نمی داند چرا مادرش او را در بیمارستان رها کرد و دیگر هیچ وقت سراغی از جگرگوشه اش نگرفت. اما هرچه هست او باور نمی کند که مادرش نگران سلامتی و آینده اش نیست. ای کاش مادر بداند که دختر کوچولویش طاقت دوری و بی خبری ندارد و منتظر بازگشت اوست تا شاید برایش لالایی بخواند.