وقتی می گویند «اوقات فراغت» همه افکار یکضرب می رود سراغ دانش آموزان و دانشجویان. معلم ها و خیلی از استادان هم به خصوص در تابستان کلی اوقات فراغت دارند. همیشه برایم جالب بود که بدانم معلم ها تابستان ها چه می کنند. تصورم این بود که صبح تا شب جلوی باد کولر می نشینند و استراحت می کنند یا هر کاری مثل تماشای تلویزیون، ورق زدن مجله و خوردن شربت و آبمیوه!

کمی هم کارهای معمول خانه فقط همین. آهان! پارک هم می روند. مسافرت هم. یعنی تابستان به کامشان است. تا این که اول تابستان آن سال مریم با خانواده اش همسایه ما شدند. مریم همسن من بود و خیلی زود دوست شدیم. آن وقت فهمیدم که هم پدر و هم مادرش معلم اند. ولی اوضاع در خانه شان مثل تصورات من از تابستان معلم ها نبود. پدرش روزهای تعطیل هم مدرسه می رفت چون مدیر مدرسه بود.